روزنامه همدلی
1398/07/29
بندبازی روی بند نامرئی!
شهرام شهیدی - بارها نوشتهام که طنزنویسی شغلی است همردیف مشاغل سخت. هم مصائب آنها را دارد و هم در بین این نوع مشاغل زیانآور، شاید از کمترین دستمزد هم برخوردار باشد. آن قدر پایین که شاید در زمره مشاغل فصلی هم نگنجد.اما ای کاش مصائب طنزنویسی تنها در دستمزد و حقوق معوقه منحصر میماند. مشکل اصلی یک طنزنویس، جای دیگری است.
این روزها طنزنویسی مانند حرکت لابهلای پرتوهای لیزر شده است. خطوطی که دیده نمیشوند اما به محض این که پای شما با آنها برخورد کند آژیر خطر به صدا در میآید و چراغها روشن میشود. هیچ کس هم یک نقشه راه یا نقشه میدان مین خیالی را دست شما نمیدهد که ببینید کجا باید قدم بردارید و چه وقت. انگار شما را با چشمان بسته بفرستند توی خیابانی شلوغ رانندگی کنید و با هر خودرویی که تصادف کنید شما را جریمه کنند.
طنزنویسی اصولا در دنیا حول چهار موضوع میچرخد که احتمالا نام بردن از همین چهار حوزه هم امکانپذیر نیست. از این چهار حوزه، دو حوزه آن در ایران قابل نوشتن نبوده و در دو حوزه دیگر هم با همان میدانهای مین استتار شده و لیزرهای نامرئی مواجه هستیم.
الف. «خودممیزی» درونی یک نویسنده: ما به واسطه زیست اجتماعی با مجموعهای از بایدها و نبایدها رشد کرده و بزرگ شدهایم. از «پای خودت را جلوی بزرگتر دراز نکن» که در هر خانواده ایرانی درس داده میشود بگیر تا خطزدنهای سردبیر، همه و همه روان یک طنزنویس را با انواع و اقسام بایدها و نبایدها آمیخته کرده و او در چارچوب همین قوانین نانوشته، مطلبش را روی کاغذ میآورد. او در لحظه نوشتن اثر بیشتر از آن که به کیفیت محتوای اثر خود بیندیشد مدام با خودش فکر میکند آن چه نوشته قابل چاپ است یا خیر؟ و اگر چاپ شود واکنش دیگران را به دنبال خواهد داشت یا نه؟
ب. دستورالعملهای صنفی و سیاسی مطبوعات: مدیران مسئول هر نشریه برای خودشان قوانین و البته علایق سیاسی و جناحی خاصی دارند. یک نویسنده وقتی کار در یک نشریه را میپذیرد در واقع تن به علایق غیرشفاف مدیرمسئول داده و با گذشت زمان و اعمال نظرات مدیرمسئول مثل خمیر بازی شکل گرفته و نوشتههایش کمکم شبیه نظرات مدیرمسئول خواهد شد. برای مثال وقتی در یکی از روزنامههای پر تیراژ کشور ستون ثابت داشتم، روزهایی را به خاطر میآورم که نوشتن در مورد شهردار تهران مجاز بود و روز دیگر به واسطه تماس تلفنی همان شهردار با مدیرمسئول، نوشتن در باب شهردار و شهرداری مجاز نبود. این دایره هنوز هم هست و هنوز گاهی چنان تنگ میشود که نویسنده میماند و حوضش!
پ. قوانین جاری مملکت و نیز عرف حاکم: دهها وزارتخانه و سازمان و نهاد با دستورالعملهای گاه عیان و گاه پنهان خود مجموعهای از قوانین را شکل میدهند که طنزنویس برای بقا در جامعه مطبوعاتی مجبور به تن دادن به آنهاست. طنزنویس این را پذیرفته که طنزنویسی درخصوص برخی مقامات رسمی کشور مجاز نیست، اما این فهرست مدام در حال افزایش و تغییر است. به نحوی که اگر امروز میتوان درخصوص رئیس مجلس طنز نوشت، شاید فردا ایشان نیز بنا به هزار و یک دلیل در فهرست بلندبالای مقاماتی که شوخی با آنها ممنوع است، قرار بگیرد.
ت. قومیتها: مصائب طنزنویسی محدود به مسائل سیاسی نیست. شما کافی است در نوشتهتان از واژهای استفاده کنید که در دایره واژگانی یکی از قومیتهای عزیز کشور است. فارغ از این که شما از آنها تعریف کردهاید یا نه، چوب تکفیر را بلند میکنند تا بر سر نویسنده فرودش آورند. نویسنده متهم به نژادپرستی و قومگرایی شده و انواع تهدیدهای جانی و مالی است که نثارش میشود.
ث. مشاغل و انجمنهای صنفی: از کمدیترین مصائب نوشتن این است که شما با پزشکان، پرستاران، معلمان، سینماگران، نویسندگان مطرح، خوانندگان مجاز و غیرمجاز، کفاشان، نجاران، رانندهها و ... حق شوخی ندارید و در صورت انجام این خبط، با برخورد انجمنهای صنفی یا طرفداران متعصب آنان مواجه خواهید شد.
ج. کاربران شبکههای مجازی: این دیگر عجیبترین و مسخرهترین نوع این سیاهه است. حالا طنزنویس با عبور از هفتخوان رستم، مطلبش را نوشته و مطلب بدون دردسر خاصی چاپ شده است. او یا نشریه متبوعش، مطلب را در شبکههای اجتماعی بارگذاری و به اشتراک گذاشته است. هجوم کاربران ذیل مطلب نویسنده آغاز و او را با انواع فحاشیها مورد نوازش قرار میدهند که چرا این را نوشته یا آن حرف را نزده است. یا چرا مطلبش به اندازه کافی تند نیست که دل آنها خنک شود. غافل از آن که این مطلب اولا طنز است و نه هجو و هزل و قرار نیست فحاشی کند و تنها میبایست جرقهای برای اصلاح نقاط تاریک باشد. و دوم، این مطلب از صد فیلتر و صافی گذشته و تمام نمک آن قبل از انتشار تصفیه شده و مطلبی بهداشتی به چاپ رسیده است.
با توجه به موارد بالا، بهتر است با این جمله مطلب را جمعبندی کنم که «طنزنویس درواقع بندبازی است که باید تعادل خودش را روی بندی نامرئی حفظ کند».
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
گزارش همدلی از چرایی عدم استقبال مردم از رسانه های داخلی رویش فیک نیوزها در شوره زار عدم شفافیت
فلاحت پیشه عضو کمیسیون امنیت ملی در گفت و گو با همدلی : گام چهارم به معنای خروج از برجام نیست
گزارش همدلی از بهبود روابط ایران و امارات دست دوستی ابوظبی به تهران
سوشیانس شجاعیفرد در تشریح جایگاه طنزنویسی در ایران: رابطه طنزپرداز با حکومت، بزن در رویی است
بندبازی روی بند نامرئی!
ارزیابی «همدلی» از اظهارات رئیس کل بانک مرکزی درباره صنعت خودرو چرخه بی پایان بحران خودرو سازی
گزارشی از پیامدهای تظاهرات مردم لبنان عقب نشینی در برابر انقلاب واتس آپی
در اقتصاد بیمار نه میتوان تولیدکننده بود و نه وارد کننده
آیا پایان برجام نزدیک است؟ چهار گام به جلو، بازگشت به نقطه اول
به منظور تسهیل و سرعت بخشیدن به فرآیند ثبت دارایی مسئولان انجام شد سامانه ثبت دارایی مسئولان روی شبکه ملی قرار گرفت
به بحرین در تهران درس اخلاق بدهیم
کره جنوبی، متاثر از سیاستهای آمریکا