روزنامه همدلی
1398/07/29
سوشیانس شجاعیفرد در تشریح جایگاه طنزنویسی در ایران: رابطه طنزپرداز با حکومت، بزن در رویی است
همدلی| فاطمه مرادخانی: طنز و طنزنویسی از دیرباز تاکنون از جمله ابزار انتقال سختیها، مصائب و کمبودهای موجود در جامعه و گونهای انتقاد رندانه به شرایط موجود با هدف بهبود فضای اجتماع و نیل به آزادی و روشنگری در میان مردم و جامعه بوده است. قطع به یقین، وجود فضای سرکوب، خفقان و ممیزی در ادوار مختلف تاریخ، خصوصا در دوران معاصر، طنزنویسان را در پناه بردن به قالبهای لفافهپیچ شدهای سوق داده که قادر باشند از آن مجرا، به انتقال مفاهیم مورد نظر خود به مخاطبان بپردازند. اما از یک سو به راستی طنزنویس تا چه میزان از توانمندی لازم برای انتقال مفاهیم تلخ روزگار خود به حکام برخوردار است و از سوی دیگر، حکام تا چه اندازه پذیرای طنزهای نگاشته شده با هدف اصلاح امور هستند؟ سوشیانس شجاعیفرد، طنزپرداز، در گفتوگو با همدلی، ضمن بررسی و تبیین جایگاه طنز و طنزنویسی در ادبیات سیاسی ایران، به میزان تاثیرگذاری طنز بر جامعه، مسئولان و قدرت اصلاحگری آن میپردازد.طنز در ادبیات سیاسی ایران دارای چه جایگاهی است؟
به طور عمده چه پس از دوران مشروطه یا چه پیش از آن که تضاد میان مردم و حکومت وجود داشت، طنز در جامعه ریشه گرفت و از آن طریق وارد جامعه شد. در واقع جایگاه طنز در نقد حکومت و قدرت است و سابقهاش به همان دوران باز میگردد، اما به طور عمده به دلیل آن که قالب نثر طنز پیش از شعر وجود داشته و از دوره مشروطه به بعد در قالب مطبوعات منتشر شده است، طبیعتا نسخه جدیدی از آن را در مطبوعات سیاسی مشاهده میکنیم، که به شکل طنز، مسائل جامعه، سیاست و در سالهای اخیر، مسائل فرهنگی و هر آن چه که مردم با آن درگیر هستند را میتوان در قالب طنز مشاهده کرد.
به نظر شما طنز و طنزنویسی در انتقال مشکلات و مصائب جامعه به مسئولان چه نقشی را ایفا میکند؟
اگر بخواهم حرفهای خوبی بزنم باید حرفهای امیدوارکنندهای را بیان کنم، اما واقعیت مسئله این است که طنز هیچگونه تاثیری در انتقال مشکلات به مسئولان ندارد. اگر مطبوعات طنز 10سال پیش را با مطبوعات 30 سال یا 50سال قبل مقایسه کنید، متوجه خواهید شد که مسائل یکسان است و هیچ فرقی نکرده است، در نتیجه طنز در انتقال مشکلات تاثیری نگذاشته است. واقعیت این است که قدرت یک فرد با ابزاری چون موبایل از من طنزنویس با 26سال سابقه کار و فعالیت بیشتر است، اما تاثیر طنز را میتوان در جامعه و مسئولانی که روزنامهها تورق میکنند یا طنزی را میبینند به خوبی مشاهده کرد. نکته قابل توجه این است که مسئولان ما چندان اهل مطالعه نیستند و بیشتر درگیر روابطشان هستند، تصمیمگیریهایشان نیز به هیچ وجه متاثر از مطبوعات و افکار عمومی نیست، در نتیجه طنز و طنزنویسی در انتقال مسائل تاثیر آن چنانی نگذاشته است و ما برای خود و مردم فعالیت میکنیم.
آیا در طنزنویسی، آزادی عمل جایگاهی دارد؟
طنز و کاریکاتور اصولا برای حکومتها خوشایند نیست، به دلیل اینکه طنز و کاریکاتور حاوی انتقاد است، آن هم انتقادی رندانه. شاید با چوب و چماق بتوان انتقاد عادی را سرکوب کرد، اما مقابله با انتقاد رندانه تا حدودی کار سخت و دشواری است. به طور کلی همواره رابطه طنزپرداز، نویسنده و کاریکاتوریست با حکومت، حالت بزندررویی داشته است. در مواقعی که فضا باز بود و انتقاد صورت میگرفت، حکام معتقد بودند که انتقاد به خوبی انجام شده است، اما در بسیاری از موارد با طنزنویس رابطه خوبی نداشتند. به طور کلی طنز و انتقاد هیچ زمانی در سراسر دنیا برای حکومتها و قدرتها خوشایند نبوده و رابطه میان آنها نوعی رابطه الاکلنگی است.
آیا واقعیت تلخی که در پس آثار طنز و انتقادی نهفته است، برای مسئولان قابل درک خواهد بود؟
واقعیت تلخی که از آن صحبت میکنید گاهی اوقات برای مسئولان قابل درک خواهد بود، اما گاهی اوقات هم به جای اعتراف به درک مسائل، خود را به آن راه میزنند. در واقع هدف از طنز و طنزنویسی اصلاح جامعه است، اما وقتی وضعیت فعلی را به نفع خود میبینند در نتیجه علاقهای به درک مسائل و واقعیات پشت آن طنز و انتقاد نداشته و در صورتی هم که متوجه آن مسائل شوند، به آن اعتراف نخواهند کرد.
به نظر شما در طنزنویسی تا چه اندازهای میتوان از تخیل بهره برد؟
طنزنویسی ایران امروزه اصولا به این صورت است که طنزنویسان جوان هر مسئلهای را که مشاهده میکنند، عینا همان را تعریف میکنند، در صورتی که طنزنویسی نباید این گونه باشد، زیرا ما طنزنویسها نویسندهایم و نویسنده هم به نوعی خلقکننده محسوب میشود. ما باید موقعیت کمیک ایجاد کنیم، زیرا ما در کشور زیاد از این موقعیتهای کمیک عقب میافتیم، اما به هر حال باید در فضای گفتار یا دیالوگ، تخیل ایجاد کنیم. ضمنا بعضی سبکهای طنزنویسی کاملا مبتنی بر فانتزی و تخیل است، البته اتفاقاتی در جامعه ما میافتد که به صورت عادی هم به ذهن ما خطور نمیکند و بعضی از قضایا آنقدر خندهدار هستند که باعث عقب ماندن ما از ماجرا میشود. ای کاش افراد جوانتر (البته من هم جوان هستم)، از اتفاقات خصوصا اخبار فاصله بگیرند و فضاهای دیگر غیر از فضاهایی را که مردم عادی میبینند، دنبال کنند و در آن فعالیت خود را آغاز کنند.
آیا طنز تا به امروز توانسته به اصلاحات اجتماعی کمک کند؟
به نظر من طنز، موفق به انجام این اصلاحات شده است. در وهله اول، طنز، انتقادپذیری جامعه را بالا برده است. زمانی که از جامعه صحبت میکنیم، منظور یک قشر خاص از جامعه نیست، زیرا جامعه از اقشار و طبقات بسیاری تشکیل شده است. هدفگذاری عمده طنز در 30سال اخیر بیشتر بر قشر متوسط جامعه متمرکز بوده است و تاثیر خود را بر آن گذاشته است. نکته دیگری که وجود دارد این است که فکر میکنم شکل و فرم طنز متفاوت شده است، به عنوان مثال شاید شما مدت زیادی باشد که جوک نشنیدهاید، به این معنا که جوک از بین رفته است، زیرا به طور کلی فرهنگ شفاهی و طنز مطبوعاتی ما تغییر ماهیت داده است و عمدتا تاثیر خود را در فضای مجازی میگذارد. به شخصه افرادی را میشناسم که هفت سال سابقه طنزنویسی داشتند اما نتوانستند بعد از این همه سال وارد حوزه روزنامه شوند و حتی فعالیت طنزنویسی خود را کنار گذاشتند. امروزه هر فردی میتواند در اینستاگرام یا توییتر برای خود صفحهای بسازد و وارد این فضا شود، در نتیجه قطعا جامعه ما تاثیر میپذیرد، نمونه بارز این تاثیرپذیری مجموعه «دیرین، دیرین» به کارگردانی علی درخشی است که به چشم خود تاثیرگذاریاش را دیدهایم، چرا که اصلاح رفتار در جامعه ایجاد میکند، در نتیجه جامعه به بازسازی خود میپردازد.
طنزپردازان پس از ماجرای دوم خرداد چه تغییراتی را در فضای سیاسی کشور ایجاد کردند؟
قطعا افراد موثر در مقطع دوم خرداد، فضای بسیار عجیب و غریبی را در این حوزه ایجاد کردند و واقعا جامعه مدنی پس از ماجرای دوم خرداد بدون شک مدیون کاریکاتوریستهاست. اما واقعیت آن است که بعد از سال 84، فضای سیاسی کشور بسیار تغییر کرد و بعد از سال 88 اوضاع بسیار بدتر شد. البته این دفعه طنزنویسان مطبوعات، نه کاریکاتوریستها نقش تاریخی خود را قبل از انتخابات 92 ایفا کردند. بهطور کلی نقد و بیاعتبار کردن قدرت همواره یکی از کارکردهای عجیب و غریبی بوده که طنز سیاسی به همراه داشته است. کسانی میخواستند در آن دوره به صحنه بیایند که انتخاب مردم نبودند. در واقع این نوع طنزنویسی در روزنامه در دوره اول اصلاحات، جایگاه ویژهای داشت و طنزپردازانی که در آن حوزه مطلب مینوشتند، به درستی از طنز سیاسی و فضای کوچکی که ایجاد شده بود استفاده کردند، حداقل به مردم خاطرنشان کردند که به چه کسی رای ندهند. درباره این که مردم به چه کسی رای دادهاند، بحث نمیکنیم، اما حداقل مردم را از مسئلهای که به نظر میآمد نباید به طرف آن بروند، ترساندند.
اصولا میتوان از طنز برداشتهای خوب یا بد کرد،آیا تا به امروز آثار شما منجر به سوءتفاهم شده است؟
قطعا به دلیل اینکه ما آزادی کافی برای مطرح کردن هر مسئلهای را نداریم، برداشتها و سوءتفاهماتی از نوشتههایمان صورت میگیرد که در نتیجه باید حرفهایمان را در لفافه بپیچیم و همین در لفافه پیچاندن، خود به تنهایی سوءتفاهمات تازهای را به وجود میآورد. البته با وجود ممیزیهای شدیدی که قبل از چاپ انجام میشود عملا مطلب منتشر شده با مطلب و مسئلهای که به آن فکر شده است تفاوتهایی خواهد داشت، به همین دلیل آن چنان منجر به سوءتفاهم نخواهد شد. دامنه سانسورها هم آن قدر گسترده است که نه تنها خطوط قرمز را رد کرده، بلکه خطوط سفید، صورتی و آبی را نیز شامل میشود. بنابراین اولین سوءتفاهم برای فردی که ممیزی میکند اعم از سردبیر، مدیر مسئول یا هر فرد دیگری پیش خواهد آمد. این سوءتفاهم به ندرت برای شخص من پیش آمده است و به سرعت هم برطرف شده و تاکنون مسئلهای که دردسرساز باشد برای من پیش نیامده است، اما در حوزه کاریکاتور بیشتر از حوزه طنز سوءتفاهم پیش میآید، آن هم به دلیل داشتن فرهنگ تصویری ضعیفی است که از آن برخوردار هستیم. امروزه هر کسی در ایران به این معترض است که چرا با شخص او شوخی یا انتقادی صورت گرفته است. اما فرهنگ اعتراض خود دارای ریشههایی است که گستره آن در این مصاحبه نمیگنجد. ما در طول قرنهای گذشته، هیچگاه موفق به اظهار نظر نشدهایم، به همین خاطر است که امروز که افراد فرصتی را در فضای مجازی پیدا کردهاند تا راجع به هر مسئلهای اظهار نظر کنند و اعتراض خود را نسبت به آن مسئله اعلام کنند، هر چه پیش آید میگویند به آنها برخورده است.
آیا طنزنویسان در آثار خود از سبک خاصی پیروی میکنند؟
به طور کلی در طنز از 50قالب برخوردار هستیم، یعنی هر طنزنویس در قالب یکی از این 50قالب طنز خود را خلق میکند. اما در سالهای اخیر که تعداد طنزنویسها زیاد شده است تقریبا همه از روی دست یکدیگر مینویسند، به این صورت که یک طنزنویس خلاق، قالب طنزی را که کمتر از آن استفاده شده است به کار میبرد، اما به دنبال او، دو، سه نفر دیگر هم از آن قالب طنز استفاده میکنند. شخصا ترجیح میدهم که موضوع و قالب موضوعی تکراری را کار نکنم و خط قرمزی که همیشه برای من پابرجا بوده این مسئله است که یک ایده را که از پیش پرداخته شده است، مورد استفاده قرار ندهم. نکته دیگری که در این مسئله اهمیت دارد، آن است که شیوه کار در روزنامه بسیار متفاوت است، بدین معنا که کار در روزنامه همچون کار در مجله یا کتاب نیست که به دنبال یک ایده خلاقانه و جدید باشد. قاعدتا در روزنامه باید از کلیشههای مرسوم استفاده شود، با وجود این که ذهنیتی غلط درباره کلیشه رواج دارد، اما باید دانست که کلیشه به معنی مسئلهای است که علاوه بر این که جواب گرفته، در آن موفق هم شده است. پس اگر شما کلیشه را به درستی استفاده کنید مشکلی پیش نخواهد آمد. واقعیت ماجرا آن است که قلههایی که در طنزنویسی و کاریکاتور وجود داشتهاند تماما تکراری بودهاند، اما در زمان مناسب به خوبی از آنها استفاده شده است.
آیا روند رو به افزایش سانسور، طنزنویسان را بیش از پیش به سمت طنزنویسی در مجلات و روزنامهها سوق داده است؟
خیر، به نظر من وجود یک صفحه طنز در روزنامه برای مدیر مسئول یا نهادی که آن را منتشر میکند موقعیت بسیار جذابی را به وجود میآورد، زیرا طنز و کاریکاتور مسائل دردسرسازی هستند که هر کسی علاقهمند نیست به طرف آن گام بردارد، اما روزنامههایی که صفحه طنز دارند در واقع دارای ابزار برندهای هستند که میتوانند از آن در جهت اهداف خود بهره ببرند، وگرنه تعداد طنزنویسانی که بتوانند در روزنامه کار کنند همان ده نفری است که وجود داشتهاند، زیرا تعداد زیاد افراد به معنای کیفیت بیشتر طنزنویسی نیست. یک طنزنویس برای راهاندازی یک ستون در روزنامه کافی است، اما برای راهاندازی یک صفحه طنز به تعداد زیادی از طنزنویسان نیاز است، پس مسئله مهم تعداد طنزنویسان است، اما آیا این که آن صفحهای که به راه انداختهاید کیفیت لازم را دارد یا ندارد نیازمند بحث جداگانهای است.
با ترویج فضای مجازی، طنزنویسی در مطبوعات، کمرنگتر شده است. با توجه به وضعیت موجود شما چه آیندهای را برای طنز مطبوعاتی پیشبینی میکنید؟
شخصا برای مطبوعات آینده روشنی را پیشبینی نمیکنم، زیرا هم تولیدکننده و هم مصرفکننده هر دو به فضای مجازی کوچ کردهاند. تقریبا پس از سالها فعالیت برای مطبوعات، دو، سه ماهی است که دیگر برای مطبوعات نمینویسم و به فضای مجازی رو آوردهام و مجموعه «دم خروس» را راهاندازی کردهام. اما به عنوان کسی که با تعداد زیادی از طنزنویسان کار کرده و به دنبال آن احساس مسئولیت میکند، زمینههای مهاجرت به اقلیم و سرزمین جدید را برای طنزنویسان مطبوعاتی آماده کردهام، زیرا این مهاجرت ناگزیر است، همانگونه که همه جامعه مهاجرت کردهاند، مطبوعات هم باید مهاجرت خود را به فضای مجازی پیشبینی کنند. به هر حال این اتفاق خواهد افتاد و چاره دیگری هم نیست. در سه، چهار سال قبل کار مطبوعات این بود که در فضای مجازی مطلبی را منتشر کنند، اما صرفا تولید مطلب باید برای فضای مجازی باشد، نه به گونهای که طنز کتبی را در اینستاگرام منتشر کنیم، مطلب منتشر شده میبایست متناسب با جنس، قالب و فرمت آن فضا برای مخاطبانش منتشر شود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
گزارش همدلی از چرایی عدم استقبال مردم از رسانه های داخلی رویش فیک نیوزها در شوره زار عدم شفافیت
فلاحت پیشه عضو کمیسیون امنیت ملی در گفت و گو با همدلی : گام چهارم به معنای خروج از برجام نیست
گزارش همدلی از بهبود روابط ایران و امارات دست دوستی ابوظبی به تهران
سوشیانس شجاعیفرد در تشریح جایگاه طنزنویسی در ایران: رابطه طنزپرداز با حکومت، بزن در رویی است
بندبازی روی بند نامرئی!
ارزیابی «همدلی» از اظهارات رئیس کل بانک مرکزی درباره صنعت خودرو چرخه بی پایان بحران خودرو سازی
گزارشی از پیامدهای تظاهرات مردم لبنان عقب نشینی در برابر انقلاب واتس آپی
در اقتصاد بیمار نه میتوان تولیدکننده بود و نه وارد کننده
آیا پایان برجام نزدیک است؟ چهار گام به جلو، بازگشت به نقطه اول
به منظور تسهیل و سرعت بخشیدن به فرآیند ثبت دارایی مسئولان انجام شد سامانه ثبت دارایی مسئولان روی شبکه ملی قرار گرفت
به بحرین در تهران درس اخلاق بدهیم
کره جنوبی، متاثر از سیاستهای آمریکا