ناطق؛ حاشيه يا عاملي براي وحدت؟

آرمان ملي: حضور چندي پيش «علي اکبر ناطق نوري» عضو تشخيص مصلحت نظام در جلسه «جامعه روحانيت مبارز»، به تقويت احتمال احياي شيخوخيت و محوريت‌يابي طيف‌هاي سنتي اصولگرايي در اردوگاه راست سياسي انجاميد؛ مساله‌اي که براي بار چندم در ماه‌هاي اخير، تفاوت و تعارض رويکرد، اهداف و روش ميان طيف‌هاي سنتي و جديد اصولگرايي را برجسته کرد. امروز طيف گسترده‌اي از اصولگرايان سنتي تا معتدل و نسل نو، اردوگاه اصولگرايي را شکل مي‌دهند؛ هفتاد و دو ملتي که هر يک چيزي مي‌جويند و هر کدام به رهي متفاوت مي‌روند و جمع‌کردن‌شان زير يک لوا اگر نگوييم غير ممکن، که بسيار پرچالش و صعب‌الوصول است. حضور چندي پيش ناطق نوري در جلسه «جامعه روحانيت مبارز» پس از 10 سال دوري از اين تشکل سنتي و تاثيرگذار در جناح اصولگرايي را شايد بتوان تازه‌ترين رويدادي دانست که يک بار ديگر در ماه‌هاي اخير اختلافات عميق ميان طيف‌هاي مختلف اصولگرايي را به تصوير کشيد. ايرنا نوشت؛ اعلام خبر وجود مخالفت برخي اعضاي جامعه روحانيت با اقدام آيت‌ا... «محمدعلي موحدي کرماني» رئيس اين تشکل در دعوت از ناطق براي شرکت در نشست اين نهاد سنتي و محوري، از همان ابتدا دودستگي اصولگرايان را نمايان کرد.
تفاوت طيف‌هاي سنتي و جديد اصولگرايي
مخالفت با دعوت از ناطق براي حضور مجدد در جلسات جامعه روحانيت را مي‌توان با جدال لفظي چندي پيش يکي از نمايندگان جبهه پايداري با رئيس مجلس متناظر دانست؛ مسائلي با درونمايه مشترک که بر واقعيت‌هاي گريزناپذير در اردوگاه اصولگرايي دلالت دارد؛ طيف‌هاي جديد و نسل نوي اصولگرايي با طيف ميانه‌رو و عقلانيت محور اين جريان از زمين تا آسمان با يکديگر تفاوت دارند. نسل نوي اصولگرايي که از سال‌هاي مياني دهه 80 خود را به عنوان کنشگري جديد در عرصه سياسي کشور معرفي کرد و حتي در بازه زماني چند ساله زمام مديريت را در اردوگاه اصولگرايي به دست داشت، روز به روز بيشتر از طيف‌هاي سنتي و ميانه‌روي اين جريان فاصله گرفت و تفاوت‌هايش با جريان غالب اصولگرايي در اهداف، رويکردها، روش و منش سياست‌ورزي را در عمل نمايان کرد. جبهه پايداري و جريان بهاري هنوز در يک چيز به يکديگر شباهت دارند و آن برنتابيدن رويکرد عقلانيت طيف‌هاي ميانه اصولگرايي است. نسل نوپاي اصولگرايي بر خلاف طيف‌هاي سنتي اين جريان که بيشتر کنش سياسي خود را بر مبناي گفتمان‌سازي بر اساس احياي ارزش‌هاي اصولي انقلاب، لابي‌گري، رايزني و تعامل پيش مي‌برند، سياست ورزي خود را بر روش‌هاي پوپوليستي و ابزارهاي سلبي و غوغاسالارانه مبتني مي‌کنند و در اين مسير از رسانه‌ها و تريبون‌هاي يکطرفه خود بهره مي‌برند.
بازگشت ناطق


پيشينه تقابلي پايداري‌ها و بهاري‌ها با ناطق در جريان مناظرات انتخابات رياست جمهوري سال 88 و حتي پيش از آن، خوش نيامدن بازگشت شيخ نور به مذاق نسل نوي اصولگرايي را توجيه مي‌کند. پايداري‌ها سال‌ها با کنار زدن چهره‌هاي ميانه روي اصولگرايي، توانستند جايگاه خود را به عنوان طيفي تاثيرگذار بر تصميمات اين جريان تثبيت کنند. «جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي» يا «جمنا» به عنوان تشکيلات فراگير اصولگرايي در سال 96، زير تاثير و نفوذ پايداري‌ها، انتخابات رياست جمهوري را به رقيب باخت. حدود يک سال پس از برگزاري انتخابات رياست جمهوري دوازدهم بود که انتقادات گسترده از نحوه تصميم‌سازي در جمنا، واقعيت آنچه در جبهه اصولگرايي مي‌گذرد را آشکار کرد. حرف از وزن نامتناسب جبهه پايداري در تصميم‌سازي‌هاي درون جرياني بود و تصميماتي که از سوي اين جناح به مجموعه اصولگرايان تحميل شد و به ضرر همه شان تمام شد. در شرايطي که اصولگرايان در تکاپوي تشکيلات‌سازي جمعي اين بار «شوراي وحدت» را ايجاد کرده‌اند و از هم اکنون خبرهاي جسته و گريخته‌اي در مورد سهم خواهي‌هاي زودهنگام پايداري‌ها از شوراي وحدت به گوش مي‌رسد، مسلم است مسائلي چون احتمال احياي شيخوخيت با محوريت چهره‌اي معتدل چون ناطق به مذاق نسل نوي اصولگرايان خوش نيايد. حضور ناطق در جامعه روحانيت اگر تداوم يابد، گزاره محوريت و قوت گرفتن طيف ميانه رو در اين تشکل سنتي، احياي شيخوخيت و عقلانيت در جريان اصولگرايي را تقويت مي‌کند و اين چيزي نيست که پايداري‌ها را خوشحال کند؛ پايداري‌هايي که در نبود طيف‌هاي ميانه روي اصولگرايي است که مي‌توانند خود را به عنوان بازيگري اثرگذار در جريان راست سياسي معرفي کنند. اين در حالي است که حضور چهره ميانه رويي چون ناطق نوري در عرصه سياست، نه تنها مي‌تواند به بحران مرجعيت و وحدت در اردوگاه اصولگرايي پايان دهد، بلکه شخصيت فراجناحي شيخ نور مي‌تواند زمينه‌هاي نزديکي و تعامل جريان‌هاي سياسي و اصلاح‌طلبان و حکومت را فراهم کند و روزنه‌هايي اميدوار کننده براي عبور از چالش‌هاي کنوني پيش روي کشور بگشايد.