اخبار ویژه

بازی منافقانه مدعیان اصلاحات با طیف لاریجانی و ناطق نوری
عضو شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان مدعی شد اگر ناطق نوری نامزد ریاست‌جمهوری شود، اصلاح‌طلب و اصولگرا از او حمایت می‌کنند.
علی صوفی وزیر دولت اصلاحات، در گفت‌وگو با نامه نیوز درباره حضور ناطق نوری در جلسه جامعه روحانیت مبارز بعد از 10 سال غیبت گفت: می تواند نشانه ای برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری باشد چون کاندیداهایی که برای رقابت 1400 مطرح بودند هر کدام به نوعی آسیب دیدند، شاید آقای ناطق نوری که بعد از انتخابات دوم خرداد 76 در هیچ انتخاباتی ورود نکرد، امروز احساس می‌کند می‌تواند شانسی برای انتخابات ریاست جمهوری آینده داشته باشد.
وی افزود: اصولگرایان سنتی، میانه‌رو، پشت سر آقای ناطق خواهند آمد.


این فعال اصلاح طلب یادآور شد: البته بعید نیست که اصلاح طلبان هم از آقای ناطق حمایت کنند چون الان کارآمدی نظام در حل چالش‌های بزرگ مسئله اصلی است بنابراین حضور یک شخصیت کارآمد، باتجربه و با سابقه آن هم در کسوت روحانیت می تواند امیدبخش باشد و به کارآمدی نظام کمک کند.
وی در پاسخ به این سؤال که اصلاح طلبان سال 92 به یک عضو جامعه روحانیت اعتماد کردند و نتیجه‌‌اش را دیدند آیا حاضر خواهند شد این بار به سمت آقای ناطق بیایند؟ اظهار کرد: احتمال آن وجود دارد چون آقای ناطق گرچه چهره شاخص اصولگرا است اما از نظر توان اداره کشور و درک شرایط سیاسی قابل قبول‌تر از آقای روحانی است.
دبیرکل حزب پیش روی اصلاحات تأکید کرد: اخباری که شنیدم آقای ناطق همین الان هم به آقای روحانی انتقادات جدی دارد چون آقای روحانی در اداره کشور ضعف هایی از خودش نشان داد.
 درباره این اظهارات عضو شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، شایان ذکر است که طیف مذکور اخیراً از زبان کسانی چون حسین مرعشی سخنگوی کارگزاران گفته‌اند روی اصولگرایانی چون لاریجانی به‌عنوان اصولگرای معتدل سرمایه‌گذاری نمی‌کنند، مرعشی اخیراً گفت در انتخابات آینده روی اسب بازنده شرط‌بندی نمی‌کنیم(!) و این در حالی بود که دبیرکل کارگزاران، از یارگیری موفق از اصولگرایان در زمینه برجام و انتخابات مجلس دهم خبر داده بود.
درباره ناطق‌نوری نیز، طیف مذکور چه در هنگام تصدی ریاست مجلس پنجم و چه نامزدی وی در انتخابات ریاست جمهوری در مقابل خاتمی، اقدام به تخریب وجهه وی کردند. آنها همچنین شعار می‌دادند «ناطق نوری نمی‌خایم- مجلس زوری نمی‌خایم». آنها مدعی بودند ناطق نوری دنبال دیوارکشیدن در پیاده‌روهاست.
اما بعدها کسانی چون عباس عبدی که صراحتاً اذعان کرده بودند دنبال ایجاد شکاف در میان اصولگرایان و همچنین در حاکمیت هستند، تصریح کردند: «آقای ناطق نوری اگر از جناح راست خارج شود و به اصلاح‌طلبان بپیوندد، چیزی به اصلاح‌طلبان اضافه نمی‌کند. اهمیت او در این است که در آن سو قرار دارد، نه در این سو. او باید در آن سو، خوب بازی کند»!
این نکته نیز گفتنی است افراطیون مدعی اصلاحات به‌هنگام روبه‌رو شدن با اعتراضات مردمی مبنی بر اینکه طی چندسال اخیر در دولت و مجلس کاری نکرده‌اند، مسئولیت را گردن روحانی و لاریجانی می‌اندازند و می‌گویند ما مجبور شدیم از این قبیل افراد حمایت کنیم وگرنه آنها نامزد واقعی ما نبوده‌اند و دیگر هم از آنها حمایت نخواهیم کرد.(!)مذاکره و لغو تحریم در کار نبود آمریکا می‌خواست در نیویورک دیکته کند
در حالی که محافل رسانه‌ای غرب به کمک تحرکات دولت فرانسه اصرار داشتند نمایش مذاکره میان روحانی و ترامپ را در نیویورک ترتیب دهند، ترامپ اذعان کرد امکان مذاکره وجود ندارد.
دونالد ترامپ در جمع خبرنگاران گفت که حتی با برداشتن «بخشی از تحریم‌ها»، قبل از ملاقات با رئیس جمهور ایران مخالفت کرده است.
او در پاسخ به این پرسش که آیا او تلاش کرده بود در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل با حسن روحانی ملاقات کند یا نه، گفت: «آنها تلاش کرده بودند ملاقاتی را ترتیب دهند، ولی او (روحانی) می‌خواست تحریم‌ها برداشته شود. من هم گفتم حتما شوخی‌شان گرفته است.»
ترامپ افزود: «روحانی خواستار ملاقاتی در سازمان ملل بود. ما با آنها حرف زدیم - [البته] من شخصاً با او حرف نزدم، ولی طرف‌های ما با هم حرف زدند. او می‌خواست تحریم‌ها، یا بخشی از تحریم‌ها،‌ برداشته شود که من هم گفتم: نه.»
اظهارات صریح ترامپ در حالی است که برخی محافل سیاسی و رسانه‌ای در دو هفته گذشته مدعی شدند روحانی در نیویورک، به مذاکره و توافق با آمریکا و اروپا بسیار نزدیک شده بود!
این در حالی است که شرط راستی‌آزمایی صداقت دولت آمریکا، عمل به نتیجه مذاکره و توافق قبلی (برجام) است. و وقتی که یک دولت به تعهد خود که سند ضمیمه قطعنامه 2231 شورای امنیت است، عمل نمی‌کند، در واقع تاکید دارد که در آینده هم به توافق جدید عمل نخواهد کرد و مذاکره را صرفاً ابزاری برای کلاهبرداری و اخاذی می‌داند. به همین دلیل هم بود که روحانی به درستی تاکید کرد کشورها دیوانه نشده‌اند با دولت آمریکا که تعهداتش را زیر پا می‌گذارد، مذاکره و توافق کنند.
اظهارات اخیر ترامپ ضمناً روشن می‌کند که عمده رفتارهای امانوئل ماکرون و بوریس جانسون در نیویورک مبنی بر مساعد بودن زمینه مذاکره و توافق میان ایران و آمریکا، صرفاً یک فریبکاری برای شکستن خط قرمزهای ایران بوده است. به عبارت دیگر، اروپایی‌ها قصد داشتند روحانی را برای قبول دیکته دولت‌ آمریکا آماده کنند که موفق نشدند. انهدام تاسیسات آرامکو مقابل چشم آمریکا عملیات بسیار پیشرفته‌ای بود
ایران یکی از بهترین طراحان هواپیمای بدون سرنشین و یکی از انگشت‌شمار کشورهای پیشرفته در حوزه جنگ‌افزار سایبری است.
راشا اینسایدر ضمن انتشار این ارزیابی می‌نویسد: 19 هدف در تاسیسات پالایشی آرامکو در تاریخ 14 سپتامبر 2019 در یک حمله دقیق هدف گرفته شدند.
حوثی‌های یمن که سال‌هاست هدف جنگ و نسل‌کشی سعودی‌ها قرار گرفته‌اند، مسئولیت حملات را بر عهده گرفته و گفته‌اند که با استفاده از 10 فروند هواپیمای بدون سرنشین این حملات را انجام داده‌اند.
تحلیلگران اطلاعاتی در ابتدا این احتمال را مطرح کردند که منشأ این حملات در جنوب عراق بوده است، جایی که در آن اخیرا نیروهای حشدالشعبی اعلام کرده‌اند که در پاسخ به حملات هوایی اسرائیل تصمیم به ایجاد نیروی هوایی مختص خود را دارند. ایالات متحده که در عراق حضور قابل توجه و قابلیت‌های ردگیری دارد، 16 سپتامبر به عراقی‌ها اطلاع داد که حملات از کشور آنها صورت نگرفته و حریم هوایی عراق در جریان این حملات نقض نشده است.
در هر صورت، این واقعیت که به‌رغم گذشت چند روز از این حملات، هنوز هیچ مدرک مستدلی درباره مسیر شلیک وجود ندارد، نشان می‌دهد که عامل این حملات چه موشک بوده باشد و چه هواپیماهای بدون سرنشین، با موفقیت از رادار عربستان سعودی و احتمالا رادارهای دیگر کشورها گریخته‌اند. از جمله تجهیزات و سخت‌افزارهای نظامی که عربستان سعودی از ایالات متحده خریداری کرده، رادارهایی بوده که کل حریم هوایی پادشاهی سعودی را پوشش داده است. این بدان معناست که عملیات به اندازه‌ای پیشرفته بوده که هرکسی که مسئول آن بوده توانسته همه شکاف‌های موجود در پوشش راداری سعودی را شناسایی کند و هواپیماها یا موشک‌ها را از فاصله صدها کیلومتری از همین شکاف‌ها هدایت کند و آنها را به اهداف مورد نظر برساند.
اگر واقعا ایران مسئول این عملیات بوده باشد، حملات به تاسیسات آرامکو توانایی نظامی ایران در مواجهه با یکی از توانمندترین نیروهای مسلح در جهان را نشان می‌دهند.
یک احتمال دیگر هم وجود دارد: ایران موفق شده هواپیماهای رادارگریز، چه دارای خلبان و چه بدون سرنشین، بسازد که به موشک‌ها با قابلیت هدف‌گیری دقیق مجهز هستند. از چند سال پیش شایعاتی درباره هواپیماهای رادارگریز غیرمتعارف ایران از جمله برخی گمانه‌زنی‌ها  درباره استفاده از این هواپیماها در توقیف شماری از هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی و اسرائیلی که بدون آسیب به زمین نشستند و مهندسی معکوس شدند، وجود داشته است. در هر صورت، ایران جدای از اینکه یکی از بهترین طراحان هواپیماهای بدون سرنشین در جهان به شمار می‌رود، یکی از کشورهای انگشت‌شمار پیشرفته در حوزه جنگ‌افزاری سایبری است تا حدی که توانسته از هواپیماهای غیر متعارف خود برای به زمین نشاندن هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا و اسرائیل استفاده کند.تاجیک: پدرخوانده‌های اصلاح‌طلبان فیل اصلاحات را از پا درآوردند
مشاور دولت اصلاحات می‌گوید: تئاتر سیاسی قدرت‌طلبانه اصلاح‌طلبان، موجب دلزدگی و روی‌گردانی مردم شده است.
محمدرضا تاجیک درباره افول اصلاح‌طلبان گفت: ما یک جریان مسلط اصلاح‌طلبی داریم که‌ همه اهداف و آمالش زیستن و بودن و ماندن و بالیدن در بازی قدرت یا سهمی از قدرت داشتن است‌. به نظر من دو دست در ضعیف و نحیف شدن جریان اصلاح‌طلبی نقش داشته‌اند؛ یک دست از برون و یک دست از درون. آن دستی که از درون عمل کرد به‌مراتب مؤثرتر از دستی بود و هست که از برون ضربه زد. همواره گفته‌ام که ما باید به نقادی خودمان بنشینیم و ببینیم آنچه از ماست که برماست چیست؟ سهم ما در نقاشی و کشیدن این نقش از جریان اصلاح‌طلبی امروز چیست؟ وی خاطرنشان کرد: به قول بزرگی روایت یک جریان یا جنبش، از آغاز تا پیروزی یک روایت است و از پیروزی به بعد روایت دیگری است. به تعبیر «فوکویی» روایت پدیدآورندگان یک جریان، یک روایت است، روایت کسانی که بعد از ایجاد جریان تلاش می‌کنند جریان را مصادره کنند، روایت دیگری است. این افراد کسانی هستند که نه یک کلام به گفتمان جریان افزوده‌اند و نه برای ‌اعتلا و استعاری‌شدن این جریان هزینه‌ای پرداخته‌اند و هیچ‌ جا بار گران آن را بر دوش نکشیده‌اند. آنها «انقلابیون و مجاهدین شنبه» هستند که در فردای جریانات پیدایشان می‌شود و از جریان استفاده ابزاری می‌کنند. جریان را به اندازه فهم خودشان تقلیل می‌دهند و چون خودشان نه فهمی دارند و نه قدر و اعتباری، جریان را به اندازه و قامت خودشان تقلیل می‌دهند و کوچک و خفیف و کاریکاتوریزه‌اش می‌کنند. این اتفاق در مورد جریان اصلاح‌طلبی رخ داد.
تاجیک می‌گوید: کسانی که قامت اندیشه‌گی رشیدی نداشتند و اصلا از خلاقیت برخوردار نبودند به میدان آمدند، آنها در این جریان فقط مجرایی می‌دیدند برای رسیدن به کاخ قدرت و فتح کاخ سیاست که در مسیر و جریان دیگری این فضا را برای خودشان مهیا نمی‌دیدند. آمدند و جامه اصلاح‌طلبی پوشیدند و خود را غسل تعمید داده و نام اصلاح‌طلبی بر خود نهادند و برای رسیدن به قدرت به «هر حشیشی متوسل شدند» و به هرشکلی از اصلاح‌طلبی استفاده ابزاری کردند و متأسفانه در فضای سیاسی کدر و مغشوش موفق نیز شدند و توانستند موج اصلاح‌طلبی را به نفع خود مصادره کنند و در فردای آن روز که در قدرت قرار گرفتند آن کردند که در بیان و سخن نفی می‌کردند و یا به تعبیر شاملو آن کردند که «عدوی» و «نافی»اش بودند و هیچ توجه نکردند که این تئاتر سیاسی را عده‌ قابل‌ توجهی از مردم تماشا می‌کنند و این نمایش می‌تواند نوعی دلزدگی و روی‌گردانی و واگرایی نسبت به جریان اصلاحات بین مردم ایجاد کند.
وی در پاسخ به این سؤال که «در 2سال اخیر و با مضاعف‌شدن مشکلات اقتصادی و معیشتی، درست یا نادرست، اصلاحات مردم را دلسرد کرده، آیا اصلاحات می‌تواند بازهم جنبشی به راه بیندازد و جشن پیروزی بگیرد؟» گفت: اگر بخواهیم تحلیل منصفانه‌ای داشته باشیم، باید این فیل نحیف‌شده و بیمار را در روشنایی قرار دهیم و ببینیم که بر او چه گذشته و می‌گذرد. مشکل ما در شرایط کنونی فقط در این محدود نمی‌شود که آن کسانی که به‌نام جریان اصلاح‌طلبی در نهادهای قدرت قرارگرفتند آن نکردند که باید می‌کردند و آن کردند که نمی‌باید می‌کردند، این تنها مشکل ما نیست.‌ افزون بر این، مشکل تنها این نیست که اصلاح‌طلبان در عمل ناکارآمد بودند و کژ‌راهه و بیراهه رفتند و باز مشکل ما این نیست که بسیاری از اصلاح‌طلبان در قدرت، هم همان چیزی را تولید و بازتولید کردند که نافی و عدوی‌اش بودند، یک بُعد مشکل ما برمی‌گردد به آنانی که برای خود منزلت و‌ شأن پدرخواندگی قائلند. دیر زمانی است که از این پدرخوانده‌ها ندا و کنش پدرانه‌ای نمی‌رسد، دیر زمانی است که از باغ اندیشه‌گی، نظری و استراتژیک آنها بری نمی‌رسد و تازه‌تر از تازه‌تری نمی‌رسد.جرج فریدمن: آمریکا گزینه معتبری مقابل ایران ندارد
یک تحلیلگر ارشد آمریکایی تصریح کرد: ایرانی‌ها، ایالات متحده را در مخمصه‌ای بزرگ گیرانداخته‌اند و آمریکا فاقد گزینه نظامی معتبر در مقابل ایران است.
جرج فریدمن در «ژئوپولیتیکال فیوچر» نوشت: آمریکا در موقعیت دشواری است. دست روی دست گذاشتن نیز، ائتلاف خاورمیانه‌ای ایالات متحده را زیر سوال می‌برد و به ایران اجازه می‌دهد دامنه نفوذش را افزایش دهد. راهبرد فعلی آمریکا با ترامپ، جلوگیری از درگیری مستقیم و اعمال فشار اقتصادی است. اما اعمال تحریم‌های جدید نیز با مشکلاتی روبه‌روست: تحریم‌های بیشتر، تاثیر محدود و ناکارایی خواهند داشت.
تحمیل محاصره بنادر ایران با بستن انتخابی تنگه هرمز گزینه دیگری است، اما این راهبرد چند نقطه ضعف دارد: نیاز به استقرار نیروی دریایی عظیمی از گروه‌های جنگی مختلف برای مدت نامحدود. چنین ناوگانی می‌تواند مورد حمله موشک‌های ایرانی قرار بگیرد و هر اشتباهی از سوی ایالات متحده یعنی از دست دادن یک ناو. از این رو ناوگان نظامی هوایی نیز مورد نیاز است.
پاسخ نظامی دیگر می‌تواند یک حمله هوایی به اهداف ایرانی باشد. کارخانه‌های تولیدکننده هواپیمایی بدون سرنشین و موشک‌های کروز بهترین اهداف هستند. در اختیار نداشتن اطلاعات دقیق مشکل اصلی این گزینه است. عملیات بر پایه اطلاعات اشتباه می‌تواند با هزینه حمله ایران به سایت‌های حساس تحت حمایت ایالات متحده همراه باشد.
دشوارترین سوالی که ایالات متحده با آن روبه‌روست این است که چگونه پاسخ دندان‌شکنی به ایران بدهد که هرگونه اقدام اضافی ازسوی ایران را منتفی کند. حملات هوایی هم مانند محاصره بنادر می‌تواند تا ناکجا ادامه یابد حملات تلافی‌جویانه درمقیاس کوچک هم اقدامات متقابل ایران را در پی خواهد داشت و می‌تواند به یک جنگ تمام عیار کشیده شود.
یک جنگ واقعی برای آمریکا قابل تصور نیست. ایران کشور بزرگی است، بیش از دو برابر عراق و افغانستان. اشغال نظامی این کشور با 82 میلیون جمعیت یک خیال‌پردازی صرف است.
بازگرداندن اعتماد عربستان سعودی به آمریکا تنها دستاورد حمله هوایی به ایران است. با این حال ایالات متحده بیشتر نگران گسترش نفوذ سیاسی ایران است. ایران چندین سال، وقت و سرمایه صرف کرده است تا نیروهای نیابتی خود را آماده کند.
پاسخ به حمله هوایی ایران به کمک یک نیروی نیابتی هم نامحتمل است. سعودی‌ها در تصور حمله به سوریه، عراق، یا یمن اشکالش این است که هم اطلاعات روشنی در دست نیست و هم ایران خود در این میادین آسیبی نمی‌بیند. توانایی عربستان در حملات هوایی نیز محل تردید است و با پاسخ متقابل روبه‌رو خواهد شد.
ایرانی‌ها، آمریکا را در یک مخمصه گیر انداخته‌اند. به نظر می‌رسد گزینه نظامی قابل ملاحظه‌ای وجود ندارد. هیچ کاری انجام ندادن نیز ائتلاف ضد ایرانی را نابود می‌کند. پاسخ احتمالی اما نامشخص به این مسئله می‌تواند «یک تلافی نمادین» باشد. اما مشکل یک تلافی نمادین هم این است که ممکن است کار به جاهای باریک بکشد.