«ابتکار» از عوامل بروز بحران بازتولید در جریان‌های سیاسی گزارش می‌دهد تحزب در احتضار

الهام برخوردار
روزنامه «ابتکار» روز گذشته در گزارشی به عوامل و موانع سر راه ورود نخبگان و درواقع گردش نخبگان اشاره کرد. امری که بسیاری معتقدند مسدود شده است و طی سال‌های اخیر ما شاهد معرفی نیروی جدید از سوی احزاب و یا جریان‌های سیاسی نبوده‌ایم. این امر در درازمدت به یک بحران تبدیل می‌شود که از آن به عنوان بحران بازتولید در جریان‌های سیاسی یاد می‌کنند که البته مشخصا این بحران بین احزاب سیاسی موجود در کشور عیان است و نمی‌شود از آن چشم‌پوشی کرد؛ بحرانی که پیش از این بارها فعالان سیاسی درباره آن هشدار داده‌اند. بحران بازتولید درواقع ادامه حیات فعالیت حزبی را دچار مشکل می‌کند و در ادامه ناامیدی سرمایه اجتماعی را به دنبال دارد. در این میان جریان‌های سیاسی برای ایجاد تحرک و تحریک سرمایه اجتماعی خود به مشارکت سیاسی، دست به دامان نخبگانی شده است که پیش از این شاهد عملکرد او بوده‌اند. درواقع دست احزاب برای درمان فضای سیاسی بی‌رمق و بیمار کشور خالی است. نه برنامه‌ای دارند و نه نیروی جدیدی که به میدان بیاورند. اما آیا این فقط احزاب هستند که باعث به وجود آمدن چنین فضایی در کشور شده‌اند؟ چه اتفاقی افتاده است که آنها قدرت و توانای بازتولید نخبه، گفتمان و استراتژی را ندارند. چرا نسخه آنها برای چنین وضعیتی دوری از قدرت است؟ ابوالقاسم رئوفیان، فعال سیاسی اصولگرا در گفت‌وگو با «ابتکار» با اشاره به زمینه‌های ایجاد چنین وضعیتی به تشریح آن و راهکارهای موجود برای عبور از این بحران اشاره کرده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
نه جامعه احزاب را جدی می‌گیرد نه خود احزاب
ابوالقاسم رئوفیان، دبیرکل حزب اسلامی ایران‌زمین می‌گوید: عوامل زیادی منجر به این معلول شده است. یعنی درواقع این معلول علت‌های متعددی دارد. اگر چرخش نخبگان صورت نمی‌گیرد و ما نه تنها در احزاب بلکه در رده‌های مدیریتی نظام و یا قوه مقننه شاهد چنین امری هستیم، دلیلش می‌تواند این باشد که ما نیرویی برای جایگزینی نداریم. چرا، چون نمی‌خواهیم آموزش دهیم. در احزاب می‌بینیم کسی که دبیرکل یک حزب می‌شود احساس می‌کند مادام‌العمر باید دبیرکل آن حزب باشد. در حالی که قبای مدیریت نباید تا ابد در قامت یک نفر و یا افرادی که از سابقون هم هستند تا زمان حیات آنها ادامه داشته باشد. لازم است که از وجود افراد و نخبگان جدید و با رویکردهای به‌روز و با گفتمان منطبق بر دغدغه‌های مردمی، خواست جامعه و در راستای تحقق امر توسعه و پیشرفت در حوزه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به عرصه خدمتگزاری ورود پیدا کنند.


این فعال سیاسی می‌افزاید: اما برخی افراد هستند که تمایلی ندارند مسئولیت را به دیگری واگذار کنند. باید تصور کنیم که در یک دوی ماراتن حضور داریم که باید در یک مقطعی پرچم را به دیگری بسپاریم. اما متاسفانه آنقدر ادامه می‌دهیم تا از پا بیفتیم و دیگری خودش بیاید جای خالی ما را پر کند. تا زمانی که می‌توانیم موثر باشیم باید مسئولیت بپذیریم. اما متاسفانه این امر در کشور ما اتفاق نمی‌افتد. چرا جوانگرایی باید در قامت یک شعار باقی بماند و جامه عمل به خود نگیرد. رئوفیان با اشاره به اینکه بحران بازتولید شامل مولفه‌های زیادی می‌شود و دارای شاخصه‌های متعددی است، خاطرنشان می‌کند: در رابطه با گردش نخبگان ما در ابتدای امر باید تربیت نیروی انسانی را جدی بگیریم. این امر در وهله نخست باید در دانشگاه‌ها جدی گرفته شود و در ادامه احزاب و جریان‌های نیز در همین راستا عمل کنند و نیروی‌های جوان را جهت پذیرفتن مسئولیت آماده کنند. سلسله مراتب باید جدی گرفته شود. بنابراین ما می‌بینیم اگر گردش نخبگان بین احزاب شکل نمی‌گیرد عوامل مختلفی در آن دخالت دارند. اگر انتقال تجربه صورت نمی‌گیرد چون باوری بر آن در جامعه وجود ندارد.
به احزاب نگاه ابزاری می‌شود
وی ادامه می‌دهد: اگر در احزاب و جریان‌های سیاسی با بحران بازتولید مواجه هستیم دلیلش این است که احزاب سیاسی در کشور ما جایگاه اصلی خودشان را پیدا نکرده‌اند. در ادامه علت اینکه احزاب جایگاه اصلی خود را پیدا نکرده‌اند، اعمال سیاست‌های سلیقه‌ای حاکمی بر آن است. برای مثال در راس هرم مدیریتی یک رئیس‌جمهوری برخورد مناسبی با احزاب ندارد و یا اصلا آنها را قبول ندارد. این رفتار به رده‌های پایین‌تر نیز رسوخ پیدا می‌کند. یا اینکه به نام توسعه سیاسی بدون توجه به عمق قضیه، قائل به صدرو مجور به احزاب و افزایش تعداد احزاب سیاسی در کشور است، یا به شکل دیگری احزاب را سرگرم می‌کند. بنابراین می‌بینیم برخورد متناسب با شان احزاب در کشور با آنها صورت نمی‌گیرد. در نتیجه احزاب احساس می‌کنند جدی گرفته نمی‌شوند. وقتی احزاب جدی گرفته شوند احساس می‌کنند باید رسالت حزبی خود را حفظ کنند که یکی از وظایف آن همین تربیت نیرو است. یا ما مشاهده می‌کنیم در مراحل استخدامی بعضا نیروهایی که قرار است در یک وزارتخانه استخدام شوند اولا اگر به قول خودمان حزبی باشند استخدام نمی‌شوند یعنی اینگونه فعالیت سیاسی به یک ضدارزش تبدیل شده است. یا برخی نمایندگان در تبلیغات خود اعلام می‌کند که عضو هیچ حزب و گروهی نیستم. همه این موارد نشان می‌دهد که احزاب در کشور جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده‌اند.
این فعال سیاسی می‌گوید: همه این عوامل به عدم توسعه سیاسی در کشور برمی‌گردد. یعنی توسعه سیاسی در کشور ما به صورت کمی رخ داده است نه کیفی. ما به صورت فرم و صورت حزب سیاسی داریم اما به لحاظ محتوایی چنین چیزی را شاهد نیستیم. وقتی فرم و محتوا همخوانی نداشته باشند و به صورت یکسان در کشور جدی گرفته نشوند باعث می‌شود رونق سیاسی در آن اتفاق نیفتد که به تبع آن ما بازتولیدی را شاهد نخواهیم بود و در ادامه گفتمان‌سازی بین احزاب صورت نمی‌گیرد. اگر می‌خواهیم در کشور انتخابات با سطح مشارکت بالا داشته باشیم باید به دنبال رونق احزاب باشیم. اگر به دنبال این هستیم که افراد شایسته به مجلس راه پیدا کنند باید احزاب جدی گرفته شوند. مادام که این نوع نگاه به احزاب وجود داشته باشد و از آنها فقط به عنوان ابزاری برای رسیدن به قدرت استفاده شود نباید انتظار هیچ تغییری را داشت و همین روال ادامه خواهد داشت. وقتی شاهد اینگونه برخوردها با احزاب هستیم، وقتی تحزب به معنای واقعی صورت نگرفته باشد مشخص است که حزب برای بقا خود را به قدرت می‌چسباند. اینجاست که حیات خود را حضور در قدرت حالا به هر وسیله‌ای می‌داند و هدف برای او قدرت می‌شود. اینجا بازتولید محصور در همین دایره فکری است.
وی در ادامه اشاره می‌کند: مسئله دیگر به نگاه خود احزاب برمی‌گردد. یعنی آنها نیز خودشان را جدی نمی‌گیرند که این هم به عواملی که در بالا اشاره شد برمی‌گردد. یعنی یکسری عوامل و علت‌های وابسته باعث شده است که حال و روز احزاب امروز اینگونه باشد. نگاه ابزاری به احزاب وجود دارد. احزاب نباید حرکت حاشیه‌ای داشته باشند درصورتی که آنها باید در متن باشند. با این حال احزاب باید خودشان و جایگاه وقعی خودشان را پیدا کنند ولو شنا در جهت جریان مخالف آب است. این احزاب هستند که باید سرنوشت انتخابات را در کشور رقم بزنند، نه باندها و گروه‌ها و یا افراد خاص. مادامی که این روند ادامه دارد انتظار تحول و خونی تازه در احزاب را نباید داشت.
با توجه به سخنان این فعال سیاسی، اینگونه به نظر می‌رسد که اگر این روند ادامه پیدا کند نه تنها مشارکت سیاسی پایین خواهد آمد بلکه همین امر باعث مرگ تدریجی خود احزاب نیز می‌شود. چرا که اکنون سرمایه اجتماعی دیگر با راهکارها و استراتژی‌ها و گفتمان‌های تکراری جواب پاسخ‌های خود را نخواهد گرفت. دیگر آن راهکارهای گذشته جواب نخواهد داد بدنه اجتماعی نیازمند خونی تازه است. این فضای بی‌رمق خود نشانه این بحران است که تاکنون نادیده گرفته شده است.
سایر اخبار این روزنامه
در هفته سلامتِ روان «خودکشی» در ایران مورد بررسی قرار گرفت صعود خودکشی بر قله مشکلات روانی علیرضا صدقی طغیان علیه «سنت ستبر اخلاقی» وجه انسانی توسعه چرا درآمدی که تلویزیون از طریق «برنده باش» کسب کرد به مردم بازگردانده نشد؟ واکنشی کلیشه‌ای به نام «رد مسئله»! «‌ابتکار» توقف مذاکرات کارشناسی میان آمریکا و کره‌شمالی در استکهلم سوئد را بررسی می‌کند جیب مردم بیگانه با قدرت ریال قیمت دلار چقدر برای کاهش جا دارد؟ «ابتکار» از عوامل بروز بحران بازتولید در جریان‌های سیاسی گزارش می‌دهد تحزب در احتضار «ابتکار» دلایل پیش‌فروش خودرو علی‌رغم معوقات تحویل خودروسازان را بررسی کرد جبران زیان با پیش‌فروش؟! محمدجواد ظریف: اروپا نمی‌تواند از برجام خارج شود] عضو هیئت رئیسه مجلس خبر داد تشکیل کمیته حقیقت‌یاب برای بررسی حادثه لردگان در صحن علنی مجلس شورای اسلامی مطرح شد ابر‏اولویت سیاست خارجی ایران از زبان ظریف سرلشکر سلامی : دشمن در حال ترک میدان است وجه انسانی توسعه