اعتراض همراه با شادی

آفتاب یزد- می‌گل هشترودی: طی سالیان اخیر با اعتراضات مردمی زیادی در کشور‌های بزرگ و کوچک دنیا رو به رو بودیم که نکته مشترک همه این اعتراضات خشونت بود. خشونتی که گاه از سوی مردم به حکومتی‌ها اعمال می‌شد و گاهی هم از سوی حکومت به مردم، هر چه بود نشان می‌داد که در تمام کشور‌ها حتی کشور‌های پیشرفته، اعتراضات مردمی با خشونت و خون گره خورده است. حتی وقتی کار به خشونت مردم در فرانسه کشید باز هم شاهد خشونت و مصدومیت بودیم و این نشان دادکه فرق نمی‌کند کجای کره خاکی زندگی کنیم، هر جا اعتراضی شکل بگیرد بدون شک بعد از آن خشونت از دل جامعه بیرون خواهد آمد. با این حال در چند روز اخیر شاهد اعتراضات مردمی در لبنان بودیم که مسلما جنس آن با همه اعتراضات در سراسر دنیا متفاوت بود. اعتراضاتی که با سرخوشی و مطالبات مردمی همراه بود اما کمترین رنگ و بو را از خشونت داشت. باورش سخت است اگر بشنویم که در گوشه‌ای از دنیا حین تظاهرات و تجمعات مردمی، عده‌ای از جوانان در خیابان‌های پر از دود و اعتراض، فوتبال بازی می‌کنند، عده ی دیگری قلیان می‌کشند و برخی هم جشن عروسی‌شان را به کوچه و خیابان آورده اند، همه مردم خوشحال هستند و با شادی به اعتراض‌شان ادامه می‌دهند تا به هدفشان برسند و در این بین حتی کنسرت‌های خیابانی هم برگزار می‌شود! چه فرقی بین مردم لبنان با سایر کشور‌ها وجود دارد که تا این اندازه اعتراضاتشان متمایز و خاص خودشان است؟
>لبنانی‌ها را بیشتر بشناسید
شاید بد نباشد برای اینکه راحت تر بتوانید رفتار لبنانی‌ها در اعتراضاتشان را درک کنید برخی از خصوصیات و شرایط زندگی آن‌ها را بدانید. لبنان کشوری هزار فرقه است یعنی همه نوع فرهنگ‌های شرق و غرب را در خود جای داده و اقوام و طوایف مختلف همه با آزادی به هر شکلی می‌خواهند می‌توانند زندگی کنند. بنابر این طبیعی است که وقتی در خیابان راه می‌روید می‌توانید یک خانم کاملا محجبه چادری را در کنار یک خانم با پوشش خاص ببینید که دوستان بسیار صمیمی با هم هستند و یا حتی ممکن است هر دو خواهر باشند که یکی با این طرز تفکر می‌خواهد زندگی کند و دیگری با آن طرز تفکر. لبنان کشوری است که در آن در یک خانه یک برادر طرفدار یک حزب و یا گروه سیاسی است و برادر دیگری طرفدار حزب و گروه سیاسی دیگر و شب سر یک سفره شام می‌خورند و صبح میروند در دو جبهه مخالف هم قرار می‌گیرند. این کشور هفده سال جنگ داخلی داشته ولی عموما در شب‌های شنبه جنگ تعطیل بوده و همان‌هایی که روز قبل با هم می‌جنگیدند در یک رستوران با هم جمع می‌شدند وشام می‌خورند، چون از بچگی با هم دوست بودند.
فارغ از مسائل سیاسی، موضوع حائز اهمیت و شگفت انگیز این است که مردم لبنان چون آب و برق و گاز و تلفن و... ندارند و یا اینکه مثلا بانک‌ها تحویل ارز را سخت کرده‌اند و یا مشکل سوخت دارند و دیگر مسائل این چنینی به خیابان‌ها نیامدند، حتی مردم چون روی کالای مختلف عوارض و مالیات سنگین می‌دهند به خیابان‌ها نیامدند بلکه برای اینکه دولت روی تماس‌های واتساپ مالیات وضع کرد به خیابان‌ها آمدند چون احساس کرده‌اند بخشی از حقوق آن‌ها توسط دولتشان تضییع می‌شود و این کار فعالیت‌های آنها در شبکه‌های اجتماعی را محدود می‌کند. در این بین چیزی که شاهد آن هستیم این است که نیروهای ارتش و نیروهای مسلح لبنانی هم برگه‌ها و پلاکاردهایی روی سینه خود میزنند که روی آن نوشته «ما هم با شما هستیم و از شما حمایت می‌کنیم ولی دستمان بسته است» مردم هم در خیابان‌ها همراه با شادی و نشاط اعتراض می‌کنند، شعار می‌دهند و بازی می‌کنند، خوشحالند و مطالبه می‌کنند، آواز می‌خوانند و دستور استعفا می‌دهندو در همه این موارد شادی جزو انکار ناپذیر اعتراضات مردم لبنان است. از طرف دیگر مقامات سیاسی ضرب‌الاجل ۷۲ساعته برای خودشان صادر می‌کنند تا مشکلات را بر طرف کنند و بعد هم پشت دوربین‌های تلویزیون ظاهر می‌شوند و می‌گویند که مردم حق دارند و آنها نیز با مردم هم‌سو هستند! به همین صورت هم تظاهرات مردمی لبنان به ثمر می‌نشیند. نحوه اعتراضات لبنانی‌ها در نوبه خودش بسیار جالب و حائز اهمیت است. حتی نحوه برخورد مقامات مسئول با این اعتراض بسیار تامل بر انگیز است. اما چرا اعتراضات مردم لبنان کمتر شباهتی با اعتراضات مردمی در سایر کشور‌ها دارد؟


>اعتراضات لبنان یک اعتراض خودجوش
بدون جهت گیری سیاسی بود
امیر محمود حریرچی، جامعه شناس اجتماعی در این باره به آفتاب یزد گفت:«موضوع حائز اهمیت در اعتراضات لبنان این است که این اعتراضات یک اعتراض خودجوش و حق‌طلبانه بود، یعنی هیچ جریان سیاسی پشت قضیه وجود نداشت که بخواهد مردم را تحریک کند و آنها را به خیابان‌ها بکشاند و در نهایت هم مردم ندانند که به چه دلیل در خیابانها حضور پیدا کرده‌اند. مردمانی که در اعتراضات لبنان به خیابان آمده بودند دقیقا می‌دانستند که چه می‌خواهند، خواسته‌هایشان را مطرح کردند و دولت هم دقیقاً متوجه شد که مردم چه خواسته‌ای دارند و در نهایت خواسته مردم اجابت شد. در عین حال باید گفت که لبنانی‌ها مردم با نشاطی هستند بنابراین در حین اعتراضاتشان هم نشاط و شادی خودشان را بروز می‌دادند؛ شیوه زندگی لبنانی‌ها به صورتی است که اصولاً این نشاط بخشی از زندگی آن‌ها به شمار می‌آید و حالا ما می‌بینیم که در قالب همین نشاط حق خودشان را هم به درستی مطالبه می‌کنند. در اعتراضات مردمی در کشورهای دیگر می‌بینیم که جناح گیری‌های سیاسی باعث جهت‌گیری‌های ایدئولوژیک می‌شود و همین موضوع سبب می‌شود تا مردم دقیقاً ندانند که چه چیزی می‌خواهند؛ همین می‌شود که در نهایت مردم به نتیجه‌ای که می‌خواهند نمی‌رسند اما لبنانی‌ها چنان با رشد فکری همراه بوده‌اند که حق خودشان را می‌شناسند چرا که آگاهی در جامعه آنها بسیار بالاست بنابراین با کشورهای دیگر ارتباط خوبی برقرار می‌کنند و در تاریخ نشان داده‌اند که انسان‌های بسیار مبارزی هستند، در عین حال به دنبال آشوب نیستند و حق خودشان را می‌گیرند.»
>نبود شکاف طبقاتی
دلیل اصلی وجود نشاط در کشور
او در ادامه افزود:«نکته دیگر این است که این تظاهرات نشان داد ملت سازی در لبنان به خوبی صورت گرفته و رابطه دولت و ملت شکل خوبی به خود گرفته است؛ چرا که رابطه دولت و ملت تفاوت زیادی با رابطه ارباب - رعیت دارد. رابطه ارباب- رعیتی چیزی است که لبنانی‌ها هیچ وقت اجازه نداده‌اند اتفاق بیفتد و مسئولان دولتی آنها خودشان را به واقع در خدمت مردم می‌بینند. وقتی هم فساد در این کشور ایجاد شد مردم نسبت به آن اعتراض کردند بدون اینکه هیچ جریان سیاسی پشتیبان آنها باشد. نکته حائز اهمیت این است که همه مسئولین حق را به مردم می‌دهند و اعتراض مردم را به جا می‌دانند. موضوع دیگر این است در عین اینکه ممکن است فقر در کشوری وجود داشته باشد، می‌تواند شادی هم در کنار آن وجود داشته باشد به شرط اینکه فاصله طبقاتی به حداقل رسیده باشد و این نکته اساسی است ما در جامعه‌ای شادی و نشاط را نمی‌بینیم که فاصله طبقاتی وجود دارد. بنابراین جامعه‌ای با شکاف طبقاتی حتی در تظاهرات هم در غم و اندوه غوطه ور می‌شود و حتی هیجان هم در آن وجود ندارد. چراکه مردم معترض در این کشورها معمولاً تحقیر شده هستند. اما در رابطه با لبنان با چنین شرایطی روبرو نبودیم و این نشان می‌دهد که شکاف طبقاتی در این کشور به حداقل رسیده است. مردم خودجوش برای اعتراض به خیابان‌ها می‌آیند و اعتراض شان را هم نمی‌توان به هیچ جناح و تفکر سیاسی مرتبط دانست، همین هم سبب شدتا مردم با پرشوری حق خودشان را مطالبه کنند. جامعه‌ای که آگاه باشد در نهایت همبستگی حق خودش را مطالبه می‌کند و مسلما هم به حقوق‌اش خواهد رسید.»
به نظر می‌رسد نبود و یا کمبود شکاف طبقاتی یکی از مهم ترین دلایلی است که سبب می‌شود حتی اعتراضات مردمی هم با نشاط انجام شود. چیزی که امروز در کمتر کشوری می‌توان آن را مشاهده کرد.