اصلاح‌طلبان تصمیم بزرگ را اتخاذ کنند

 
 
 
 


 
اصلاح‌طلبان در بافت موقعيتي گذار از منطق سياسي به منطق اجتماعي قرار دارند. به عبارت ديگر اصلاح‌طلبان بايد بپذيرند که آيا مي‌خواهند در چارچوب قدرت و ادبيات قدرت سياسي در گستره نظام اجتماعي حرکت کنند يا بر آن هستند که حرکت خود را بر مسير خواست‌هاي نيروهاي اجتماعي مستقر سازند. بدين ترتيب اگر آنها خواهان آن هستند که در کلوني يا اجتماع قدرت سياسي قرار گيرند و زمينه‌هاي ايجاد پيوند با مرکزيت اقتدار سياسي را بار ديگر تجربه کنند، بايد اين اطمينان را داشته باشند که مي‌توانند با پشتوانه حرکت هوشمندانه و اطمينان بخش قدرت سياسي حاکم زمينه‌هاي حضور حداکثري خويش را فراهم کنند. هر چند کانديداهاي اصلاح‌طلبان و آنچه که تاکنون بعد از ثبت نام کانديداها ديده مي‌شود، نشاني مطمئن دراين زمينه را به نمايش نمي‌گذارند. به عبارت ديگراصلاح‌طلبان خود دچار نوعي تناقض دروني در ارتباط با تکيه بر قدرت سياسي در جهت ايجاد اصلاحات هستند و کانديداهاي آنها به واقع به هيچ وجه ژنرال‌هاي برتراصلاح‌طلبان را در چارچوب کانديداتوري مجلس به نمايش نمي‌گذارند و اين خود نشان دهنده آن است که در درون خويش دچار ترديد معناداري دراين زمينه هستند. از سوي ديگر اصلاح‌طلبان با توجه به‌آنکه رفرم خود را در کاخ قدرت تعريف مي‌کنند نمي‌توانند خويش را از اين پيوند دروني بگسلانند و به نيروهاي اجتماعي به گونه‌اي معنادار تکيه کنند. چرا که نيروهاي اجتماع بسيار پيشرو و جلوتر از نخبگان قدرت موجود در اصلاح‌طلبان حرکت مي‌کنند و اين عقب ماندگي ژنرال‌هاي اصلاح‌طلب از جهت‌گيري‌هاي پيشرو نيروهاي اجتماعي که گاه و بيگاه سمت‌گيري‌هاي راديکالانه هم به خود مي‌پذيرد، موجب مي‌شود که آنها به همان اندازه نگران تکيه بر نيروهاي اجتماعي باشند. چراکه تکيه کامل بر قدرت سياسي نگران کننده است، چون قدرت سياسي به طور کامل چتر حمايتي خود را بر سر اصلاح‌طلبان نمي‌‌گستراند. از آن سو نيز نگران هستند که نيروهاي اجتماعي چتر حمايتي خود را بر سر اصلاح‌طلبان نگسترانده و اصلاح‌طلبان ديگر نتوانند مانندگذشته با تکرار کردن‌هاي متفاوت، مردم را به ميدان در جهت حمايت از خود جلب و جذب کنند. اينجاست که اصلاح‌طلبان در يک بافت موقعيتي غير مطمئن قرار مي‌گيرند که هرچه زودتر بايد خود را از درون آن بيرون کشند. چرا که در وضعيت کنوني و در جايي که جامعه سمت و سوي ديگري را تجربه خواهد کرد و تمام سيگنال‌ها نشان از آن دارد که تغيير اجتناب‌ناپذير است و اگر تغييري صورت نپذيرد هزينه‌هاي بسيار بالايي بر همگان تحميل خواهد شد؛ لذا بايد اين نکته را دريابند که به سرعت تکليف خود را مشخص کنند. از قديم گفته‌اند يا رومي روم يا زنگي زنگ؛ اگر نتوانند بر اين چارچوب شکل بپذيرند و تکليف خود را در اين زمينه مشخص کنند، خانه‌اي روي شن روان خواهند ساخت که هرچه بيشتر اين خانه را زينت بخشند هزينه‌هاي نامطمئن بيشتري را به گروه خود تحميل خواهند کرد. اينجا نمي‌توان وضعيت را در يک حالت بين صفر و يک مشاهده کرد. من بر اين باورم که نبايد ما سپيد و سياه و صفر و يک نگاه کنيم ولي گاه و بيگاه تنگناهاي تاريخي به‌وجود مي‌آيد که جامعه آنچنان دوقطبي مي‌شود که نمي‌توان اين تنگناها را ناديده گرفت و بايد درآن موقعيت تصميم بزرگ اتخاذ کرد. اصلاح‌طلبان بايد نشان دهند که شجاعتِ گرفتن تصميم بزرگ را دارند يانه. اينکه کدام سمت و سو از اين جهت‌هاي دوگانه را انتخاب کنند خود مختارند و به هر تقدير بزرگان اصلاح‌طلب خود را اهل فن، فهم، ادراک و ايجاد فضاي مناسب براي تصميمات مطلوب مي‌دانند. ولي اينکه خود را در اين فضا معلق نگه دارند و دل به اين خوش کنند که گاه و بيگاه از درزهاي موجود قدرت از هر دو طرف استفاده کرده و بتوانند خود را قدرتمند بر مسيري حاشيه‌اي بر متن نگاه دارند دير يا زود امکان‌پذير نخواهد بود و اکنون تمام سيگنال‌هاي نه ضعيف بلکه قدرتمند نشان مي‌دهد که وقت در اين زمينه در حال پايان پذيرفتن است. پس بايد هر چه زودتر تصميم بزرگ را اتخاذ و در چارچوب اين تصميم بزرگ تا اسفندماه و انتخابات مجلس به اتخاذ اين تصميم و اجراي آن اقدام نمايند.