«خانه پدری» صرفاً در ۱۵ سالن با هشدار سنی ۱۵ سال

سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: «خانه پدری» از آن فیلم‌هایی است که اساساً نباید ساخته می‌شد، مثل سریال «بوی باران» که از ابتدا تا پایان مشحون از خشونت لفظی و فیزیکی بود و دو ماه گام به گام تبدیل یک شهروند سالم به شهروند پرخاشگر و غیرعادی را آموزش می‌داد. خانه پدری نباید ساخته می‌شد مثل سریال «تلاطم» که در یکی از سکانس‌ها طرف مغز صاحب کارش را با دمبل خرد می‌کند و در صحنه‌ای دیگر با قفل فرمان به حد مرگ به جان شخصیت فیلم می‌افتد و او را از پا در می‌آورد.
خانه پدری نباید ساخته می‌شد درست مثل آن دو صحنه سریال «ستایش» که حمید جلوی چشم میلیون‌ها بیننده بی‌نوا و بی‌دفاع تلویزیون پسر حشمت فردوس را با چاقو تکه‌تکه کرد و با سنگ کله غلام را منفجر نمود. خانه پدری نباید ساخته می‌شد درست مثل تله فیلم «مرتضی» که اخیراً از تلویزیون پخش شد و در آن مردی آن دیگری را با میله آهنی آش و لاش کرد! همه این صحنه‌ها و سکانس‌های زجرآور و رقت‌انگیز می‌توانست ساخته نشود و البته کارگردان با تمهیدی تکنیکی به راحتی بیننده را به قتل ارجاع دهد بدون آنکه شاهد صحنه‌های فجیع و ددمنشانه باشیم.
اما چرا می‌گوییم اساساً این فیلم‌ها نباید ساخته می‌شدند یا جور دیگری باید ساخته می‌شدند. پاسخ ساده است؛ تأکید روی خشونت ترویج خشونت می‌کند. کسی نمی‌تواند منکر این باشد که این افراط‌گرایی در به تصویر کشیدن خشونت در سینما و تلویزیون ایران که هر قدر جلوتر می‌رویم بیشتر هم می‌شود و جامعه را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ خشونتی که نویسنده‌ها آن را از گوشه و کنار جامعه بیرون می‌کشند و مانند مدال افتخار جلوی انظار عمومی قرار می‌دهند فقط سرگرم‌کننده نیست بلکه جریان‌ساز است.
کسی منکر این نیست که در هر جامعه‌ای قتل و جنایت و بزهکاری وجود دارد، اما وقتی سینما و رسانه به این اتفاقات ضریب می‌دهند در واقع خواسته یا ناخواسته آن‌ها را ترویج می‌کنند. اخیراً آیت‌الله مکارم‌شیرازی و نیز آیت‌الله فاطمی‌نیا به فاصله زمانی کم روی این موضوع تأکید کردند که چهارپایان در ملأ عام و به خصوص مقابل نگاه کودکان ذبح نشوند چراکه می‌تواند اثرات مخربی داشته باشد که ساده‌ترینش قسی‌القلب شدن افراد است، حتی در اجرای حکم برخی مجازات‌های سنگین که منجر به جریحه‌دار شدن احساسات جامعه شده و روی جنبه عبرت‌آموزی آن تأکید شده و به ندرت هم انجام می‌شود نیز تماشای صحنه قصاص صرفاً برای جمعی از افراد تأکید شده و تماشای آن برای کودکان توصیه نشده است.


مضاف بر اینکه از آنجا که قصد و نیت در اجرای قصاص با قتل نفس تفاوت دارد تأثیرات روحی و روانی آن نیز بر جامعه متفاوت است، یعنی هر خشونتی فی‌الذات نمی‌تواند منفی تلقی شود. خشونت‌ورزی در دفاع از جان و ناموس و میهن امری مقدس است و فتنه‌انگیزی و تجاوز رویکردی مذموم.
قصاص منجر به اعتدال جامعه شده و قتل نفس موجب اختلال در جامعه می‌گردد؛ یکی آرام‌بخش احساسات جامعه است و دیگری ترویج‌کننده منکر.
شلیک به نهاد خانواده
با این توضیحات برمی‌گردیم به صحنه قتل فیلم خانه پدری که در آن یک پدر بنا به ظنی که درباره رابطه غیرشرعی دخترش دارد او را به فجیع‌ترین شکل ممکن از پای درمی‌آورد و فیلمساز عامدانه روی جنس و شکل کشتن دختر بیچاره زیر دست و پای پدر و برادرش تأکید دارد. فیلمساز می‌توانست دست‌کم به گونه‌ای غیرخشونت‌آمیز روی موضوع قتل ارجاع دهد.
ذکر این نکته ضروری است که خشونت چنین قتلی با آنچه مثلاً در فیلم «به وقت شام» اتفاق می‌افتد و در یک صحنه مرد داعشی سر شیخ را از تنش جدا می‌کند یا جنس خشونت در آثار جنگی تفاوت عمده‌ای دارد. در خانه پدری جنایت در قالب مقدس‌ترین و محترم‌ترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده رقم می‌خورد که در ذهن همه افراد امن‌ترین محل در جامعه محسوب می‌شود. قتل از سوی پدر خانواده که به طور سنتی در همه تاریخ به عنوان ستون فقرات خانواده مطرح است با همدستی برادر اتفاق می‌افتد.
در واقع کیانوش عیاری روی یکی از کم‌سابقه‌ترین و نادرترین خشونت‌های رخ‌داده در تاریخ بشریت دست گذاشته است و جنایت را نه در قالب یک جنگ تن به تن میان دو قوم یا دو ملت یا دو فرقه یا دو دسته و باند و گروه بلکه میان اعضای یک خانواده برپا کرده و در ترسیم جزئیات صحنه قتل نیز همتی مضاعف به خرج داده است. شاید به جرئت بتوان گفت جنایتی که عیاری در فیلم خانه پدری مو به مو و فریم به فریم تصویر کرده فجیع‌ترین و قبیح‌ترین جنایت بشری است آن هم در کانون یک خانواده ایرانی که همه می‌دانیم به نسبت فرهنگ‌ها و ملت‌های مختلف از قداست و احترام و عزتی بی‌مثل و مانند برخوردار بوده و است. از این منظر فیلم خانه پدری در کنار جفا به انسانیت به دلیل بی‌حرمتی به قداست خانواده و ستون آن یعنی عنصر پدر جفا به جامعه ایرانی نیز قلمداد می‌شود.
در واقع همان قدر که یک قاتل زنجیره‌ای می‌تواند احساسات یک جامعه را با قتل‌های متعدد جریحه‌دار کند، فیلم خانه پدری نیز در عمل می‌تواند همان تاثیر را بر روح و روان جامعه بر جای گذارد.
ذکر این نکته می‌تواند به فهم بهتر موضوع کمک کند که روضه‌خوان‌های کاربلد و کاردان از مجموعه مثلاً نیم‌ساعت روضه‌خوانی حادثه عاشورا صرفاً یکی دو دقیقه را به مقتل‌خوانی اختصاص می‌دهند و به سرعت از آن گذر می‌کنند و بی‌تردید هیچ فیلمسازی توان به تصویر کشیدن حقیقت مقتل کربلا را نخواهد داشت و صلاح هم نیست از میان منظومه عظیم مکتب عاشورا روی قساوت‌های ظهر عاشورا تأکید شود، بنابراین‌ای کاش اگر هم نمایش خشونت عریان به انگیزه‌های نفسانی درون یک داستان مثلاً در ژانر ترسناک الزامی به نظر می‌رسد با تمهیدات تکنیکی از شدت آن کاسته شود.
اکران محدود خانه پدری با ۱۵ سالن در پایتخت پس از سال‌ها توقیف با هشدار سنی ۱۵ سال می‌تواند برای فیلمسازانی که فیلمشان را برای مردم می‌سازند این پیام را داشته باشد که متولی امر سینما در کشور به هیچ وجه با آثاری که می‌تواند موجب جریحه‌دار کردن احساسات عمومی شود مماشات نخواهد کرد و با سیاستگذاری‌های مختلف از جمله محدود کردن سالن و گیشه مقابل ترویج چنین آثاری خواهد ایستاد.