اروپا و مسأله مکانیسم حل اختلاف

تنها در صورتي اروپا نمي‌تواند از مکانيسم ماشه استفاده کند که از برجام خارج شود و اين امر نيز بعيد به نظر مي‌رسد که اروپايي‌ها از برجام خارج شوند زيرا کشوري مي‌تواند اعتراض کند که چرا ايران از برجام خارج شده است که خود در آن پيمان ماندگار باشد و آن را ترک نکرده باشد. آمريکا دقيقا به همين علت نمي‌تواند در مجامع بين‌المللي از ايران شکايت کند زيرا خود در ابتدا از اين توافق خارج شده است. اروپا نيز براي رسيدن به مکانيسم ماشه به سه تا چهار ماه زمان نياز دارد و عملا اين يک پروسه سريع نيست. اروپا فغلا به سمت مکانيسم ماشه نرفته است و صرفا پرونده را به کميسيون مشترکي ارجاع داده‌اند که مسئول رسيدگي به اختلاف طرفين است و پس از اين مرحله شايد اروپا به سمت مکانيسم ماشه و فعال‌سازي آن برود. مساله‌اي که در حال حاضر وجود دارد اين است که ايران به‌خاطر عدم انجام تعهدات طرف اروپايي سطح همکاري خود را کاهش داده است و بارها گفته است اگر اروپا به تعهداتش عمل کند من نيز به برجام به صورت کامل باز خواهم گشت. نکته‌اي که قابل توجه است اين است که اگر طرفين در کميسيون مشترک فوق‌الذکر به راه حلي نرسيدند سپس پرونده را به شوراي وزراي خارجه طرفين برجام ارجاع مي‌دهند و در آنجا وزراي خارجه 6 کشور حاضر در برجام به دنبال راهکاري براي آن مي‌گردند. در اين مرحله اگر اختلافات برطرف شد که روند جديد در دستور کار قرار مي‌گيرد و اگر طرفين به توافق نرسيدند، مجددا يک کميته سه‌جانبه متشکل از شاکي، ايران و يک کشور بي‌طرف تشکيل خواهد شد که اگر در آنجا به نتيجه رسيدند، باز برجام به حيات خود ادامه مي‌دهد و اگر در اين مرحله نيز به نتيجه نرسيدند پرونده به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع داده مي‌شود. در شوراي امنيت نيز اگر به نتيجه‌اي براي حل اختلاف رسيدند، قطعنامه جديدي در اين رابطه تصويب مي‌شود و اگر به نتيجه نرسيدند، قطعنامه‌هاي شش گانه به صورت خودکار فعال مي‌شوند و همه چيز به سال 1393 و قبل از برجام بر مي‌گردد. مساله‌اي که اينجا حائز اهميت است اين است که هنگامي که طرف‌هاي اروپايي به هيچ يک از تعهدات خود عمل نکرده‌اند چگونه انتظار دارند ايران در اين توافق باقي بماند و يا بندي از آن را اجرا کند. متاسفانه در دنياي سياست منطق ديگر حاکم نيست و عملا قدرت است که مناسبات سياسي را شکل مي‌دهد و عملا شاهد هستيم اروپايي‌ها در اين برهه زماني مي‌خواهند به زور ايران را به انجام اقداماتي وادارند زيرا کنش آن‌ها به هيچ وجه منطقي و عادلانه نيست. جمهوري اسلامي ايران نيز زير بار اين زور نمي‌رود پس بايد شاهد سه ماه پر پيچ و خم در روابط ايران و اروپا باشيم و عملا اروپا نيز به علت اينکه مي‌داند برجام به نفع همه کشورهاست کاملا به سمت آمريکا نمي‌رود و از سوي ديگر نيز همچنان در حال وارد کردن فشار به ايران است. اين مقوله است که کار را دشوار و نامعلوم کرده است. اروپايي‌ها بر اين باور هستند که از بين رفتن برجام به ضرر آن‌ها است و به همين دليل بعيد به نظر مي‌رسد که قيد اين توافق را بزنند.