ای کاش صدا و سیما بیشتر به کتاب توجه می‌کرد



بهروز غریب‌پور  
نویسنده و کارگردان تئاتر


از امروز و همزمان با برگزاری مراسم افتتاحیه‌ای به میزبانی اهالی یزد، مردم سراسر کشورمان به مدت یک هفته شاهد ویژه‌برنامه‌های متعددی با محوریت کتاب و ترویج کتابخوانی خواهند بود؛ برنامه‌هایی که از جمله آنها می‌توان به طرح تخفیف فصلی کتاب اشاره کرد. طرحی که با توجه به محدودیت مالی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد ابتدا قرار بود در دوره جاری تنها به تهرانی‌ها اختصاص داشته باشد اما با تجدید نظر وزیر ارشاد همچون دوره‌های پیشین به شکلی سراسری برگزار می‌شود.

منکر اثرگذاری مناسبت‌های تقویمی و رویدادهایی از قبیل روز کتابخوانی یا همین هفته کتابی که از امروز بیست‌وهفتمین دوره‌اش آغاز شده نیستم. با این حال معتقدم برای افزایش سرانه مطالعه به اقداماتی جدی‌تر و زیربنایی‌تر از چنین کارهایی نیاز داریم. رسانه ملی یا همان رادیو و تلویزیون از جمله سازمان‌ها و ارگان‌هایی‌اند که با بی‌توجهی به نهادینه کردن فرهنگ مطالعه در زندگی مردم، کمترین کار ممکن را انجام می‌دهد. اگر همین حالا من جای ریاست سازمان صدا‌وسیما را می‌گرفتم یکی از نخستین اقداماتم اختصاص یک کانال مجزا و خاص به کتاب و ویژه‌برنامه‌های مرتبط با آن بود؛ یک شبکه تلویزیونی که تمام روز به معرفی کتاب و برنامه‌های مرتبط به آن اختصاص داشته باشد. خصوصاً که مسئولان رسانه ملی به کتاب و وقایع مرتبط با آن تنها در حد خبر اکتفا می‌کنند. شاید هر از گاهی و به ندرت شاهد پخش برنامه‌هایی مرتبط با کتاب باشیم اما این برنامه‌ها آنقدر کمند که تأثیر چندانی بر ذهن مخاطبان بر جای نمی‌گذارند. کافی‌ است سری به مدارس بزنید تا ببینید نسل امروز چقدر با شاعران، نویسندگان و بزرگان ادبیاتمان بیگانه است. این مسأله که می‌گویم فقط به فلان اسم و فلان کتاب محدود نمی‌شود. نسل امروز اطلاعات چندانی درباره ادبیات ندارد. ای کاش مسئولان رسانه ملی متوجه شوند که آسیبی متوجه زبان فارسی شده؛ آن هم در شرایطی که با برنامه‌ریزی اصولی و اصلاح زیرساخت‌ها می‌توان حداقل فکری برای نسل‌های جدید کرد. اگر چنین شبکه‌ای در تلویزیون ایجاد شود آن وقت است فضایی برای نقد کتاب فراهم می‌شود، کتاب‌ها خوانده می‌شوند، معرفی می‌شوند و حتی ناشران تریبونی برای تازه‌های نشر و همچنین آثار ارزشمند خود پیدا می‌کنند. اگر مردم بدانند کسی که با کتاب رفیق شود هیچگاه تنها نمی‌ماند حتماً در برنامه‌ریزی‌های روزانه خود زمانی را به آن اختصاص می‌دهند.
انگار کسی نمی‌خواهد به این مسأله توجهی داشته باشد؛ کافی است نگاهی به وضعیت تیراژ کتاب‌ها در پنجاه‌‌شصت سال اخیر بیندازیم تا ببینیم وقتی نزدیک به هفتاد درصد جمعیت کشورمان در زمره بی‌سوادان قرار داشتند کتاب‌ها در تیراژ 2 تا 5 هزار نسخه‌ای منتشر می‌شدند. اما حالا که بخش عمده‌ای از مردم تحصیلاتی در سطوح بالای دانشگاهی دارند تیراژ کتاب‌ها به 500 نسخه رسیده است. نگاهی گذرا به آمار کافی است تا مسئولان فرهنگی بدانند چه بر سر حوزه کتاب آمده است. در این شرایط آنهایی که کاری از عهده‌شان ساخته است اما کوتاهی کرده‌اند باید مراسمی برای سوگواری کتاب برگزار کنند. امیدوارم حداقل در خلال برگزاری هفته کتاب مسئولان فرهنگی توجهی به مشکلاتی که گریبانگیر کتاب و اهالی‌شده بکنند.