روزنامه شهروند
1398/08/18
در میانه زلزله
شهروند| خشم زمین دوباره تن آذربایجان را لرزانده است. آواری از خشتوگل؛ تلی از اندوه روی دلهای خانهخراب مانده است.این بار، زمین ساعت 2 و 20 دقیقه بامداد را برای لرزیدن انتخاب کرد، یکبار دیگر در شمالغرب ایران، جایی در محاصره روستاهای بسیار. زمینلرزهای به بزرگی ٥.٩ ریشتر، در عمق 8 کیلومتری زمین به مرکزیت شهر ترک در شهر میانه، استان آذربایجانشرقی. از بامداد جمعه، یکبار دیگر، خبرها روی زلزلهای جدید متمرکز شد، تعداد کشتهشدهها و زخمیها مخابره شد و فیلمهای مویههای زنان، نشسته بر تلی از خاک، در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد، تا ایرانیها یکبار دیگر، باز هم در فصل سرما، اندوهگین اندوه مردمی شوند که غرش زمین، خانههایشان را روی سرهایشان خراب کرده است.
روایت شهروندان میانه از زلزله
در ورنکش زن و مرد چشم به خرابههایی دوختهاند که سالها خانهشان بوده است. دامها تمام سرمایهشان زیر آوارها جانمیدهند و کاری از دست کسی ساخته نیست. «خیلی وحشتناک بود، تمام ساختمان میلرزید و نمیتوانستیم تعادلمان را حفظ کنیم.» مسعود اهل میانه است و مانند سایر همشهریهایش پریشب را در وحشت بازگشت زلزله بیرون از خانه گذرانده است. «همه این ماجرا 14 یا 15 ثانیه طول کشید، اما ثانیههایی توأم با وحشت. لرزش همچنان ادامه داشت و آتشنشانی و فرمانداری هم هشدار میدادند کسی در خانه نماند. بیشتر شهروندان در خودرو و چادر ماندند، تا شرایط به حالت عادی برگردد.»
وحشت زلزله و خبر پسلرزهها در روستاهای اطراف، خیلی زود خیابانهای میانه را پرترافیک کرد. «همه سعی میکردند خودشان را به بیرون از شهر برسانند. کسانی هم که خودرو نداشتند در چادرها پتوپیچ شدند، تا از سرما و زلزله درامان باشند.» مرکزیت زلزله 20 کیلومتری میانه در روستای تَرک بوده؛ در کوههای بزقوش مرز میان میانه و سراب. میانه و روستاهای اطراف از 2نیمهشب تا 10 صبح 82 پسلرزه را احساس کردند؛ پسلرزههایی که 59 مورد کوچکتر از 3ریشتر بودند و 18 مورد دیگر بین 3 تا 4ریشتر و 4 پسلرزه باقی مانده هم بین 4 تا 5 ریشتر را ثبت کردند. مسعود، کارمند شرکت توزیع گاز است و با اهالی زیادی در مناطق زلزلهزده صحبت کرده است: «شرایط در میانه عادی است و مردم برای روستای ورنکش و ورزقان غذا و وسایل گرمایشی آماده میکنند، تا از سرما و گرسنگی در امان باشند، البته هنوز هر پنج دقیقه یکبار بخش ترکمنچای با پسلرزهها میلرزد. بیشترین خسارات را روستای ورنکش داشت؛ تخریب 80درصدی خانههای خشتوگلی قدیمی و 200مصدومی که سرپایی درمان شدند. بیشتر خسارات مالی بودند و اگر اشتباه نکنم، حدود هزار و 150 دام سبک و سنگین در روستاها تلفشدند که خسارت زیادی برای روستاییان است.»
در ساعات اولیه زلزله جاده میانه – تبریز بر اثر ریزش کوه مسدودشد. فلکههای گاز بسته شدند، تا از آسیبهای احتمالی جلوگیری شود. آب و برق هم قطع شدند و دیگر کسی نتوانست تماس تلفنی داشته باشد، اما حالا کل ارتباطات بینروستاها برقرار است و نیمساعت بعد از ریزش کوه، جاده میانه – تبریز توسط راهداری باز شده است. مسعود میگوید درحال حاضر به حضور نیروهای مردمی نیازی نیست و تنها در روستاهایی که تخریب بالایی داشتند، نهادها و گروههای امدادی در رفتوآمدند. «امدادرسانی هلالاحمر واقعا خوب بود. فرماندار، نمایندههای مجلس و وزیر صمت هم آمدند. نیروهای انتظامی هم هر کاری از دستشان برمیآید، انجاممیدهند. یکی از اتفاقات خوب در این زلزله این بود که بهیاریهای روستاها همان ساعات اولیه زلزله میزان خسارات و تخریبها را گزارش دادند، این کار باعث شد از همان ابتدا روستاهای آسیبدیده شناسایی و در اسرعوقت به آنها امدادرسانی شود.»
یک زن و شوهر، در میان کشتهها
«شیخطبق، آیدیگوز، حصار قرانقو و ... نه تلفات جانی داشتند و نه مالی.» گروه امداد شرکت گاز میانه در همان ساعات اولیه گروهی را راهی روستاهای اطراف میانه کرد. «حامد فردی» یکی از نیروهای امدادی شرکت گاز میانه در همان ساعات اولیه زلزله همراه همکارانش به روستاهای اطراف میانه اعزام شده است. «شرکت گاز برای امدادرسانی آمادهباش داد و گروههای مختلف راهی روستاها شدند. همکارانم در ورنکش میگویند بیشتر مصدومان سرپایی مداوا شدند. فوتیهای روستا پنج نفر بودند که دو نفر از آنها زن و شوهر بودند، دختری 16ساله هم در میان فوتیها بود. بیشتر خانههای ورنکش تخریب شدهاند. یک مورد آتشسوزی جزیی هم بوده که مهار شده، البته اطلاع دقیقی از دلیل آتشسوزی در دست نیست.»
حالا جای خانههای خشتوگلی ورنکش را چادرهای هلالاحمر گرفته است. چادرهایی که در گوشهای از روستا ردیف شدهاند، تا سرپناه موقتی برای اهالی وحشتزده از زلزله باشند. «در میانهها چادرهای هلالاحمر برپا شدهاند، تا روستاییان آسیبدیده از زلزله را اسکان بدهند. میگویند قرار است روستاییها را برای اسکان بیاورند میانه. همان ساعات اولیه فلکههای آب و گاز بسته شدند، تا از خطرات احتمالی جلوگیری شود و گروههای امداد شرکت گاز و برق به همه روستاها اعزام شدهاند، تا آسیبهای وارده را تعمیرکنند. درحال حاضر هیچ مشکلی وجود ندارد و همهچیز تحتکنترل است.»
میراث فرهنگی جان سالم به در برد
مسجد سنگی روستای تَرک، قیز کورپوسی (پلدختر) و قیز قالاسی (قلعه دختر) در میانه، سنگ افراشتههای قیرخ قیزلار و چهار طاق ساسانی آغمیون در سراب آسیبی ندیدند؛ آثار تاریخی سراب و میانه از زمینلرزه جان سالم به در بردند. ظهر دیروز، مرتضی آبدار، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آذربایجانشرقی گفت: «بر اساس ارزیابیها و گزارشهای رسیده، زلزله بامداد جمعه خسارتی به بناهای تاریخی آذربایجانشرقی وارد نکرده است.» به گفته او با توجه به شدت قابل توجه زلزله بامداد جمعه و اهمیت آثار و بناهای تاریخی شهرستانهای واقع در مرکز و همسایگی کانون زلزله، از اوایل صبح جمعه کارشناسان میراث فرهنگی و عوامل یگان این اداره کل ابنیه تاریخی را پایش کردند و گزارشهای رسیده حاکی از آن است که آسیبی به بناهای تاریخی وارد نشده است.
نوجوانان، فراموش شدگان زلزله
فاطمه قاسمزاده، رئیس هیأتمدیره شبکه یاری کودکان کار و خیابان که در زلزلههای گذشته حاضر بوده است با بیان اینکه طبیعی است که ابتدا باید به امدادونجات پرداخت، اما رسیدگی به آدمهای به جا مانده نباید خیلی به تعویق بیفتد، به «شهروند» گفت: «مشکلی که وجود دارد این است که فاصله رسیدگی به آدمهایی که از نظر جسمی آسیب کمتری دیدهاند و روانشان با مشکل روبهرو شده است، خیلی به تعویق میافتد. رسیدگیها باید به موازات هم اتفاق بیفتد تا نتیجهبخش باشد.» او میگوید بچههایی را به یاد دارد که جسمشان سالم بود، اما چند روز پس از زلزله هنوز از ترس و اضطرابی که در آن روزها کشیده بودند نمیتوانستند کارهای ابتداییشان را انجام دهند: «افسردگی معمولا چند وقت بعد از حادثه خودش را نشان میدهد. وقتی با کاستیها مواجه میشوی و تازه یادت میآید چه چیزهایی را از دست دادهای، اما اضطراب و استرس ناشی از حادثه برای همان لحظات ابتدایی است. نکتهای که باید در همان ابتدای ماجرا آن را جدی گرفت و کاری برایش کرد. نه آنکه بعد از گذشت روزها تازه یادمان بیاید که باید به این آدمها هم رسیدگی کرد.»
قاسمزاده از زمان آمدن خبر زلزله با سازمانهای مردمنهاد دیگر در تماس بوده و میگوید هنوز درخواست کمکی نشده است: «با سازمانهای ساکن در منطقه صحبت کردم. گفتند شدت حادثه آنقدر زیاد نیست که در لحظات ابتدایی نیاز به کمک باشد، اما شاید در آینده لازم باشد. فعلا خودشان که آنجا ساکناند و با شرایط مردم و منطقه آشنایی دارند، مشغول به کارند و همین خوب است.» در حوادث سالهای اخیر فشار برای حضور سازمانهای مردمنهاد بالا بود و مجوزهایی درخواست میشد که معمولا کار را سخت میکرد. نمونهاش زلزلههای گذشته و سیل بهار امسال بود که مجوز حضور برای «انجیاو»ها به کندی صادر شد و به گفته قاسمزاده این کند عمل کردن خودش مشکلی افزون بر مشکلات دیگر بود: «باید از وزارت کشور و ستاد بحران مجوز میگرفتیم. پس از آن مجوز را به استانداری منطقه میبردیم تا آنجا به فرمانداریها دستور حضور ما را بدهند. کارمان خیلی کند پیش رفت و سخت بود. این کارها انرژی زیادی از ما گرفت و البته زمان طلایی کارمان را هم با مشکل روبهرو کرد.»
هرچند شبکه یاری کودکان هنوز در منطقه حاضر نشده است، اما تجربه سالهای گذشته و بحرانهای از سرگذشته برایشان نکات بسیاری داشته است. قاسم زاده میگوید از زمان زلزله بم تا زلزله کرمانشاه حضور افراد غیرمتخصص در کار کمتر شد و در زلزله کرمانشاه اینطور نبود که هرکس که از راه میرسد، مداخله کند: «البته باید شدت حادثه را هم در نظر گرفت، اما تخصصگرایی بیشتر شد و این نکته مثبت ماجرا بود. از سوی دیگر در گذشته فقط کودکان و زنان در مرکز توجه قرار داشتند و این باعث میشد نوجوانان نادیده گرفته شوند. کسانی که در سن سختی قرار داشتند و توجه نکردن به آنها میتوانست تمام جوانی و میانسالیشان را با دشواری روبهرو کند.»
در زلزله کرمانشاه توجه به نوجوانان و به صورت کلی خانواده افزایش پیدا کرد و ساختاری برای رسیدگی به وضع روان خانواده تدوین شد که در آن هم کودکان، هم نوجوانان و هم بزرگسالان حضور داشتند. «سعی کردیم از تجربه زلزله بم و آسیبی که نوجوانان در آن دیده بودند، درس بگیریم. یاد گرفتیم جدا کردن آدمها و پرداختن به مشکلات یک گروه خاص درست نیست و باید برای همه برنامه داشته باشیم.» قاسمزاده میگوید اگر در زلزله اخیر هم حاضر شوند نگاهشان توجه به همه است. کسانیکه زلزله آیندهشان را هم تکان داده است.
موقعی که زلزله میآید، همواره آمارها از تعداد کودکان آسیبدیده در بحران مشخص است و آماری از نوجوانان آسیبدیده وجود ندارد. برای مثال فرید براتی سده، معاون توسعه، پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور پس از زلزله کرمانشاه تعداد کودکانی که والدینشان را از دست دادهاند 24نفر عنوان کرد که از این تعداد 6کودک هر دو والدشان فوت کرده و نزد اقوام و نزدیکانشان به سر میبرند و برای همین هم تحویل بهزیستی داده نشدند، اما آماری از نوجوانان آسیبدیده وجود ندارد. زلزله میانه، حاصل دوره بازگشت گسل فعال ورزقان فریبرز ناطقی الهی- استاد پژوهشگاه بینالملی زلزلهشناسی | گسلی که در شمالغرب کشور فعال شده، پیش از این شناسایی شده بود، درست مانند بسیاری از گسلها که متخصصان آنها را بررسی کردهاند. حالا هم زمینلرزهای که در غرب کشور رخ داده، درواقع دوره بازگشت فعالیت همان گسل است و اصلا اتفاق عجیبی نیفتاده است. اساسا کشور ما زلزلهخیز است و مردم نباید از وقوع زمینلرزه تعجب کنند، یعنی فکر کنند زلزله رخ میدهد و بعد از آن تا سالها خبری از هیچ زمینلرزهای نخواهد بود. ما همیشه باید منتظر وقوع زمینلرزه باشیم، در جنوب، جنوبغرب کشور و حالا هم در غرب. نباید فراموش کرد ما در کشوری زندگی میکنیم که بالای صدسال سابقه وقوع زلزله دارد، اما حالا نکتهای که وجود دارد اظهارنظرهای عجیب و غیرمنطقی مسئولان است. از یکسو استاندار آذربایجانشرقی اعلام میکند فشار گسلها تخلیه شده است، مردم نگران نباشند و از دیگر سو، رئیس بخش زلزله مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی همان روز تاکید میکند انرژی بافت زمینشناختی گسل تخلیهنشده است، بنابراین مردم منطقه باید مراقب زلزلههای بزرگتر باشند! این دو اظهارنظر چه معنی میدهند؟ باید به فکر مردمی بود که مخاطب این خبرها هستند؛ این خبرها آدم را ناراحت میکند و برای ما خیلی عجیب است. مردم با شنیدن این خبرها دچار آشفتگی میشوند. بالاخره کدام خبر را باور کنند؟ اینکه انرژی زمین تخلیه شده یا باید منتظر زلزله بزرگتری بود؟ تحقیقات ما نشان داده که اینها دو فرضیه ثابت نشدهاند، هیچ تحقیقی در دنیا نشان نداده که پسلرزه، انرژی تخلیه میکند یا مقدمهای برای زلزله بزرگتری است. اینها در حد فرضیهاند و ما در علم مهندسی زلزله، چنین تعریفی از پسلرزه نداریم، واقعا جای تاسف است که چنین اخباری در رسانهها رخ میدهد، باعث آشفتگی مردم میشود و اطلاعات نادرست به آنها میدهد. تصور کنید فرد در منطقه زلزلهزده زندگی میکند، باید چه کند؟ از خانه بیرون برود یا خیالش راحت باشد؟ پسلرزه، به معنی تنشهای آزادشدهای است که بعد از وقوع شکستگی در لایههای زیرین زمین ایجاد میشود. عدهای میگویند این اتفاق، انرژی تخلیه میکند و عدهای میگویند مقدمه زلزله بزرگتری است، ما اینها را نه تایید میکنیم و نه رد. اصولا نباید به این دو فرضیه بهایی داده شود. این را هم من بهعنوان کسی که 30سال است در انواع و اقسام بخشهای مدیریتی زلزله فعالیت کردهام، میگویم. توصیه ما به مردم منطقه زلزلهزده این است که احتیاط کنند، نمیگوییم در خیابان بمانند، اما تمام هشدارهایی را که مسئولان و مقامات شهری به آنها میدهند، جدی بگیرند. ممکن است تا دو روز آینده زلزلهای 7ریشتری در آن منطقه رخ دهد و ممکن است اصلا اتفاقی نیفتد. زلزله اتفاقی نیست که همه ابعادش روشن باشد یا با آن بتوان شوخی کرد. هر چند در منطقه زلزلهزده، دستگاههای لرزشسنج و شتابسنج نصب میشود تا فعالیتهای منطقه بررسی شود، اما باز هم نمیتوان نسخهای تجویز کرد، چراکه زلزله مانند سکتهقلبی نیست که بتوان احتمال رخداد آن را پیشبینی کرد. بههرحال گسل، فعال شده و انرژی آن بهحدی رسیده که باید خارج میشده و خروج این انرژی با زمینلرزه اتفاق افتاده است.
نکتهای که وجود دارد و همیشه هم در کنفرانسها از من سوال میشود، ارتباط وقوع زلزله با فصل است. مثلا میگویند چرا زلزلهها در ایران در فصل سرد سال رخ میدهد؟ وقوع زلزله به موضوعات متعددی برمیگردد، در علم زمینشناسی ثابتنشده که زلزلهها بیشتر در چه ساعتی از روز یا چه فصلی رخ میدهد. در کشور ما چندین زمینلرزه در نیمه دوم سال و شبهنگام رخداده، اما این مربوط به دوره بازگشت فعالشدن گسلشان است، تمام گسلها دوره بازگشت دارند و هر کدام از آنها ممکن است در ماه و ساعت خاصی از روز رخ دهند. گاهی دوره بازگشت فعالیت گسل مشخص نیست، مثلا در تهران انتظار میرود هر 158سال زلزله بزرگی رخ دهد، اما الان 170سال است که زلزلهای اتفاق نیفتاده است، بازگشت گسل هم به عوامل علمی خاصی بستگی دارد. ما حتی بررسیهای زیادی کردیم و نتوانستیم منحنی مشخصی برای وقوع زلزله تهیه کنیم، زلزله هیچ ارتباطی با فصل و ساعت و روز ندارد، مثلا وقتی ما میگوییم در ایران زلزلهها در نیمه دوم سال و شبهنگام رخ میدهد، ممکن است در کشور دیگری، زلزله صبح یک روز تابستانی اتفاق بیفتد یا حتی زلزلهای که در کشور ما شب رخ داده است، برای کشور دیگر صبح باشد. ما حتی زلزلههای 40سال گذشته را بررسی کردیم و نتوانستیم به نتیجه مشخص و ارتباط فصلها با وقوع زلزله برسیم. بازگشت فعالیت گسل، اتفاق غیرطبیعی نیست، بنابراین توصیه عقلانی این است که همیشه باید منتظر وقوع زمینلرزه باشیم، نه اینکه صبرکنیم زلزله رخ دهد، بعد به دنبال مسائل دیگر بیفتیم. اتفاقی هم که در غرب کشور رخ داد، احتمالا مربوط به فعالیت گسل ورزقان است که قبلا هم آنجا زمینلرزهای رخ داده، البته زمینشناسان باید درباره جزییات فعالیت این گسل نظر و اطلاعات دهند. اقداماتی که حالا باید انجام شود این است که سازمان مدیریت بحران، استانداری، هلالاحمر، اورژانس و سایر ارگانها وارد کار شوند و برنامههای خودشان را فعال کنند. نکتهای که درباره این زلزله مهم است، اینکه مسئولان به سرعت وارد کار شدند و اقدامات سریعی انجام دادند، هر چند هنوز انتقادهای زیادی وجود دارد و باید منطقه به سرعت ارزیابی شود، ساختمانهای متزلزل که ممکن است در پسلرزهها تخریب شوند، شناسایی و اهالی تخلیه شوند و ... . مسأله دیگر این است که باید از هر گونه اظهارنظر سیاسی درباره این زلزله خودداری کرد، کشور ما زلزلهخیز است و باید همیشه در حالت آمادهباش باشیم، صحبتهای دیگر و ارتباط زمینلرزهها با فعالیتهای هستهای بیمعنی است. دامها از دست رفتند
زلزله 300 گوسفند و 850 گاو اهالی آذربایجانشرقی را هم تلف کرد. اینطور که رئیس سازمان جهاد کشاورزی استان آذربایجانشرقی خبر داده تا عصر دیروز، 1150 رأس دام سبک و سنگین و بیش از 270 جایگاه دامی این استان بر اثر زمینلرزه5.9 ریشتری خسارت دیدهاند. در اسبفروشان که یکی از روستاهای خسارتدیده در شهر سراب است، با ریختن دیوارها، 164 گوسفند و گاو از بین رفت. یوسف مونسی، عکاسی که تصویر دامهای ازدسترفته و دامداران بهتزده را ثبت کرده، میگوید خسارت مالی این زلزله کم نبوده است. او از مشاهداتش به «شهروند» میگوید: «اسبفروشان روستای پدری من است و برای تعطیلات به آنجا رفته بودم که زمین لرزید. نیمهشب صدای انفجار آمد و زمین شروع به لرزیدن کرد. من قبل از این چند زلزله دیگر دیده بودم، مثل زلزله ورزقان، اما این یکی سروصدای زیادی داشت و ترسناک بود. زلزلههای دیگر مثل اینبار ادامهدار نبودند، یک تکانی میدادند و میرفتند، اما این زمینلرزه طولانی بود، سروصدای زیادی داشت و همه را به وحشت انداخت، پسلرزههای زیادی هم آمد. بعد از زلزله همه آمدند بیرون خانههایشان چادر زدند. آنها هنوز در خیابان هستند، چون هوا خوب است، همه رفتهاند به باغهایشان.»
با این همه، زمینلرزه در اسب فروشان که روستایی با چهارهزار نفر جمعیت است، خسارت جانی نداشت. اینطور که این عکاس میگوید، بسیاری از خانههای اسب فروشان نوسازند و به همین دلیل نریختهاند. علاوه بر این، اهالی این روستا مهاجرند و در فصلهای سرد از اینجا میروند: «شغل اهالی دامداری و باغداری است و بیشترشان هم مهاجرند. اینجا همیشه نمیمانند. بعضی فصل سرد در شهرهای جنوبی کارهای ساختمانی انجام میدهند و بهار و تابستان که به روستا بر میگردند دوباره به کشاورزی و باغداری مشغول میشوند. شب زلزله خانههای زیادی خالی بودند اما باز هم دامهای زیادی از دست رفت. دیوارهای زیادی ریخت. چند ماشین گرانقیمت هم زیر این دیوارها له شد.»
حسین شیری، رئیس شورای روستای اسب فروشان از برآورد خسارت زمین لرزه به «شهروند» میگوید: «زلزله در اسب فروشان خسارت جانی نداشت. فقط یک نفر آسیب جزیی دید که مداوای سرپایی میشود. اما خسارت مالی کم نیست. آمار گرفتم و این آمار صورتجلسه خواهد شد. تقریبا نزدیک به 400ساختمان روستا ترک خورده و دیوارهایش ریخته است. 164دام از اهالی اسب فروشان تلف شده که متعلق به سه چهار نفر است. فرماندار سراب از من خواست که میزان خسارت به دامها را برآورد کنم. اینطور که او گفته، باید منتظر دستور از بالا بود. گمان کنم ستاد بحران خسارت به دامهای اهالی را جبران کند. آنهایی که دامهایشان را از دست دادهاند، خیلی غمگیناند. دام تمام دارایی آنها بوده و همه سرمایهشان یکشبه از دست رفته است. شانس آوردیم که خانهها نوساز بودند و خیلی از اهالی در خانههایشان نبودند، چون خیلیهایشان به کارهای پیمانکاری در جنوب کشور مشغولاند و فصلهای سرد از اسب فروشان میروند.»
به گفته رئیس شورای روستا، با اینکه خانهها آسیب جدی ندیده است و به تعمیرات جزیی نیاز دارد، اهالی از بازگشتن به خانههایشان میترسند: «نمیدانم این روایت درست است یا شایعهای بیاساس؛ میگویند امکان دارد باز هم زلزله بیاید. این ترس باعث میشود مردم به راحتی شبها در خانههایشان نخوابند.»
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
در میانه زلزله
نجاتگران در کنار زلزلهزدگان
بامداد وحشت در شمالغرب
میخواستم آلمانیها ایران را درک کنند
«اینفانتینو» پای زنان را به لیگ هم باز میکند؟
دود یارانه بنزین در کام تهرانی ها
صفحه شهرونگ
عطش یارانه خواهی ایرانیها از کجا میآید؟
۲ کشته حاصل درگیری مسلحانه در حاشیه شهر اهواز
زلزله، مقیاس و اهمیت تشکلهای اجتماعی