سردار سلیمانی اسوه وحدت ملی

 
 
 
 


پس از شهادت سپهبد حاج قاسم سليماني توسط ايالات متحده آمريکا که حکومتي تروريستي و جنايتکار است بسياري از غبارهاي سياسي مبني بر اميد به مذاکره با آمريکايي‌ها يا سخن از سازش و صلح جريان‌هاي سياسي کنار رفت و عملا طوفان و زلزله سياسي که شهادت سردار قاسم سليماني ايجاد کرد اين فضاي غبار آلود را شفاف کرد. چنانکه اکنون شاهد بصيرت افزايي در فضاي سياسي هستيم و نخبگان، احزاب و گروه‌هاي کشور وارد عرصه مبارزه با آمريکا شدند. اين کشور در عين حالي که جرم و جنايت از تمام اعضا و جوارح آن بيرون مي‌آيد رسما اعلام مي‌کند که يک فرمانده ارشد نظامي ايران و عراق را ترور مي‌کنم و در قلمرو تروريست‌ها قرارمي‌گيرد. لذا اين خود زنگ هشداري بود که همگان بدانند آمريکايي‌ها داراي چه شيوه‌هايي هستند. از سوي ديگر بايد گفت؛ شايد نزديک به 4 نسل در اين مانور بزرگ پيکر شهداي مقاومت حضور داشتند و شعار مرگ بر آمريکا و مرگ بر اسرائيل مي‌دادند و از مسئولان خون‌خواهي سردار شهيد سليماني و ساير شهدا را طلب مي‌کردند. از اين رو به‌نظر مي‌رسد که اين اجتماع ميليوني نوعي همه پرسي و رفراندوم بود. خيلي‌ها دنبال اين بودند که رفراندومي براي سازش و صلح با آمريکايي‌ها برقرار کنند، اما اين حماسه ميليوني مردم در تشييع پيکر پاک اين سردار رشيد اسلام نشان دادکه ايران يکپارچه ضدآمريکايي و ضد استکباري است و همه جناح‌ها و گروه‌ها در اين مساله با هم متفقند. از طرفي به‌نظر مي‌آيد آنهايي که فکر مي‌کردند روزنه‌اي وجود دارد با اين اتفاق همه روزنه‌ها بسته شد و در برابر اراده يک ملت مسئولان نيز قاعدتا بايد اقدامات اجرايي خود را براي رسيدن به حقوق ملت فراهم کنند. به هر حال اين انسجام و وحدت بي‌بديل است و بايد سعي کنيم که آن را حفظ کنيم. خصوصا در انتخابات آينده مجلس اين را سرمشق فعاليت‌هاي سياسي کرده و مجلسي کارآمد، چابک، ضد آمريکايي و انقلابي روي کارآوريم و به سوي گام دوم قدم برداريم. نکته مورد تاکيد اينکه سردار شهيد قاسم سليماني شخصيتي فراجناحي بود و در بازي‌هاي سياسي جناح‌ها قرار نداشت، بلکه در جبهه انقلاب بود، خود را سرباز ولايت مي‌دانست و چارچوب‌هاي خود را بر اساس انقلاب، امام(ره) و مقام معظم رهبري تنظيم مي‌کرد. شهيد سليماني سياستمداري بود که خود را آلوده به سياسي‌کاري نکرد و در قلوب و دل‌هاي مردم جاي داشت. همين رفت و آمد و سلوک حاج قاسم در بين مردم در مسائل و مصائب گوناگوني مثل سيل، زلزله و... از وي چهره‌اي خدمتگزار و مردمي ساخته بود. حضور در خط مقدم مبارزه با تروريست‌هاي داعش و تزکيه نفس سردار سليماني باعث شد که همه مردم و جناح‌ها به قدرت فرماندهي او اقرار کنند و او را به عنوان اسوه ايستادگي، مقاومت و پايداري بشناسند. به‌نظر مي‌رسد اين سرمشقي است که بايد همه از آن الگو برداري کنند و بخصوص برخي جريانات، سپهبد سليماني را به نفع خود مصادره نکنند چون وي واقعا فردي آزاده و تابع ولايت بود.