خودپردازی از جنس مطالعه

آفتاب یزد – یوسف خاکیان: چندی پیش یکی از کانال‌های تلگرامی‌عکس جالبی را منتشر کرده بود که در توضیحی که همراه این تصویر بود متن بسیار کوتاهی به شرح زیر آمده بود.
«دستگاه خودپردازى در فرانسه داستان‌هاى کوتاه رایگان به مردم می‌دهد. این ماشین‌ها داستان‌هاى کوتاه یک، دو و پنج دقیقه‌اى را با هدف افزایش مطالعه به‌جاى استفاده از موبایل هدیه مى‌دهند!»
اجازه دهید در همین ابتدای گزارش چند پرسش مرتبط با این موضوع را مطرح کنیم.
- مردم فرانسه چرا و چقدر از موبایل استفاده می‌کنند؟‌


- میزان سرانه مطالعه در کشور فرانسه چقدر است؟
- مطالعه داستان‌های کوتاه یک، دو و پنج دقیقه ای چه اثری بر روی زندگی روزمره مردم کشور فرانسه دارد؟
- در روزگاری که می‌توان با استفاده از موبایل کتاب‌های اینترنتی را هم مطالعه کرد چه لزومی‌به استفاده از دستگاه‌های خودپردازی است که به مردم داستان کوتاه رایگان هدیه می‌کند؟
- اگر روزی فرا برسد که همین دستگاه‌های خودپرداز موفق شوند مردم کشور فرانسه را ترغیب کنند که کمتر از موبایل استفاده کرده و به جای آن وقتشان را صرف مطالعه داستان‌های کوتاه کنند، حال و روز مردم کشور فرانسه چگونه خواهد شد؟
- چرا مسئولان و دست اندرکاران مسائل فرهنگی در کشور فرانسه با قرار دادن این دستگاه‌های خودپرداز در اماکن عمومی‌به این فکر افتاده اند که به هر نحوی که شده میزان سرانه مطالعه مردم کشورشان را بالا ببرند؟
به خاطر داشته باشید تمام این سوالات را در حالی مطرح می‌کنیم که کشور فرانسه در زمینه‌های مختلف فرهنگی و هنری از سابقه درخشانی برخوردار است برای نمونه این کشور را می‌توان به عنوان مهد تئاتر دنیا قلمداد کرد.
این کشور در حوزه ادبیات نویسندگان برجسته و ممتازی مانند آلن فورنیه، الکساندر دوما، آلبر کامو، رومن گاری، آنتوان دو سنت اگزوپری، آندره مارلو، امیل زولا، مارسل پروست، ژان پل سارتر، گی دو مو پاسان، ویکتور هوگو و ... را به جهانیان معرفی کرده است. علاوه بر این فرانسه در حوزه‌های دیگر فرهنگی مانند موسیقی، مجسمه سازی، سینما و ... در میان کشورهای جهان شناخته شده است و هنرمندان هرکدام از این بخش‌های فرهنگی دارای سبک و سیاق مختص خودشان هستند. این موضوع نشان می‌دهد که فرهنگ و هنر که البته ادبیات هم یکی از بخش‌های آنهاست در کشور فرانسه از جایگاه ممتاز و منحصربفردی برخوردار است و مردمش به موضوعاتی از این دست اهمیت بسیاری می‌دهند و نیازی ندارند که کسی آنها را ترغیب کند که مثلا کتاب بخوانند یا برای تماشای یک فیلم سینمایی یا نمایش تئاتر بلیت تهیه کنند و به تماشای محصول فرهنگی خاصی که در کشورشان عرضه می‌شود، بروند. اما با تمام این تفاسیر دولتمردان و مسئولان فرهنگی کشور فرانسه درصدد برآمده اند تا با استفاده از دستگاه‌های خودپردازی که تصویر یکی از آنها در این گزارش آمده میزان مطالعه مردم را حتی شده با داستان‌های بسیار کوتاه یک، سه و پنج دقیقه ای افزایش دهند. این موضوع البته تمامش به خاطر افزایش دادن میزان مطالعه در میان مردم ختم نمی‌شود و شاید بتوان دلیل عمده دیگر آن را کاهش دادن میزان استفاده از موبایل قلمداد کرد. موضوعی که در تمام جوامع به صورت یک اپیدمی‌درآمده و به قول معروف هر کس را که می‌بینی سرش داخل گوشی اش است و اگر کنارش بمب هم بترکانی متوجه نمی‌شود.
> اگر این خودپرداز در ایران بود
پیش از آغاز این بخش سوالاتی از جنس سوالاتی که درباره مردم فرانسه مطرح کردیم را درباره مردم ایران بیان می‌کنیم.
- موبایل در زندگی مردم ایران چه نقشی دارد؟
- کتاب در میان ایرانیان چه جایگاهی دارد؟
- میزان سرانه مطالعه در ایران چقدر است؟
- اوضاع نشر و تیراژ هر کتاب چطور است؟
- در روزگاری داشتن موبایل آن هم از نوع پیشرفته اش در میان مردم ایران از نان شب هم واجب تر است چه تعداد از مردم درون گوشی‌هایشان کتابهای الکترونیکی دارند؟
- مسئولان فرهنگی چه نقشی در بالا بردن سرانه مطالعه در میان مردم ایران دارند و اساسا چگونه می‌توانند میزان کتابخوانی را در بین اقشار مختلف جامعه بالا ببرند.
به خاطر داشته باشید تمام این سوالات را در حالی مطرح می‌کنیم که کشور ایران در زمینه‌های مختلف فرهنگی و هنری از سابقه طولانی برخوردار بوده است برای نمونه ایران را می‌توان مهد خوشنویسی، مینیاتور، تذهیب، قلمکاری و ... قلمداد کرد.
ایران در حوزه ادبیات هم نویسندگان و شاعران ممتاز و برجسته ای مانند حافظ، سعدی، ناصرخسرو، رودکی، فردوسی، مولوی، عطار، خیام، سنایی، شمس تبریزی، نظامی‌و ... را به جهانیان معرفی کرده است.
آنچه تا اینجا درباره کشور ایران و جایگاه هنر و فرهنگش در دنیا بیان شد کاملا درست و دقیق است. اما اگر مقایسه کوچکی بین پاسخ‌هایی که به سوالات مطرح شده درباره مردم فرانسه داده می‌شود و پاسخ سوالاتی که درباره مردم ایران بیان کردیم انجام دهیم، بی شک با تفاوت‌های فاحشی مواجه خواهیم شد. تفاوت‌هایی که نشان می‌دهند حتی تا چند دهه آینده نیز نمی‌توان وجود دستگاه خودپردازی که داستان‌های کوتاه یک، سه و پنج دقیقه ای به مردم هدیه می‌دهد را در ایران تصور کرد. در روزگاری که برخی از مردم تمام شبانه روز خودشان را در گوشی‌های موبایل و در کانال‌های فیلترشده تلگرامی‌و صفحه‌های شخصی اینستاگرام و توئیتر می‌گذرانند (بخوانید زندگی می‌کنند) چگونه یک دستگاه خودپرداز فرهنگی می‌تواند مردم را به مطالعه ترغیب کند؟ مردمی‌که برخی از آنها آنقدر غرق بازی‌های موبایلی می‌شوند که حتی یادشان می‌رود غذا بخورند یا بخوابند. تازه تمام این موارد هم که حل شود باید دید که مردم با چنین دستگاه خودپردازی چگونه برخورد خواهند کرد؟ خوب به یاد دارم زمانی که باجه‌های تلفن کارتی در برخی از خیابان‌های شهر تعبیه شده بود یک نفر به جای استفاده از کارت، سکه پنج تومانی را به زور داخل دستگاه تلفن کرده بود و سکه در میان راه گیر کرده به صورتی که نه بیرون می‌آمد و نه داخل می‌رفت و ماحصل چنین برخوردی خب طبیعتا تخریب اموال عمومی‌بود. حال در نظر بگیرید چه رفتاری قرار است با آن دستگاه خودپرداز بشود؟ در جامعه ای که پدیده‌هایی مانند وندالیسم، سرقت و تخریب مجسمه بزرگان و حتی در وضعیتی اسفبارتر باز کردن پیچها و سرقت آهن‌های ریل‌های قطار به صورت کاملا عادی درآمده چگونه می‌شود انتظار داشت یک دستگاه خودپرداز فرهنگی بتواند در یک خیابان به اندازه یک هفته سالم بماند؟ اگر بخواهیم واکاوی کوچکی از علل و عوامل بروز چنین برخوردهایی را در جامعه داشته باشیم با دو نکته بسیار مهم «فقر فرهنگی» و «فقر اقتصادی» مواجه خواهیم شد. عواملی که دریایی از علت‌های مختلف را در درون خود جای داده اند تا موجبات سالم نماندن یک دستگاه خودپرداز فرهنگی برای مدت یک هفته در یک خیابان را فراهم آورند.
در کنار عواملی که مطرح شد البته آنچه بسیار بعید به نظر می‌رسد وجود دغدغه‌های خاص فرهنگی (چیزی شبیه آنچه در کشور فرانسه رخ داده و سوژه این گزارش شده) در میان مسئولان بخش‌های مختلف فرهنگ و هنر سرزمینمان است. نیک اگر بنگریم تمام هم و غم بسیاری از مدیران بخش‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... این است که یا در پایان سال بیلانی مثبت از عملکردهای خود ارائه دهند و یا نگران صندلی‌های خودشان باشند که نکند در سال آینده از آن آنان نباشد. با وجود این شرایط حتی اگر مشکلات اقتصادی و فرهنگی تمام مردم حل شود و فقر به معنای مطلق از این دو حوزه رخت بر بندد تازه باید به فکر بیدار کردن برخی مسئولانی باشیم که خود را به خواب خرگوشی زده اند با به کار بردن جمله کوتاه «فعلا بستر وجود دستگاه خودپرداز فرهنگی در کشور مهیا نیست» شانه خود را انجام کارهایی شبیه آنچه درباره دستگاه خودپرداز فرهنگی در فرانسه رخ داده، خالی کنند.