روزنامه آفتاب یزد
1398/07/20
ناطق بیاید نان پایداری آجر میشود
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: ناطق نوری از آن دست چهرههایی است که ذخیره انقلاب بودن شایسته و برازنده او است. سیاستمداری کم حاشیه و اندیشمندی پرحوصله که سالها برای اثبات حقانیت خود به تنها مسئلهای که تمسک جست سکوت بود و خویشتنداری. برخی ممکن است هنوز به ته ماجرا نرسیدهایم بگویند: «حالا کو تا خرداد 1400!؟» اما واقعیت این است که مبارزات انتخاباتی برای عدهای از فردای انتخابات 96 آغاز شده پس تبدیل شدن ناطق نوری به سوژه مورد نظر خط تخریب نه تنها طبیعی است که واقعیتی دردآور است و اما در این ناحیه یعنی دوراهی همراهی یا سکوت به سان همان روزنامه نگاری که هشدار داد حاتمی کیا را به دامان اصولگرایان هُل ندهید باید هشدار داد به دوستان اصلاحطلب و مستقلها که مراقب باشید به اسم حمایت از ناطق به دام تخریبچیهای رسانهای که میخواهند این کهنه مرد سیاسی را دچار هول و هراس کنند نیفتید. شاید به همین دلیل است کههاشمیطبا به ناطق نوری توصیه میکند:«نگران حرف و حدیثها نباشید!»هاشمی طبا نظریاتی دارد در باب بازگشت ناطق نوری به رقابتهای سیاسی؛ یکی این که«اساساً و به هیچ شکلی وارد رقابتهای سیاسی نمیشود و اگر هم بخواهد و بشود انفرادی خواهد آمد.» دیگر این که؛«نباید نگران حرفوحدیثها باشد زیرا عدهای عقلانیت او را برنمیتابند.» سوم آن که؛«بههیچوجه اجماعی علیه آقای ناطق چه از جناح اصلاحطلب و چه از جناح اصولگرا شکل نخواهد گرفت و تنها مخالفتها با او از جانب عدهای تندرو است.»
برخلاف جبهه پایداری که گویی از این بازگشت چندان خرسند نشده است! ظاهرا در جریان اصولگرایی برخی تلاش میکنند از این حضور استقبال کنند. حسین انواری عضو شورای مرکزی موتلفه به نامه نیوز گفته است: «ما بهعنوان اعضای حزب موتلفه ایشان را به خاطر این اقدام خوبی که کردند، تحسین میکنیم.» سیدرضا اکرمی با استقبال از این اتفاق معتقد است که «گلهمندی ایشان از برخی اصولگرایان پایان یافته است.» و همچنین امیدوار است «بهدلیل سابقه و توان آقای ناطق، حضور ایشان در جامعه روحانیت در آینده نیز سودمند باشد و ادامه یابد.» آنها بار دیگر به یادشان افتاده که ناطق «یک سابقه طولانی در انقلاب دارد و این سابقه بیش از نیم قرن است.»
اگرچه حضور ناطق در حال حاضر در وضعیت «تثبیتی» قراردارد اما چنین به نظر میرسد در حالی برخی تلاش میکنند شرایطی فراهم کنند که او باز گردد اما رقبایی هم هستند که دوست ندارند بار دیگر او را در میان جریان اصولگرایی ببیننداز جمله؛ «احمدی نژادیها که هنوز بر طبل مخالفتشان از سال 88 تاکنون میکوبند.»، «باهنر، حدادعادل و شورای وحدت زیرا آنها ناطق را رقیب مهمی برای خود میدانند.» و در نهایت «پایداریها که اگرچه آنها از سال 90 و بر سر ماجرای جریان انحرافی با احمدی نژادیها دچار اختلاف شدند اما در موضوع مخالفت با ناطق نوری همچنان بر یک عهد و پیمان هستند.»
اگرچه ابراهیم متقی فر سخنگوی جبهه پایداری انقلاب اسلامی از جلسه مشترک جبهه پایداری با جامعه روحانیت مبارز خبر داده و گفته بود که در این جلسه درباره همگرایی و تحقق وحدت نیروهای انقلاب در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی بحث و بررسی شده است، اما سخنگوی جامعه روحانیت مبارز کشور با بیان اینکه این تشکل دیدار رسمی با جبهه پایداری انقلاب اسلامی نداشته، در عین حال احتمال گفتوگوی یکی از اعضای جامعه روحانیت با این جبهه را نیز رد نکرده است! و در این وضعیت تکذیبیه جامعه روحانیت از آنجا اهمیت بیشتری پیدا میکند که اخیرا ناطق نوری به جلسات این جامعه بازگشته و طبیعتا پایداریها از جمله نیروهایی هستند که بیشترین مخالفت را با ناطق نوری داشتند و در سال 88 در کنار احمدینژاد بودند. در این شرایط این تکذیبیه نشان میدهد آنها تلاش میکنند همچنان از حضور ناطق نوری در این جلسات حفظ و حراست کنند و سبب ناراحتی او را فراهم نیاورند.
در همین رابطه حجتالاسلام غلامحسین مصباحیمقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز با اشاره به دیدار اعضای جبهه پایداری با آیتالله موحدی کرمانی و برخی اعضای جامعه روحانیت مبارز، به این مقدار بسنده میکند که: «این دیدار بنا به درخواست دوستان جبهه پایداری انجام شد و به نظر ما دیدار خوبی بود.» مصباحی مقدم در توضیحاتی جامع تر و در پاسخ به این سوال که شنیدهشده که اعضای جبهه پایداری در این جلسه نسبت به حضور ناطق نوری در جلسه جامعه روحانیت مبارز به آیتالله موحدی کرمانی معترض بودهاند، گفته است: «اصلاً چنین چیزی صحت ندارد و برخی این اخبار را میسازند تا اختلافافکنی کنند.»
فارغ از صدق و کذب ماجرا؛ در هر حال، جبهه پایداری قرار نیست نسبت به بازگشت ناطق نوری به عرصه رقابتهای سیاسی ساکت بنشیند! در همین رابطه از جوادی حصار فعال سیاسی اصلاحطلب میپرسیم: چرا نسبت به ماجرای بازگشت آقای ناطق، جبهه ی پایداری واکنشی تندتر از بقیه ی اصولگرایان نشان داده است؟
یکی از عمده ترین دلایل این مسئله آن است که وقتی در جبهه اصولگرایی یک چهره مقبول و معتدلی که بتواند همه نیروهای اصولگرایی را گرد خود جمع کند پای به میدان بگذارد آنگاه جبههها و گروههای منفک از اصولگرایی دیگر نمیتوانند قدرتنمایی کنند و پیشتازی خود را در این عرصه ادامه دهند اساساً جبهه پایداری وقتی میتواند پیشرو و یکه تازمیدان رقابتهای سیاسی باشد که در میان اصولگرایان اختلاف و پراکندگی وجود داشته باشد به تعبیری دیگر، هرچه اصولگرایان متشتتتر، جبهه پایداری منسجم تر و تاثیرگذارتر! حالا اگر آقای ناطق نوری وارد عرصه رقابتهای سیاسی شوند و همه نیروهای اصولگرایی پیرامون او حضور پیدا کنند دیگر جایی و مجالی برای تندروها باقی نخواهد ماند که خواسته باشند سهمخواهی بیشتری نصیب خود کنند یا اینکه خواسته باشند به یکه تازی خود در این گروه ادامه دهند اگر از این زاویه نگاه کنیم نگرانی جبهه پایداری بسیار طبیعی است از این گذشته آقای ناطق نوری در میان اصلاحطلبهای معتدل نیز مقبولیت و محبوبیت دارند و میتواند پل ارتباطی بین دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب در آینده ایجاد کند و همین مسئله باعث خواهد شد تا تنش بین این دو جریان به شدت کاهش پیدا کند این مسئله نیز مایه ی نگرانی گروههای تندرو
از جمله جبهه پایداری خواهد بود.
بر پایه ی تحلیل ارائه شده، پس باید عقلای هر دو جریان سیاسی ـ اصولگرایان و اصلاحطلبان ـ هم از این اتفاق حمایت کنند و هم مراقبت، زیرا به گواه سابقه و اتفاقات چند سال اخیر، آقای ناطق نوری اندکی زود رنج نیز هستند!؟
البته زودرنجی آقای ناطق نوری بستگی تام و تمام به جایگاهی دارد که در آن جایگاه قرار داشتند ولی الان شرایط با زمان قبل تفاوت بسیاری دارد الان شرایط عمومی کشور و اتفاقاتی که در منطقه در حال رخ دادن است باید این شخصیتها را مجاب کند تا با درکی بهتر و آمادگی بیشتر نسبت به شرایط کشور به کمک همدیگر بیایند، هم جریان اصولگرایی را متحد کنند هم اصلاحطلبان را گرد خود جمع نمایند تا بتوانند صفی از اتحاد بهوجود بیاورند. آقای ناطق نوری از جمله شخصیتهایی است که این توان را دارد تا هم جریان اصولگرایی را با اتحاد آشتی دهد هم پل ارتباطی باشد بین اصولگرایان و اصلاحطلبان و نیز این توانایی را دارد تا پل ارتباطی بین این دو جریان سیاسی یعنی اصولگرایی و اصلاحطلبی با شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز برقرار نماید. این پل ارتباطی خاصیتی ویژه دارد از این جهت که از یکسو میتواند مطالبات اصولگرایان و اصلاحطلبان را به گوش طرف مقابل برساند و از سوی دیگر میتواند منویات طرف مقابل را به اطلاع اصولگرایان و اصلاحطلبان برساند و این یعنی آقای ناطق نوری میتواند شیوه نوینی در ایجاد ارتباط و تعامل بین دستگاههای مختلف با جریانهای سیاسی طرحریزی کند.
به نظر شما به عنوان یک فعال سیاسی و رسانه ای،وقتی بپذیریم جامعه در حال حاضر خیلی به خط کشیهای اصولگرایی و اصلاحطلبی در معنای خاص خود توجهی ندارد و از آن جایی که میدانیم برخی دارای پتانسیلهایی هستند که میتوانند اثر گذار و منشاتحولاتی باشند آیا آقای ناطق نوری این پتانسیل را دارد تا جریان اعتدالی را به معنای کامل پایه ریزی کند و آن خلایی که توسط آقای روحانی بین اصولگرایان و اصلاحطلبان نتوانست پر شود را پرکند؟!
آقای روحانی در هیچ برگی از تاریخ سیاسی ایران ادعای اثرگذاری بر جریان اصولگرایی را نداشته و یا به تعبیری هیچ گاه آقای روحانی شان و جایگاهی به معنای مصلح در جریان اصولگرایی برای خود قائل نبوده است یا چهرهای که بتواند بین اصولگرایان و اصلاحطلبان تعادل بخشی کند نشان نداده است یعنی اساساً در این رابطه هیچ گاه ایفای نقش نکرده است. آقای روحانی بیشتر به عنوان یک چهره سیاسیِ حقوقی و در مقاطعی یک چهره امنیتی به دنبال ایفای نقش در شورای امنیت و دیگر جاها حضور داشته اما آقای ناطق نوری شیوه و مدل مواجهه ی او تفاوت داشته است. نقش آقای ناطق نوری در اردوگاه اصولگرایان همان نقشی است که رئیس دولت اصلاحات در اردوگاه اصلاحطلبان دارد با این توضیح که اقبال اصلاحطلبان به رئیس دولت اصلاحات بسیار بیشتر از اقبال اصولگرایان به آقای ناطق نوری بود. به نظر من اگر آقای ناطق احساس ضرورت کرده باشد و برای ایجاد یک ظرفیت جدید که محصول تعامل و تعادل باشد قدم به عرصه گذاشته باشد، میتواند در کنار رئیس دولت اصلاحات شیوه و مدل جدیدی از تفاهم تعادل و تعامل را بهوجود آورد با این شرایط طبیعتاً میتوانند تعاریف سنتی که هرگونه تعامل و تعادل بین جریانات اصلاحطلبی و اصولگرایان که هیچگاه وجود نداشته و نخواهد داشت را تغییر داده و مدل جدیدی را به جامعه سیاسی معرفی کنند با این شرایط میتوانند جبهه منسجمتری از چهرهها و تفکرات سیاسی اصولگرایی و اصلاحطلبی را برای عبور از شرایط خاص به میدان آورند، تعامل بیشتری داشته باشند و در عین حال منتقدانه تر برخورد کنند یعنی این دو گروه باید دست به دست هم بدهند تا در برخی مسائل مثل مبارزه با فساد، تقویت سیاست خارجی، تقویت دولت مستقر و افزایش شفافیت در گزینشهای سیاسی اثرگذاری بیشتری داشته باشند. اگر این دو تفکر به هم نزدیک شوند و تعریف جدیدی از تعامل دولت ملت ارائه دهند، با این تعریف میتوان امیدوار بود که بستر جدیدی از تعاملات پیش روی همه قرار داده شود.
با توجه به شناختی که از آقای ناطق دارید و با توجه به شرایط موجود و جناح غالب سیاسی آیا شخصیتی با مختصات آقای ناطق را برخواهند تافت؟!
این مسئله بستگی تام و تمام به شیوه رفتاری این دو جناح سیاسی یعنی اصلاحطلبان و اصولگرایان دارد یعنی اگر این دو جریان باهم مطالبات خود را در تقابل با تفکرات جریان غالب سیاسی مطرح کنند با توجه به جمیع شرایط داخلی منطقهای و بینالمللی به نظر میرسد که آن جریان غالب سیاسی چارهای ندارد تا به شخصیتی مثل ناطقنوری خیلی جدی فکر کند یا به تعبیری ساده تر جریان غالب سیاسی مجبور خواهد شد تا در برخی روشها و منشها تجدید نظر کند یعنی اگر آقای ناطق نوری و رئیس دولت اصلاحات از طرف دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا به عنوان دو نماینده برای طرح مطالبات این دو جریان بتوانند در تعامل با هم قرار بگیرند که نقاط مشترک قابل اجرا پیدا کنند چه در جریانات فرهنگی، سیاسی اقتصادی و غیره مثل شفافیت بخشی به قانون، عدم دخالت فراقانونی در موضوع انتخابات از جنسی که همگان میدانند، مثل تقویت سیاست خارجی از منظر دولت، مثل بهوجود آوردن فضایی برای طرح مطالبات انتخاباتی؛ یعنی جریانی که پیروز انتخابات میشود پس از انتخابات بتواند مطالبات انتخاباتی را دنبال کند و به آن جامه عمل بپوشاند نه اینکه بعد از پیروزی یا اتمام انتخابات با موانع بسیاری رو در رو شود! به تعبیر ساده تر جریان پیروز انتخابات چهار سال در عرصه قدرت باشد و نه چهار ماه اگر در این موضوعات جریانات اصلاحطلب و اصولگرا بتوانند به تعامل و توافق برسند من حس میکنم جریان غالب سیاسی چارهای ندارد جز
تن دادن به شرایط موجود.
اگر جریان سومی پیدا شود و خواسته باشد این قاعده را بر هم بریزد آیا به نظر میرسد بازهم از آقای ناطق حمایت خواهد شد یا به سیاق سابق، ایشان را با موجی از تخریبها و هجمهها تنها خواهند گذاشت؟!
من معتقدم هر جریانی با اتکا به قدرت ولو با تظاهر از مردم رای بگیرد تا در بدنه جامعه، اهرم جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا نسبت به او به باور عمیقی نرسند، احتمال این که این مسئله رخ دهد سخت خواهد بود زیرا من معتقدم اساساً جریان سوم نمیتواند در ایران بهوجود آید حتی اگر سر و صدایی در جامعه بهوجود آورد و هرگز نمیتواند اثر بخشی داشته باشد و به قدرت نخواهد رسید، از دوحال خارج نیست یا جریان سوم از جنس همین دو جریان بزرگ سیاسی در کشور است که میکوشد نام خود را عوض کند که مردم آنها را تشخیص میدهند ولی اگر جریان سوم با مختصاتی به جز این دو جریان بزرگ سیاسی خواسته باشد که به قدرت برسد بعید به نظر میرسد که شرایط چنین اتفاقی فراهم باشد.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
یک سوم جوانان نه کار میکنند نه درس میخوانند
دارا و ندار؛ دو طبقه اقتصادی در ایران
سرانجام مبهم کمکهای میلیاردی مردم به سلبریتیها
اندر حکایت اظهارات وزیر ارشاد درباره مشکلات اقتصادی که مهمترین دلیل کوچ هنرمندان است
ناطق بیاید نان پایداری آجر میشود
امکانسنجی استیضاح ترامپ توسط جناح رقیب در گفتوگوی امیرعلی ابوالفتح با آفتاب یزد
واکاوی ابعاد سیاسی- میدانی عملیات ارتش ترکیه علیه کردهای سوریه در گزارش آفتاب یزد؛
دیروز «زکریا»ی 8ساله از دست «گاندو» جان به در بُرد و امروز سارا و بسمه 14 و 16 ساله مقهور نامهربانی «هوتگ» شدند و این قصه ادامه دارد
تیم ملی فوتبال ایران کامبوج را 14 بر صفر برد و زنان نیز پس از 40 سال بدون ایجاد مشکلی به ورزشگاه رفتند
فرماندار کجا است ؟!
درباره حادثه سابیتی
قیام محافظهکاران علیه جانسون!
زمان اصلاح فرا رسیده
زمان اصلاح فرا رسیده
از رشد این افراد جلوگیری کنید
قیام محافظهکاران علیه جانسون!
دیروز «زکریا»ی 8ساله از دست «گاندو» جان به در بُرد و امروز سارا و بسمه 14 و 16 ساله مقهور نامهربانی «هوتگ» شدند و این قصه ادامه دارد