محرومیت ۳میلیونی کودکان از کلاس و مدرسه

هر چند که به گفته مسئولان در سال‌هاي 94 و 95 با 700 پدر و مادري که مانع شروع به تحصيل يا ادامه تحصيل فرزندان خود شده‌اند، برخورد قضائي شد، اما ظاهرا اين قانون تا حدودي به فراموشي سپرده است. به باور کارشناسان مسائل اجتماعي، فقر، بد سرپرستي، طلاق ، مهاجرت، نداشتن علاقه و انگيزه کافي، دير شروع کردن به تحصيل از مهمترين عوامل ترک تحصيل در کشور است. مصطفي ميراحمدي، مديرعامل موسسه خيريه دارالاکرام يکي از اين کارشناسان است که درباره اين مشکل اجتماعي مي‌گويد: طبق آمارها، هفت دهم کودکان بازمانده از تحصيل (ترک تحصيل کرده‌ها) با مشکل ممانعت والدين در تحصيل و خلأ فرهنگي خانواده ‌ها حاکم در اين زمينه مواجه هستند و فقر بزرگترين مانع براي بازگشت اين دانش آموزان به مدرسه به حساب مي‌آيد. ماده 28 کنوانسيون حقوق کودک ضمن به رسميت شناختن حق بر تحصيل کودکان، بر اجباري و رايگان‌بودن آن براي همه کودکان، در دسترس‌بودن آموزش، حرفه اي‌بودن آن، اعطاي کمک هاي مالي در تامين بستر آموزش رايگان، کاهش کودکان ترک تحصيلي، تاکيد کرده است.
ناديده گرفتن اصل 30
در حالي فقر متهم اصلي ترک يا بازمانده از تحصيل در کشورماست که در اصل سي‌ام قانون اساسي حق تحصيل بر عهده‌ دولت‌ها عنوان شده و طبق اين قانون دولت موظف است وسايل آموزش و پرورش رايگان را براي همه ملت‌ها تا پايان دوره متوسطه فراهم آورد و وسايل تحصيلات عالي را تا سرحد خود کفايي کشور به‌طور رايگان گسترش دهد. يک جامعه شناس در اين باره به‌ «آرمان ملي» مي‌گويد: همان‌طور که در اصل سي‌ام قانون اساسي هزينه تحصيل تا مقطع متوسطه برعهده دولت است، اما بسياري از خانواده‏ها به درآمدي که از طريق کودکان وارد خانه مي‏شود، نياز دارند و به همين دليل هم بين ادامه تحصيل کودک يا ورود او به بازار کار، دومي را انتخاب مي‏کنند. سعيد حجتي در ادامه صحبت‌هايش به کودکان قاليباف در روستاها اشاره مي‌کند و مي‌افزايد: اين کودکان به‌طور مشخص در روستاها از همان سنين پايين جلوي دارهاي قالي قرار مي‌گيرند و اگر در سن شش سالگي به مدرسه بروند، پس از آنکه چند سال اول مدرسه را گذراندند، بلافاصله بايد پاي دار قالي بروند و آنجا شروع به کسب درآمد براي خانواده بکنند. در مورد پسرها هم اين وضعيت به شکل ديگري وجود دارد؛ در مناطق حاشيه شهرها، خانواده‏ها ترجيح مي‏دهند بچه‏هاي‏شان در کارگاه‏هاي کوچک يا در خيابان‏ها، به هر شکل ممکني درآمد کسب کنند تا نيازهاي اوليه‏ خانواده را تامين کنند. به همين دليل هم به‌طور قطع، با افزايش خط فقر و رفتن جمعيت بيشتري زير خط فقر، تعداد کودکاني که از چرخه‏ تحصيل خارج مي‏شوند بيشتر و بيشتر مي‏شود. وي در ادامه خاطرنشان مي‌کند: وظيفه‏ آموزش و پرورش اين است که آموزش را در دسترس کودکان و خانواده‏ها قرار بدهد. بنابراين با فرض اينکه کودکاني که روزها کار مي‏کنند، شب‏ها نياز به حضور در مراکز آموزشي دارند، وظيفه‏ آموزش و پرورش فراهم کردن شرايط لازم براي آموزش‏هاي خارج از وقت معمول است. از اين جهت، آموزش و پرورش نتوانسته موفق شود، اما از جهت الزام حقوقي و قانوني، کار مدعي‏العموم است که در مواردي که آموزش و پرورش گزارش مي‏کند که مانع از تحصيل کودکي‏ شده‏اند و بايد مداخلاتي صورت بگيرد، از طريق قضائي اين اجبار و الزام صورت بگيرد که در اين موارد هم کمترين حساسيت ممکن وجود ندارد.در پايان ذکر اين نکته الزامي است که با اين حال به‌نظر مي‌رسد فارغ از ميزان تحقق امکان رايگان بودن، دلايل ديگري نيز براي تحصيل نکردن کودکان وجود دارد. «فقر» شايد اصلي‌ترين دليل دور ماندن کودکان از تحصيل باشد، با اين حال دلايل ديگري مثل نبود مدرسه در نزديکي محل زندگي، وقوع بحران‌هاي غيرمترقبه و تخريب زيرساخت‌هاي زندگي و تحصيل و البته رفتار خانواده‌ها در اين زمينه موثر به‌نظر مي‌رسند. اين در حالي است که به گفته وزير آموزش و پرورش، 10‌هزار دانش‌آموز ابتدايي نيز بدون هيچ‌دليلي به مدرسه نمي‌روند!