روزنامه آفتاب یزد
1398/08/08
عبور از لاریجانی با نشان دادن چراغ سبز به قاضی زاده هاشمی!
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: سیدحسن قاضیزادههاشمی (زاده ۱۳۳۸ فریمان)؛ سیاستمدار، پزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران و وزیر سابق بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران است که در ۱۳ دی ماه ۱۳۹۷ از سمت خود استعفا داد.این پزشک حاذق و سیاستمدار بد شانس! دوران پرفراز و نشیبی سپری کرد و دست آخر اگرچه خیلی زود برای او قبای ریاست جمهوریِ سیزدهم را دوختند اما عطای سیاست را به لقای آن بخشید و به طبابت بازگشت؛ همان کاری که در آن خوشنام بود و متبحر.
دوری و نزدیکی در عالم سیاست میتواند معانی متعددی داشته باشد از جمله این که میتوان دور شدن از یک چهره را به نفع او و نزدیک شدن به چهرههای دیگر را به ضرر او معنا کرد. از همین منظر اگر نگاه کنیم رابطه عکس نیز تعریف پذیر است یعنی گاهی اوقات دور شدن از یک چهره باعث میشود تا سکه سیاسی او از درجه اعتبار در بازار سیاست ساقط شود و نزدیک شدن به چهرههای دیگر میتواند او را در محافل سیاسی بار دیگر مطرح سازد فلذا با توجه به رفتارهای دوگانهای که همواره جناح و جبهه ی سیاسی موسوم به کارگزاران سازندگی در دستور کار خود داشته است این روزها قابل فهم است اگر در میان تحلیلها و یادداشتها کمتر نام و نشانی از «علی اردشیر لاریجانی» یافت شود یا عاری از واقعیت نخواهد بود اگر برخی نشست و برخاستها و پالسهای مثبت و به اصطلاح چراغ سبز نشان دادنها به وزیر مستعفی دولت دوم حسن روحانی را در معنای یک چرخش سیاسی کاملاً مشخص، معنا کرد!
اساساً اگر به همه گفت و شنودها و تحلیلها و جبهه گیریهای کارگزارانیها از اردیبهشت ۱۳۹۶ به بعد دقت کنیم خواهیم دید، ضربآهنگ تند انتقاد از شورای مشورتی اصلاحطلبان و حمله به برخی چهرههای شاخص اصلاحات، حداقل از دوره نخست ریاست جمهوری حسن روحانی پررنگتر بوده است؛ حال اگر خواسته باشیم مجموعه رفتارهای سیاسی کارگزارانیها را در دو دهه اخیر مورد مداقه قرار دهیم باید تاریخ بررسی را به اواخر سال ۱۳۷۵ بازگردانیم آنگاه که دولت دوم مرحومهاشمی رو به اتمام بود و کم کم زمزمههای روی کار آمدن دولتی متفاوت با آنچه تاکنون دیده بودیم در اذهان عمومی و محافل سیاسی و نیز برخی نشستهای عامیانه تر قابل درک بود.
اگرچه این روزها از بالا تا پایین اصلاحات از تیغ تند انتقاد کارگزارانیها در امان نمانده است اما آن روزگار هم این چنین نبود که کارگزارانیها با اصلاحطلبان مهربان و همراه و رفیق باشند یا در یک معنای مصطلح تر سیاسی؛ همپیمان و هم قسم شده جلوه کنند زیرا در یک معنای کلی تر این جبهه و جناح سیاسی که برآمده از اصلاحات و یا حداقل تشکیل شده از بخشی از اصلاحطلبان سابقهدار است، از اواخر سال ۱۳۷۵ و بر مبنای آن چه از این دسته و گروه سراغ داریم حرکتهای چراغ خاموش برای رسیدن به منافع و مطامع سیاسی و گاه اقتصادی بود که برای آن هزار و یک مصداق میتوان ردیف کرد.
شاخص ترین چهره کارگزارانی که این روزها سکاندار حمله به برخی چهرههای شناخته شده در دایره اصلاحات و اصلاحطلبی است یعنی غلامحسین کرباسچی ـ شهردار سالهای دور تهران ـ یکی از شناختهشدهترین چهرههای سیاسی و اجرایی که گاه آن قدر مرموز میشود که به اصطلاح لجِ هر آدم صبوری را در میآورد و گاه آن چنان پرده دری میکند که تنها و تنها باید ایستاد و ماجرا را فقط نگریست! او که هم خوب حرف میزند هم خوب ریل عوض میکند! عاری از واقعیت نیست اگر ما محوریترین شخص در روزهایی که حمله به اصلاحطلبان خریداران پروپا قرصی در میان اصولگرایان و جبهه پایداری دارد را همین شخص و همین چهره بدانیم.
البته از دوره دوم دولت حسن روحانی که برخی تغییرات با انتقادات شدید اصلاحطلبان رو در رو شد اگر به آرا و نظرات اصولگرایان و نیز کارگزارانیها مراجعه کنیم برخی شباهتها و نزدیکیهای تعجب برانگیز را خواهیم دید یعنی اگرچه اصلاحطلبان به دلیل حمایت تمام قدی که از حسن روحانی انجام داده بودند از برخی انتصابها و انتخابها برای وزارتخانهها و استانداریها به شدت عصبانی بودند اما پاسخگوی این انتقادات تند نهتنها اصولگرایان بلکه کارگزارانیهایی بودند که خود را به واعظی، نوبخت و نهاوندیان نزدیک و نزدیکتر از همیشه احساس میکردند.
این ماجرا روی تلخ دیگری هم دارد و آن تنها گذاشتن «اسحاق جهانگیری» به عنوان شاخصترین چهره اصلاحطلب در دولت حسن روحانی در بزنگاهها و تنگناهایی که میتوانستند به گونهای دیگر عمل کنند یا اساساً از ادبیات و روش و منش بهتری برای دفاع از معاون اول رئیس جمهور استفاده کنند اما در زیر ضربات سهمگین اصولگرایان و گروههای خاص اصولگرا که از هیچحرف و سخنی در باب اسحاق جهانگیری کوتاهی نمیکردند! ساکت ترین بخش اصلاحطلبی که نه تنها همراهی نمیکرد بلکه در برخی موارد با تیترها و تحلیلها باعث میشد آتش این انتقادات و حملات تندتر شود، کارگزارانیها بودند و شخص غلامحسین کرباسچی. از همان روزهایی که شدت انتقادات به دولت حسن روحانی و مشخصاً به شخص حسن روحانی بالا گرفت یک فرضیه در محافل سیاسی به صورتی بسیار پررنگ و تاثیرگذار دست به دست میشد و آن اینکه کارگزاران برای مجلس ۱۳۹۸ و نیز انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ قرار گذاشتهاند تا از جناح و شخص علی اردشیر لاریجانی حمایت و دفاع کنند اما با توجه به تغییراتی که در برخی دستگاهها رخداد و مشخص شد که در ریاست جمهوری ۱۴۰۰ چندان نباید روی علی لاریجانی و نیروهای منتسب به او حساب کنند به همین دلیل چرخش و گردش سریع و صریح کارگزارانیها به سمت نیروهایی که مورد حمایت و عنایت این بخش بودند شدت گرفت و به اصطلاح؛ دوری جستنها به قدری شدت گرفت که برخی هنوز در بهتِ چرایی این ماجرا به دنبال پاسخی درخور میگردند!
از برخی نشست و برخاستها و حرفهایی که هنوز که هنوز است از منابع معتبر تایید آن را دریافت نکردهایم؛ پیغام و پسغامهایی است که به دکتر قاضیزادههاشمی ارسال شده و نیز چراغ سبزهایی است که به این وزیر مستعفی نشان دادهاند تا نه در مجلس ۱۳۹۸ که در ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اگر بنا نباشد تا از علی لاریجانی دفاع کنند ـ برخی احتمال میدهند از بین لاریجانیها، «علی» مستثنی شده تلقی شود ـ قطعاً از نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان نیز حمایت و دفاع نخواهند کرد زیرا آنان تصمیم گرفتند تا با مهرههایی پررنگ و جلا همچون قاضیزاده هاشمی وارد کارزار انتخاباتی شوند.
بازهم مجبوریم تا به اواخر سال ۱۳۷۵ و رخدادهای سیاسی آن روزگار بازگشتی سریع داشته باشیم، منهای ۸ ساله حضور محمود احمدی نژاد در پاستور و یاران و نزدیکان وی در بهارستان، طبیعتاً کارگزارانیها هرگز جزئی از نیروهای فدایی و نزدیک به اصلاحطلبان برای حمایت و دفاع از آرمانهای اصلاحطلبی به شمار نمیآمدند. حال اگر میبینیم پس از برگزاری انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ و پیروزی سیدمحمد خاتمی کارگزارانیها در دایره قدرت حضوری پررنگ دارند یا داشتهاند! به رفتار و منش همیشگی آنها باز میگردد که این دسته در بزنگاههای تاریخی خود را حامی تاریک و پنهان و سهم خواه اصلی قدرت در چنین مواقعی نشان دادهاند. بازهم اگر به حوادث اواخر سال ۱۳۷۵ تا حداقل ۱۳۸۰ نگاهی از سر تامل و تعقل بیندازیم، خواهیم دید کارگزارانیها بزرگترین سهم را از روی کار آمدن اصلاحطلبان به دست آوردند بدون آنکه در روزهای سخت مبارزات انتخاباتی هزینه کرده باشند یا حنجرهای آزرده باشند! ناگفته پیدا است که چنین روشی اگرچه در سال ۱۳۸۴ پاسخگو نبود اما وقتی به جریان انتخابات ۱۳۸۴ نیز نگاه میکنیم به یک نتیجه تلخ میرسیم و آن اینکه اصلاحطلبان و اصولگرایان اگرچه برای روی کار آوردن نامزدها و چهرههای شاخص و درجه اول خود با تردید و دودلیهایی روبرو بودهاند اما در پس پرده، کارگزاران سازندگی برای در دست گرفتن جریان کلی انتخابات و رسیدن به یک پیروزی شیرین هیچ تلاشی نکرد زیرا، آنها از همان اواخر سال ۱۳۷۵ جریان خود را برای پرداخت هزینه مناسب نمیدیدند بلکه برای بهره برداریهای تمامیت خواهی و سهم خواهی مناسب تر میدیدند! و این بدان واقعیت بازمی گردد که شک کرده بودند دایره ی تنگ قدرت برای بیرون راندن هر چهره ی نزدیک به اصلاحطلبی، آن چه در پیدا و پنهان ماجرا دارد رو کند و از همین جهت؛ آنها ترجیح دادند دستمال به سری که درد نمیکند نبندند!!!
شاید خالی از لطف نباشد که جریانات یک ساله اخیر را اندکی با دقت بیشتر بررسی کنیم و ببینیم و این سوال را مطرح کنیم که مگر چه اتفاقی افتاده است در حالی که همه جناحهای سیاسی حتی جناحهای سیاسی نزدیک به جناح حسن روحانی انتقادهای تندی به روش و منش حسن روحانی در مدیریت امور و به کار گرفتن چهرهها اتخاذ کردهاند باز هم این کارگزارانیها هستند که آنچنان که باید و شاید در صحنه حاضر نمیشود؟! این جبهه و جناح سیاسی اگر چه در محافل قلمی و روزنامهای خود این جنگ را چندان علنی دنبال نمیکنند اما با تهیه آتش و خوراک مناسب برای رسانههای اصولگرا و جبهه پایداری و نیز منتقدین سرسخت اصلاحطلبان که برآمده از اصلاحات نیز هستند، این فضا را ایجاد میکنند تا تقریباً اصلاحطلبان برای پای در میدان گذاشتن نه تنها دچار تردید که دچار هراس و اندوه شوند!
ناگفته پیدا است که اگر جریانات دوساله ی اخیر ناگهان به فاصله گرفتن از لاریجانیها و دوری جستن از آنها تغییر نمیکرد قطعاً این روزها عکس و نام و بحث علی اردشیر لاریجانی بیشتر در محافل کارگزارانیها شنیده میشد اما حال که مطمئن شدهاند که حتی ممکن است علی اردشیر لاریجانی برای انتخابات مجلس ۱۳۹۸، نامنویسی نیز نکند آنها تصمیم گرفتهاند تا با حملات هدفدار و با فاصله به شورای مشورتی اصلاحطلبان و خُرده گرفتن از بزرگان اصلاحات، بازی را از یک جایی به بعد آن چنان که خود عادت دارند و یاد گرفتهاند ادامه دهند. در این راستا یکی از چهرههایی که مورد نظر کارگزاران سازندگی برای سرمایه گذاریهای تبلیغاتی به عنوان یک آلترناتیو قوی در مقابل آن چهرهای که اصلاحات برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ معرفی خواهد کرد به آن رو آوردهاند دکتر سید حسن قاضیزاده هاشمی است که در محافل سیاسی به یکی از چهرههای سیاسی ـ رسانههای معروف بوده و روی او همواره حسابهایی نیز باز میکردهاند، اینک چهره محبوب کارگزارانیها شده است تا در بزنگاه انتخاباتی از او به عنوان یک رقیب قابل توجه و تامل در برابر کاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان بهره مند شوند. در روزهای آینده در این حوزه و رفتارهای دوگانه ی برخی چهرهها و جناحها بیشتر خواهیم نوشت.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
اصغرزاده: نباید پوپولیستها میداندار شوند
فشارها به جهانگیری در خصوص یک اظهارنظر
ابزاری برای از بین بردن حیات وحش
پاریس در آستانه گام چهارم کاهش تعهدات برجامی ایران اعلام کرده است
بن بست «خانه پدری»
آیا پلاسکوی جدید در 99 افتتاح میشود؟
چه عواملی باعث بیخوابی میشود؟
جعفر قناد باشی در گفتوگو با آفتاب یزد و در واکنش به کشته شدن پر رمز و راز ابوبکرالبغدادی:
عبور از لاریجانی با نشان دادن چراغ سبز به قاضی زاده هاشمی!
در حاشیه ی استعفای سعد حریری...
فرانسه موفق نمیشودچون ...
وقتی غرب و شرق شهرمان را نمی شناسیم!
زبان انگلیسی ضرورت یا ژست؟
استعفای حریری با هدف تغییر در چینش سیاسی
زبان انگلیسی ضرورت یا ژست؟
وقتی غرب و شرق شهرمان را نمی شناسیم!
فرانسه موفق نمیشودچون ...