مسكو و پكن براي بحران منطقه كف مي‌زنند

آرمان ملي- محمدحسين لطف‌الهي: پس از چند هفته بحراني ميان ايران و ايالات متحده و در شرايطي که دو کشور در آستانه جنگ قرار داشتند، اکنون آرامشي نسبي حاکم شده و فرصتي براي بررسي تغييرات حادث شده در سياست کلان دو کشور، پديده آمده است. نگاهي به سياست‌هاي بلندمدت و اعلامي ايالات متحده نشان مي‌دهد که تنش جديد در خاورميانه يا افزايش حضور نيروهاي اين کشور در اين منطقه از جهان، جايي در برنامه‌هاي کاخ سفيد ندارد اما اقدام دونالد ترامپ مبني بر صدور دستور ترور سردار سليماني سبب شد تا از يک سو واشنگتن در آستانه جنگ قرار گيرد و از سوي ديگر مجبور شود تا تعداد زيادي نيروي جديد را به خاورميانه گسيل کند. اين در حالي است که به نوشته واشنگتن پست، بر اساس استراتژي امنيت ملي آمريکا در سال 2017 و همچنين گزارش امنيتي پنتاگون در سال 2018 دو تهديد امنيتي اصلي آينده آمريکا، روسيه و چين هستند و افزايش تنش در خاورميانه ايالات متحده را از توجه به تهديدات اصلي باز مي‌دارد. اين مسأله زماني روشن‌تر مي‌شود که مشاور امنيت ملي در پاسخ به پرسش خبرنگار NPR مبني بر اينکه «آيا درگيري مستقيم با ايران بهترين استراتژي بلندمدت براي آمريکاست» مي‌گويد: «ما نگراني‌هاي زيادي در سطح جهان داريم و ايران تنها يکي از آنهاست». به گفته رابرت اوبراين، آمريکا تلاش مي‌کند تا همزمان به همه اين تهديدها توجه کند. اما آيا واقعا اين موضوع امکان پذير است و کاخ سفيد مي‌تواند در شرايط تنش خطرناک با ايران، از قدرت گرفتن ديگر تهديدهاي اصلي آينده آمريکا در جهان جلوگيري کند؟
چين، روسيه و منافع استراتژيک در تنش تهران - واشنگتن
در چنين شرايطي هرچند درگيري احتمالي ميان ايران و آمريکا يا حتي بالا باقي ماندن سطح‌ تنش ميان تهران و واشنگتن مشکلاتي را براي روسيه و چين ايجاد خواهد کرد اما در حقيقت چنين فضايي اين فرصت را به پکن و مسکو خواهد داد که با پرداخت هزينه کمتر بابت بسياري از مسائل به پيشبرد اهداف استراتژيک خود بپردازند و اين حرکت رو به جلو از چشم ايالات متحده پنهان بماند. اول، هر دو اين کشورها آسوده خاطر خواهند بود که در شرايط تمرکز آمريکا روي مسأله ايران، توان ايالات متحده براي پاسخ به اقدامات ديپلماتيک، اقتصادي و حتي نظامي چين و روسيه کمتر خواهد بود. نمونه بارز اين موضوع گسترش فعاليت‌هاي چين در درياي چين جنوبي يا سياست توسعه‌طلبانه روسيه در منطقه و جهان است که در شرايط تنش ايران و آمريکا چندان به چشم نيامده است. دوم، تقابل آمريکا و ايران باعث مي‌شود که توان انساني ارتش ايالات متحده براي ارسال نيرو به ديگر مناطق جهان کاهش يابد و چنين وضعيتي يک اتفاق خوب براي چين، روسيه و اهداف استراتژيک‌شان به شمار مي‌آيد. همچنين کار دولت آمريکا را براي پايان دادن به حضور نظامي در افغانستان که وعده انتخاباتي دونالد ترامپ بود يا عراق که هزينه زيادي را بر دوش مردم آمريکا مي‌گذارد، سخت‌تر مي‌کند. سوم، موضوع ايران باعث وجود اختلافات اساسي ميان اروپا و آمريکا مي‌شود، به نحوي که کاخ سفيد مجبور است براي مجبور کردن تروئيکاي اروپايي به فعال‌سازي مکانيسم حل اختلاف برجام از تهديد تعرفه 25 درصدي بر واردات اتوموبيل‌هاي اروپايي استفاده کند و مشکلات اقتصادي براي متحدان خود ايجاد کند. استفاده از ابزار تهديد در روابط دو متحد، در گذر زمان شرايط را به نحوي تغيير مي‌دهد که کسي نخواهد زير بار تهديد برود؛ همان توصيه‌اي که اکنون وزير امور خارجه ايران به کشورهاي اروپايي دارد: به قلدر باج ندهيد. افزايش اختلاف ميان اروپا و آمريکا سبب خواهد شد، گروه‌هاي راستگراي افراطي که طرفدار همکاري با شرق يعني روسيه و چين هستند قدرت بگيرند و نظير آنچه در مجارستان يا ايتاليا اتفاق مي‌افتد، نقش شرق در معادلات اروپايي پررنگ‌تر شود.
انتقاد آمريکايي‌ها از سياست اخير ترامپ


در چنين شرايطي بسياري از نيروهاي سياسي آمريکا، اقدامات ترامپ را که نه مبتني بر استراتژي‌هاي امنيت ملي بلکه بر اساس منافع زودگذر است مورد قبول نمي‌دانند و زبان به انتقاد از آن مي‌گشايند. نشريه هيل نزديک به کنگره آمريکا در اين باره مي‌نويسد: ايالات متحده بايد يک بازنگري جدي در قبال سياست سخت خود عليه ايران داشته باشد و با استفاده بهينه از سياست هويج و چماق، کاري کند که رفتار ايران به عنوان کشوري که همکاري‌هاي اقتصادي و نظامي زيادي با چين و روسيه دارد تغيير کند. به نوشته اين نشريه، اعمال «فشار حداکثري» عليه ايران هزينه سنگيني براي اعتبار جهاني آمريکا دارد و کاخ سفيد بهتر است به جاي تمرکز بر تغيير رفتار ايران از طريق اعمال فشار به اين کشور به عنوان نقطه‌اي استراتژيک که کشورهايي نظير چين و روسيه براي نفوذ در آن تلاش مي‌کنند نگاه کند. احمد نقيب زاده، استاد دانشگاه تهران در اين باره نگاه ايران به ماجرا را تشريح مي‌کند و مي‌گويد: «تهران بايد اين مساله را مد نظر داشته باشد که از فرط ناچاري در چاه روسيه و چين نيفتد. چاه روسيه و چين هولناک‌تر از چاه غرب براي ايران خواهد بود. چون روسيه و چين طرف‌هاي خودشان را در حصاري نگه مي‌دارند و اجازه پيشرفت به کشور مورد نظر را نمي‌دهند. همانند بلاروس در اروپا که روس‌ها روي اين کشور دست گذاشته‌اند به گونه‌اي که نه اجازه پيشرفت به اين کشور را داده و نه اجازه تغييرات سياسي در اين کشور مي‌دهند».