سوراخ کردن گوش در مترو!

ساغر شمسی دی ماه 95، متروی تهران – کرج‌: برای پیدا کردن کسی که توصیفش را از دور شنیده بودم مجبور شدم چند بار در  ایستگاه‌های مختلف متروی تهران – کرج سوار و پیاده شوم؛ یعنی پیدا کردن کسی که در واگن بانوان، اقدام به سوراخ کردن گوش آنها می‌کند! کاری که اصولا در مطب پزشکان و تحت شرایط مناسب بهداشتی باید انجام شود. باور کردن آنچه که شنیده بودم برایم سخت و ناگوار بود، ‌چون به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست که چنین کاری در محلی عمومی و آلوده انجام شود. مسئله‌ای در حد فاجعه که می‌تواند به سادگی انواع بیماری‌ها، اعم از ایدز،‌ هپاتیت و انواع عفونت را منتقل کند. صدای دستفروشان داخل قطار را سعی کردم برخلاف همیشه به دقت بررسی کنم تا میان فریادهایشان صدای کسی را بشنوم که به دنبالش بودم. خیلی‌ها در قطار یا خواب هستند  یا خرید می‌کنند یا اینکه با هندزفری آهنگ گوش می‌دهند تا از سر و صداهای اضافه در امان باشند ... البته دستفروشان مرد هم هستند که به حریم بانوان احترام نمی‌گذارند و ورودشان به واگن مخصوص بانوان باعث آزار مسافران خانم است. به اطرافم نگاه دقیق‌تری می‌اندازم؛‌ دستفروش‌ها بی توجه به ازدحام جمعیت سعی می‌کنند تا از میان افراد رد بشوند با کیسه‌های بزرگی از وسایل مختلف که به نظر برای جثه‌هایشان بار سنگینی به حساب می‌آید. گاهی سعی می‌کنند کیسه‌هایشان را روی صندلی‌های خالی بگذارند که همیشه با نگاه سنگین مسافران مواجه می‌شوند. بعضی‌هایشان هم ترفندی برای جلب ترحم مسافران دارند و آن هم به همراه داشتن یک نوزاد در آغوششان است. بالاخره صدایش را می‌شنوم: -  سوراخ کردن گوش بدون درد و خونریزی؛ سوراخ کردن گوش بدون درد و خونریزی‌؛‌ تضمینی ... فقط 10000 تومان خانمی میانسال با لباسهایی نه چندان مرتب و تمیز،‌ در حالی که فریاد می‌کشد سعی می‌کند تا برای خودش مشتری دست و پا کند. با دقت نگاهش می‌کنم مانتویی قهوه‌ای رنگ و چروک بر تن دارد و یک شال نه چندان تمیز که روی سرش انداخته. دستهایش کاری و زبر به نظر می‌رسد که پوستش به خاطر کار زیاد تغییر رنگ داده است. تا صدایش را می‌شنوم داوطلب می‌شوم تا بتوانم سوالاتی در مورد نحوه کارش از او بپرسم. سعی خودم را می‌کنم تا صحبت‌هایم کاملا طبیعی جلوه کند . -  شما مواد ضدعفونی هم به همراه دارید مانند الکل؟ در حالی که سعی می‌کند تا خبره و کار کشته به نظر بیاید جوابم را می‌دهد: -  نه دخترم. در زمان قدیم که گوش بچه‌ها را سوراخ می‌کردند مگر مواد ضدعفونی این قدر فراوان بود؟ گوش را سوراخ می‌کردند و بعد از چند روز خوب می‌شد! -  خوب پس اگر در زمانه ما مواد ضدعفونی کننده فراوان است شما چرا برای کارتان استفاده نمی‌کنید؟ سعی می‌کند آهسته جواب سوالم را بدهد: -  برای اینکه بوی الکل در فضای بسته قطار می‌پیچد و همه اعتراض می‌کنند. به همین دلیل من استفاده نمی‌کنم. اما مشکلی هم پیش نمی‌آید. -  مواد بی‌حس‌کننده موضعی چطور؟ این بار دیگر اخم‌هایش در هم می‌رود و با حالت تشر می‌گوید : محلی از گوش را که قرار است سوراخ کنم کمی فشار می دهم  وقتی کمی بیحس شد کارم را انجام می‌دهم. مطمئن باش درد را حس نمی‌کنی! جوان‌های امروزی چقدر نازک نارنجی شده اند! با خودم فکر می‌کنم که چطور می‌شود بدون بی حسی موضعی درد را حس نکرد؟! باز پرسیدم : -  می‌شود دستگاهی که با آن کار می‌کنید را ببینم؟ -  دستگاهی ندارم. با یک جفت گوشواره گوش را سوراخ می‌کنم. من سالهاست که این کار را در قطار انجام می‌دهم و هیچ کس هم ناراضی نبوده. با خودم فکر می کنم ناراضی‌ها چطور می‌توانند به او ثابت کنند که به خاطر عفونتی که از طریق دستها یا وسیله‌های او منتقل شده است گرفتار هزاران مشکل شده‌اند؟! اگر از فردی آلوده به ویروس‌های خطرناک مانند ایدز و هپاتیت، قطره کوچکی خون روی انگشتش باقی مانده باشد و با زخم باز نفر بعدی تماس پیدا کند حتما نفر دوم هم آلوده خواهد شد و این یعنی پخش سریع و آسان انواع بیماری‌های خطرناک آن هم در وسیله حمل و نقل عمومی که روزانه هزاران نفر را جا به جا می‌کند! -  اگر بدون مواد ضدعفونی کننده گوش کسی عفونت کند چه؟ به عواقبش فکر کرده‌اید؟ تمام تلاشش را می‌کند تا  از جواب دادن طفره برود. -  اولا که عفونتی در کار نیست چون من کارم را خوب بلدم . ثانیا هرکس که می‌خواهد چنین کاری را برایش انجام دهم،‌ حتما راضی است. بالاخره می‌خواهی گوشهایت را سوراخ کنم یا نه؟ در حالیکه نگاه اطرافیان خیلی کنجکاوانه و سنگین شده است از او تشکر می‌کنم و می‌گویم که منصرف شده‌ام. در حالیکه زیر لب غر غر می‌کند به صندلی جلویی می‌رود. پچ‌پچ‌هایی را می‌شنوم که بعضی‌ها مخالف این کار در محیط غیر بهداشتی و سراسر آلوده قطار هستند و بعضی‌ها که سر و وضعشان حکایت از سطح بهداشت پایین و سواد کم آنهاست مخالف این قضیه نیستند و معتقدند که چیزی نمی‌شود .  به این فکر می‌کنم که گذشته از انتقال سریع ویروس‌های خطرناک، آلودگی در محل‌های عمومی بسیار زیاد است و کارهایی از این قبیل  ممکن است  باعث عفونت‌های بسیار شدیدی بشوند . بالاخره کسانی را پیدا می‌کند که برایشان این کار را انجام دهد. کنجکاو می‌شوم که ببینم چه افرادی هستند. دو دختر جوان هستند که خیلی تمایل دارند که خانم میانسال کارشان را انجام دهد. گوش‌هایشان را به روش خودش سوراخ می‌کند، ‌یک سوراخ روی نرمه گوش و یکی روی قسمت بالاتر آن یعنی غضروف. سعی می‌کند لاله گوش دختر جوان را که به شدت قرمز و ملتهب شده مانند پرچم پیروزی به همه افراد داخل واگن نشان دهد و البته قصدش تبلیغ و اعلام این است که کارش را خوب انجام داده و دیگران هم خیلی نگران نباشند! که صد البته نگرانی اصلی مربوط به چند روز بعد می‌شود. در حالیکه می‌خندد و دندانهای ناسالمش پیدا می‌شود من به این فکر می‌کنم که اینجا، وسط پر جمعیت ترین شهر کشور که به نظر می‌رسد مردم بهداشت را تا حدودی بیشتر مراعات می‌کنند و تمام رسانه‌ها سعی در فرهنگسازی برای جلوگیری از انتقال بیماری‌های واگیردار دارند چنین پدیده ای از کجا و چه طور سر برآورده؟ چرا اینقدر سطح اطلاعات در مورد بهداشت پایین است که راضی به انجام چنین کاری می‌شوند‌؟ خانم دیگری در حالیکه جعبه بزرگی را با هر دو دست گرفته و صورتش را هم با انواع لوازم آرایش گریم کرده سعی دارد که برای جنس‌هایش مشتری پیدا کند . اصرار می‌کند که رنگها را روی دست خانم‌هایی که در واگن هستند امتحان کند و با صدای مهربانی سعی در جلب توجه دارد.  در تست کردن این مواد، ناخن‌ها و پوست می‌توانند به انواع قارچ‌های خطرناک بوسیله لوازم آرایش مبتلا شوند . خطرناک تر از تمام این‌ها گرفتاری چشم به انواع بیماری‌ها و عفونت‌هاست . دستفروشان دیگری هم در واگن بانوان هستند که با سر و صدای زیاد برای لوازم آرایشی که در دست دارند تبلیغ می‌کنند. لوازم آرایشِ برندهای شناخته شده و ناشناس که زمان تولید و انقضایشان مشخص نیست و از همه این‌ها گذشته، ‌لوازم آرایشی که برای نمونه در روز روی صورت و دست صدها نفر امتحان می‌شوند که می‌توانند ناقل هزاران بیماری باشند . در نگاه کلی از نظر مردم،‌ دستفروشی در مترو اگرچه یک شغل کاذب به حساب می‌آید و همینطور باعث سلب آسایش از برخی مسافران قطارهای شهری می‌شود اما در عمل برای زنانی که نان‌آور خانواده هستند و هیچگونه مهارتی برای کسب درآمد و گذران زندگی ندارند،‌ و همچنین در معرض انواع آسیب‌های اجتماعی قرار دارند دستفروشی تا حد زیادی شغلی آبرومند به حساب می‌آید تا جایی که خیلی از مسافران از سر دلسوزی و تا حد زیادی حمایت از این زنان، برای اینکه بیشتر از این دچار آسیب اجتماعی نشوند از آنها خرید می‌کنند. زنانی که در اغلب موارد از سرناچاری مجبور به دستفروشی در مترو می‌شوند، سرمایه ای برای به راه انداختن کسب و کار تحت نظارت مراجع بهداشتی و صنف مربوط به خود ندارند و البته در بیشتر اوقات ماموران مترو اجناس این افراد را ضبط می‌کنند و اگر واقع گرا باشیم این اجناس کل سرمایه‌ای است که با آن گذران زندگی می‌کنند اما نه می‌توان با برخورد و نابود کردن دارایی این افراد کار مثبتی انجام داد و نه از لحاظ حقوق مسافرانِ مترو اجازه دادن به ادامه چنین کسب و کاری، ‌یک کار عاقلانه به شمار می‌آید چون از نظر سلب آسایش مسافران،‌ ایجاد آلودگی صوتی،  ایجاد ازدحام و مزاحمت، این شغل یک زنگ خطر برای اجتماع محسوب می‌شود و البته  در میان زنان دستفروش در مترو؛‌ کسب و کارهای عجیب غریب و پرخطری مانند آنچه ذکر شد بسیار فراوان است که با سوء استفاده از سطح اطلاعات بهداشتی مسافران، سلامت آنها را به خطر می‌اندازند. بهترین راه حل برای کمک به برچیده شدن این شغل پرمخاطره برای اجتماع، ‌تحت پوشش قرار گرفتن زنانی است که در مترو اقدام به دستفروشی می‌کنند به این معنی که با شناسایی و اطمینان از اینکه این افراد سرپرست خانوارند یا اینکه مشکلات مالی متعددی دارند و واقعا مشغول به فعالیتی ایمن و مثمر ثمر که منجر به ایجاد درآمد شوند نیستند، با ‌ایجاد کارگاهها و اشتغال و تحت درمان و پوشش بیمه قرار دادن آنها می‌توان به این معضل بسیار خطرناک اجتماعی پایان داد چون تبعات گسترش بیماریهای خطرناک می‌تواند هزینه‌های سنگینی را چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ اجتماعی به جامعه تحمیل کند کما اینکه خیلی از افرادی که به بیماری‌های مختلف گرفتار می‌شوند شاید ندانند که با خرید کردن از دستفروشان به این بیماری مبتلا شده اند. اطلاع رسانی و فرهنگسازی برای عموم مردم که از دستفروشی حمایت نکنند و از سویی دیگر ایجاد اشتغال برای این افراد می‌تواند قدم بزرگی برای کمک به حفظ سلامت کلانشهری همچون استان تهران باشد .