روزنامه جوان
1398/08/30
دعا کن ما را ای شمستر از شمس!
اگر ناشی از گیروگورهای اقتصادی برنداری در دلت بگویی «به من چه» و ضدحال نزنی، عارضم که همچنان مشهدم! درجا رفع اتهام کنم؛ این مشهدهایی که میآیم، به میزبانی دوستی عزیز است و تقریباً همهچی از جا بگیر تا غذا برایم مفت درمیآید! با بنزین لیتری هزار تومان آمدیم و راستش خسارت محض است که به این زودیها بخواهم برگردم تهران، آنهم با بنزین لیتری ۳۰۰۰ تومانی! و به این میگویند «اقتصاد زیارتی» فراتر از «اقتصاد مقاومتی»! صبحی به این رفیق مشهدی میگفتم: «خیالت تخت! تا رسماً بیرونمان نکنی، همین کنگر است و همین لنگر!» این متن را، اما نمیخواهم بنویسم صرفاً برای این اباطیل و کشدادنش! الباقی مطلب را بچسب که بنا دارم شریک کنم توی مخاطب را با لذتی معنوی! از خیابان آیتالله خزعلی، تنها یک ورودی به حرم هست که ختم میشود به صحن غدیر! رفت و برگشت این مسیر را ماشینبرقی گذاشتهاند خدام حرم رضوی که ردیف آخر صندلیهایش برعکس جهت حرکت ماشین است! یعنی اگر در همین صندلی ردیف آخر نشسته باشی و از صحن غدیر بخواهی برگردی خیابان خزعلی، رو به حرم سلطان جان و جهانی! اما شرح آن لذت سرشار از معنی و معنویت اینکه؛ اولی که مینشینی روی صندلی ردیف آخر ماشینبرقیها، با آنکه دقیقاً رو به حرمی، اما هیچ خبری از گنبد و گلدسته نیست، تا ماشین حرکت کند و اندکاندک آن خورشید طلایی بزند بیرون! اول پرچم سبز، بعد بالاترین نقطه گنبد، بعد قسمت هشتی گنبد، بعد آن بخش موازی! عیناً حکایت طلوع آفتاب از مشرق! شمسالشموس، اما تابانتر از شمس، انوار مطهرش را تا اعماق قلبت نفوذ میدهد! گویی از شرق اشراق میتابد! اصلاً بازی میکند با دلت! و درست همینجاست که جان میدهد برای ذکر صلوات خاصه ثامنالائمه! اللهم صل علی علیبن موسیالرضاالمرتضی! نمیدانم تاکنون سرزدن سپیده را به تماشا نشستهای یا نه، ولی هروقت مشهد آمدی، لذتی را که شرحش رفت، حتماً تجربه کن! بارانی میکند دیده آدمی را! القصه! صبح چهار شنبه که هوای مشهد بارانی بود، این توفیق را داشتم که در زیر باران، آفتاب بگیرم! شگفتا! هم داشت باران میبارید و هم آرامآرام داشت رخ عیان میکرد حضرت عشق! اول پرچم سبز، بعد بالاترین نقطه گنبد، بعد قسمت هشتی گنبد، بعد آن بخش موازی! تو گویی خورشید اینبار آمده بود پایین ابرها! آمده بود پایین آنهمه ابر سیاه و متراکم، بلکه از شدت فتنهها و از غلظت تاریکیها و از این همه تظاهر فساد در بر و بحر، دلمان نگیرد! یا امام رضا! سایهات مستدام بر سر ایران و ایرانی... توطئه اصلاً توهم نیست!اینکه رهبر انقلاب، اتفاقات تلخ روزهای اخیر را «امنیتی» خواندند، مستند به دشمنیهای عجیب و غریبی است که با این شدت و غلظت، نه در ۷۸ شاهد آن بودیم، نه در ۸۸ و نه اساساً در هیچ برهه حساس و غیرحساس دیگری! خبری که در ادامه از قول «رئیس مرکز روابطعمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت» میخوانید، تنها مشتی از خروار است، اما خود بهتنهایی قابلیت مداقه فراوان دارد! بخوانید!
«حداقل ۱۲۴ دستگاه آمبولانس و خودروی پشتیبانی و عملیاتی، آسیب کلی و جدی دیدهاند. بیش از ۴۰ پایگاه اورژانس ۱۱۵ نیز غارت و تخریب شده است. برآوردهای اولیه، از خسارت ۴۰ تا ۵۰ میلیارد تومانی به شبکه اورژانس و فوریتهای پزشکی حکایت دارد. حمله به آمبولانس، وسط جنگ هم حرمت دارد. داستان عجیبی است.»
آری! داستان عجیبی است! دشمن، امنیت ایران عزیز را هدف گرفته، اما نه مثل دفعات قبل! این بار واقعاً وحشیتر آمده به میدان! بیهیچ رحمی حتی به آمبولانس حامل مجروحان! یعنی وحشیتر از این نمیشد دیگر! مکرر در تصاویر دیدیم که آتش را به جان ماشین آتشنشانی کشاندهاند و در لابهلای اخبار شهری از شهرهای درگیر آشوب خواندیم که راننده ماشین آتشنشانی را بعد از کتکی مفصل، چند ساعتی گروگان گرفتهاند! پریشب که عکس خرابکاریها را میدیدم، با خود میگفتم؛ انگار داعش حمله کرده! اقلش این است که وسایل نقلیه امدادی از قبیل آمبولانس و ماشین آتشنشانی حتی در میان حرفهایترین جنگجویان نیز که ذرهای و فقط ذرهای وجدان داشته باشند حریم دارند و خطقرمز محسوب میشوند، اما بهراستی این روزهایی که گذشت با چه قبیلهای طرف بودیم؟! در کدام خانههای بدتر از خانههای تیمی مخفی شده بودند؟! کی و کجا آموزش دیده بودند؟! از کدام روزنهها نفوذ کرده بودند؟! و دقیقاً چه از جان ایران
و ایرانی میخواستند که در جنایت از هیچ قساوتی فروگذار نکردند؟! تکفیریهایی که با هزینه شهادت جوانمردانی، چون هادی ذوالفقاری هرگز نتوانستند قدوم نحسشان را روی این خاک بگذارند، چگونه در لباسی نو و جامهای جدید از کف خیابانهای خودمان سربرآوردند؟! آنچه تصاویر و تفاسیر مؤید آن است، هیچ ربطی نه به قیمت بنزین دارد و نه حتی به سیاست! ۷۸ و ۸۸ اقلاً مراکز اورژانس حرمت داشتند! اینکه شاکله فتنهای با این همه بزرگی ظرف چند روز جمع شد، حتماً نشان از قوت و قدرت ما دارد منبعث از لطف خدا، اما کاش همه بفهمیم وقتی سخن از دشمن گفته میشود، هرگز از سر توهم توطئه نیست! زیادی که با دشمن بخندی، فقط لگدش را محکمتر کردهای...
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
شهید ابراهیمی برای شنیدن حرف معترضان بدون اسلحه میان آنان رفت
دعا کن ما را ای شمستر از شمس!
مردم ۶ استان دیگر علیه اشرار به خیابان آمدند
مردم ۶ استان دیگر علیه اشرار به خیابان آمدند
شهید ابراهیمی برای شنیدن حرف معترضان بدون اسلحه میان آنان رفت
حاج ابراهیم حاجی محمدزاده به دوستان شهیدش پیوست
امید دوباره برای تقویت تولید