فقط عکس؟!

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: انگار همین دیروز بود که سهراب سپهری کاشانی، روی برگی از جنس کاغذ نوشت: «رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن‌ها بخشید...» از همان دیروز نادیده انگاشته شده خیالی تا همین امروز که تلاش می‌کنم خودم را از گِل و لای انباشته شده در مسیر رسیدن به یک خانه «کپری» خلاصه کنم، «هزاران رهگذر» بی‌آن که بدانند! «شاخه نوری که به لب داشته اند» را یا به « تاریکی شن‌ها بخشیده اند» یا همچنان به دنبال جایی«تاریک» برای «بخشیدن» می‌گردند و نمی‌یابند!
> تهیه گزارش زیر نگاه سنگین حادثه دیده ها...
این اولین بار نبود که زیر نگاه سنگین مردم حادثه دیده به تهیه گزارش مشغول بوده‌ام در زلزله کرمانشاه و کوهبنان، در سیل گلستان و لرستان و خوزستان و حالا در حادثه سیل بلوچستان! منظور من از نگاه سنگین، نگاه‌های عاری از محبت و مهربانی نیست که برخی اوقات، سهیم شده‌ام در لقمه نانی که به سختی فراهم آورده بودند بلکه نگاه سنگین در جملاتی خلاصه می‌شود که یا به گفتار تبدیل نمی‌شود یا اگر هم بشود،
نصفه و نیمه!


«اینهایی که می‌نویسی فایده‌ای هم دارد؟!»، «خیلی‌ها قبل از تو آمدند و نوشتند و هیچ فایده‌ای نداشت!»، «تو هم چندروزی این اطراف پرسه می‌زنی و تمام...» اینها گوشه‌هایی از جملاتی است که یا شنیده‌ام یا در چشمان مملو از غصه و اندوه مردمان مناطق حادثه دیده، خوانده‌ام و اما این بار و در حادثه سیل دی ماه 98 بلوچستان، رهگذری که بعدها هرچه گشتم او را نیافتم، با گفتن جمله سوالیِ: «فقط عکس؟!» غوغایی در دلم به پا کرد که به خود قول دادم گزارش‌هایی متفاوت‌تر از همیشه تهیه کنم حتی متفاوت‌تر از سیل‌ها و زلزله‌های این چند سال اخیر.
یادم می‌آید در موارد اینچنینی، تلاش می‌کردم تا دل گوینده را به دست بیاورم یا چندکلامی با او هم صحبت شوم شاید بتوانم دل داغ دیده‌اش را آرامشی کوتاه مدت ببخشم و اما این بار جمله سوالیِ: «فقط عکس؟!» معنا و مفهومی دیگرگونه داشت.
> چه کرده‌ایم با اعتماد مردم؟!
برمی‌گردم به صحنه‌هایی که دیده ام. جاده‌هایی مملو از ماشین‌های عبوری که یا لبریز از کمک و محبت مردمی هستند یا سرشار از مردمی که می‌خواهند از جایی به جایی بروند. در دلم فریادی از اندوه به پا خواسته است که چرا همه مردم نباید به سازمان‌ها و دستگاه‌های امداد‌رسان اعتماد داشته باشند، چرا نباید سازمان مدیریت بحران کشور، همه امور این مناطق را زیر پوشش قرار ندهد؟ سهم نیروهای نظارتی در نظم بخشی در مواقع اینچنینی چگونه تعریف می‌شود و سوالاتی دیگر؛ اگر سیلی دیگر، زلزله‌ای دیگر و حادثه‌ای دیگر همین حوالی و در خلال همین دقایق شکل بگیرد راه چاره چیست؟
تلفن همراه زنگ می‌خورد، پشت خط یکی از دوستان قدیمی است که می‌خواهد 100دست پتو برای سیل زده‌ها بیاورد، می‌گویم چرا باید 1000کیلومتر راه بیایی؟ همان جا تحویل هلال احمر بده، مطمئن‌تر است و... می‌گوید: خودم بیاورم و تحویل دهم خیالم راحت‌تر است.
از این دست تماس‌ها فراوان داشتم در روزهایی که در مناطق سیل زده و زلزله زده بوده‌ام مثلا همین اواخر یکی از خیرین به من زنگ زد که بیا یک کامیون اقلام مورد نیاز تدارک دیده ببر به سیل زده‌ها برسان، می‌گویم: این همه بار را چرا تحویل سازمان‌های مسئول نمی‌دهی و او با تلخی سخنانی به زبان می‌آورد می‌گویم: این گونه نیست و او محکم‌تر می‌گوید: دیده‌ام که می‌گویم و باب درد و دل را باز می‌کند از زلزله ی بم تا همین سیل لرستان و خوزستان و من دیگر پاسخی ندارم اما توضیح می‌دهم که من الان در منطقه هستم اینجا ترافیک ماشین‌هایی ایجاد شده که حامل کمک‌های مردمی هستند و او به زیبایی می‌گوید: ترافیک از این زیباتر و امیدبخش تر؟! کمترین فایده‌اش آن است که مردم احساس می‌کنند تنها نیستند و هموطنان شان هوای شان را دارند...
> به این چند سطر آماری دقت کنید!
ـ بنابر آمار رسمی، در 90 سال گذشته، بیش از 200 هزار نفر از مردم کشورمان بر اثر بلایای طبیعی کشته شده‌اند که از این تعداد حدود 76 درصد بر اثر زلزله، 13 درصد بر اثر سیل و 11 درصد بر اثر سایر بلایای طبیعی بوده است.
ـ از 43 فقره بلایای طبیعی در جهان 33 نوع آن ـ و برخی معتقدند 35 نوع آن ـ در ایران رخ می‌دهد که این مسئله موجب شده تا ایران به عنوان یکی از 10 کشور بلاخیز جهان به شمار رود.
ـ ایران از لحاظ تنوع حوادث در دنیا رتبه دهم و در آسیا رتبه چهارم را دارد. زلزله‌های مهیب، سیل، توفان، صاعقه، خشکسالی، سرمازدگی، بهمن، فرونشست زمین، آتش سوزی و گرد و غبار از جمله این حوادث است.
ـ در ایران به گواه شواهد موجود و آمارهای ارائه شده پس از حدود ده سال خشکسالی، احتمال وقوع سیل در سال‌های آتی شدت گرفته است. سیل اگرچه در زمره سوانح طبیعی دسته‌بندی می‌شود اما در ایران بیشتر سیل‌های رخ داده بیش از آن که منشا آن طبیعی باشد، حاصل دخالت‌های ناصواب انسانی است که سیل 1388 درشهر قم تنها نمونه کوچکی از آن بود چرا که بستر رودخانه خشکیده قم رود توسط شهرداری به پارکینگ تبدیل شد و نهایتاً وقتی بعد از چند سال کاهش بارندگی، باران کمی بیش از حد تصور مسئولان بارید و در رودخانه جاری شد، به جای بستر شن و ماسه‌ای به صدها نفر از مردم و خودروهای پارک شده برخورد کرد و همه را با خود برد.
ـ تخریب جنگل‌ها و مراتع، چرای بی‌رویه دام در بالادست سدها و مسدود کردن غالب رودخانه‌های کشور با دیواره‌های بتونی نیز از دیگر دلایل تشدید سیل در کشور است. بر اساس اعلام سازمان حفاظت محیط زیست، از 421 مورد سیل اتفاق افتاده از سال 1330 تا 1380 نزدیک به 74 درصد آن تنها مربوط به سال‌های 1360 تا 1380 می‌شود یعنی در فاصله سال‌های 60 تا 80 میزان سیل 20 برابر شده در حالی که تغییرات زیادی در بارندگی‌های منطقه جز چند مورد استثنایی وجود نداشته است. البته از این زمان به بعد نیز آمار دیگری ارائه نشده است!
ـ بر اساس داده‌های بانک اطلاعاتی خسارات سیل معاونت آبخیزداری سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور طی چند دهه گذشته به طور متوسط خسارات ناشی از سیل بالغ بر 10000 میلیارد ریال در سال بوده و از سال 1330 لغایت 1383 باعث کشته شدن 11 هزار و 739 نفر و مفقود الاثر شدن 2381 نفر دیگر شده است.
ـ دو میلیون و 300 هزار هکتار از مزارع کشور در همین بازه زمانی آسیب دیده و یک میلیون و 580 هزار راس دام تلف شده است. اما خسارات وارده به کشور از این سال به بعد، بعد از گذشت 12 سال هنوز به صورت مدون ارائه نشده است.
> آیا سدها مقصر هستند یا طرح‌های ناتمامی که
به نام ایجاد سد ارائه می‌شوند!؟
گزارش‌های رسمی می‌گوید:« سدها و مسدود کردن غالب رودخانه‌های کشور» و اما دیده‌ها و بررسی‌های میدانی می‌گوید:«طرح‌های نیمه تمامی که به نام ایجاد سد» ارائه می‌شود. با مردمان بسیاری از مناطق که دچار سیل زدگی شده اند، ساعت‌ها گفت‌وگو کرده‌ام آن‌ها معتقدند طرح‌هایی به نام ایجاد سد را معمولاً بدون مطالعات کافی و بدون مشاوره گرفتن از محلی‌ها احداث می‌کنند گویی فرض مسلم شده است که طرح سدهای احداثی را در تهران به تصویب برسانند و در اقصی نقاط کشور اجرا کنند.
با نگاهی گذرا به گزارش‌هایی که از سیل‌های مختلف در دهه‌های اخیر منتشر شده به دستاوردهای خوب اما درآوری می‌رسیم:
> سیل در استان گلستان
اگرچه هر ساله کشور شاهد وقوع سیلاب‌های متعددی است اما سیل ویرانگر گلستان در 20 مرداد 1380 که منجر به کشته و مفقود الاثر شدن بیش از 500 نفر از هموطنان شد هنوز هم، عنوان نخست فجایع سیل کشور را به خود اختصاص داده است. وسعت تخریبی این سیل که به گفته کارشناسان تماماً در اثر تخریب جنگلها و مراتع در بالادست حوضه آبریز گرگان رود بود، حدود 5000 کیلومتر را در برگرفت و طبق اعلام سازمان ملل در اوت سال 2001 سیل گلستان در این سال رتبه یک تلفات انسانی سیل در جهان را به خود اختصاص داد.
اگرچه سیل گلستان بار دیگر در سال 1381، 1382 و 1384 درست در حول و حوش سالگرد سیل نخست تکرار و منجر به کشته شدن بیش از یکصد نفر دیگر شد اما با وجود تخریب چند باره جاده گلستان، باز هم این جاده در همان بستر سیل خیز رودخانه «دوغ »در داخل پارک ساخته شد تا بار دیگر این پرسش مطرح باشد که چرا با وجود احتمال وقوع باران سیل آسا و بیش از حد طبیعی بازهم جاده‌ها در کنار بستر رودخانه کشیده می‌شوند مجهز به سیل بند نیستند؟
> سیل در سیستان و بلوچستان
به دنبال بارندگی‌های شدیدی که از ۳۰ دی ۱۳۹۵ در مناطق جنوبی استان سیستان و بلوچستان در ایران آغاز شد، رودخانه‌های فصلی طغیان کردند و باعث بسته شدن ۱۵ راه اصلی و فرعی در این استان شدند. حدود ۳۰۰۰ خانه در مناطق ایرانشهر، سرباز، نیک‌شهر، کنارک و غیره آسیب دیدند. همچنین ۳ روستا به دلیل همجواری با رودخانه کاملاً تخلیه شدند. به طور کلی ۱۶۷۰ چادر امدادی برای سیل‌زدگان برپا شد. طغیان رودخانه کاجو باعث شد تا دسترسی به ۸۰۰۰ تن از ساکنان روستاهای بخش سابورک غیرممکن شود. این بارندگی‌ها و سیلاب‌های شدید یک نفر کشته در پی داشت.
> سیل در شمال غرب ایران
در روز جمعه ۲۵ فروردین ۱۳۹۶ در منطقه شمال غرب ایران سیلی بزرگ رخ داد. بر اساس اعلام سازمان هواشناسی بارش متوسط در حدود ۴۰ میلی‌متر بوده که طی ۱۵ سال قبل از آن بی‌سابقه گزارش شده‌ بود. تعداد جان‌باختگان این حادثه ۴۸ نفر اعلام گردید و بیشترین تلفات و مفقودی‌های این سیل از شهرستان‌های عجب‌شیر و آذرشهر گزارش شده ‌است.
> سیل در شمال و شمال شرق ایران
از روز پنجشنبه ۱۹ مرداد 1396 در ۵ استان ایران سیل جاری گردید. بارش‌های شدید باران در استان‌های گلستان، گیلان، خراسان رضوی، خراسان شمالی و سمنان موجب جاری شدن سیل شد و بر اثر آن ۱۴ نفر جان خود را از دست دادند.یک نفر در استان خراسان شمالی، چهار نفر در استان گلستان و نه نفر در استان خراسان رضوی. ۴ نفر نیز در استان خراسان رضوی مفقود شده‌اند. در خراسان شمالی ۴ نفر در یک خودرو بودند و آب خودرو آن‌ها را با خود برد که در این حادثه یک نفر از آن‌ها جان خود را از دست داد.
> دو ماه بعد( مهر 1397)
در روز جمعه ۱۳ مهر 1397 بار دیگر بارندگی شدید آغاز شد این بار در شهرهای استان‌های خراسان شمالی، مازندران، گلستان و گیلان سیل بزرگی جاری گردید. بارش‌های شدید موجب سیل شد که در اثر آن دست‌کم ۹ نفر جان خود را از دست دادند. بارندگی شدید و آبگرفتگی معابر و طغیان رودخانه‌ها تا سومین روز در گیلان ادامه داشت.
> پنج ماه بعد (بهار 1398)
در اواخر اسفند 1397 و بهار سال 1398 یک بار دیگر شهرهای گنبد کاوس، گُمیشان،بندر ترکمن و آق قلا که در مسیر رودخانه‌های قره سو و گرگان رود قرار داشتند؛ خسارت زیادی دیدند. علاوه بر آن شهرهای شرق مازندران و شهر شیراز در فارس خسارات شدید مالی دید و در مجموع 39 نفر کشته داشتند. این سیل‌ها کم کم به غرب کشور نیز رسید و استان‌های لرستان و خوزستان را تا مدت‌ها درگیر معضلات و مشکلات سیل کرد که هنوز هم درگیر آن هستند.
> ده ماه بعد(دی ماه 1398)
دی ماه 98 از راه می‌رسد، ده ماه پس از سیل‌های ویرانگر شمال و غرب کشور و سه سال پس از سیل دی ماه 1395 در سیستان و بلوچستان، باز هم سیل نقطه آغازین ویرانگری در مناطقی وسیع از بلوچستان ایران می‌شود و این داستان همچنان ادامه خواهد داشت!
> جاده، زیر ساخت‌ها و برخی سازه‌های اجتماعی...
جاده در چند سال اخیر پاشنه آشیل سیل‌ها بوده است یعنی جاده حتی پیش از خانه‌ها و زندگی و دارایی مردم مناطق سیل زده در معرض آسیب است. در بررسی‌های میدانی به خصوص در مناطقی از غرب کشور مشاهده کرده‌ام که جاده‌های قدیمی یا به اصطلاح دسترسی‌های سنتی کمترین آسیب‌ها را از سیل‌های چند سال اخیر دیده‌اند و همه مستحدثات جدید در نخستین حرکت سیل‌هایی حتی اندک دچار ویران شدگی‌هایی عجیب و غریب شده‌اند و این یعنی در تعیین مکان یا همان جا نمایی دچار نادیده انگاری و عدم بررسی هستیم.
بحث دیگر زیر ساخت‌ها است، آب لوله کشی، برق، مراکز خدماتی عمومی و مراکز بهداشتی و آموزشی! مثلا در سیل اخیر بلوچستان شاهد بوده‌ام که مدرسه را در جایی ساخته‌اند که هیچ خانه‌ای ساخته نشده و خانه بهداشت را در بدترین جای ممکن و این یعنی در تعیین جا بدون مشورت با عقلای محلی گام برداشته ایم!
این گزارش را ادامه خواهم داد و در ادامه به سدها، کشاورزی، عدم پاسخگویی به درخواست‌های مردمان منطقه و نظایر خواهم پرداخت مسائلی که حداقل اگر رعایت و رسیدگی شده بود، خسارات سیل اخیر در بلوچستان را حتی می‌توانست به صفر برساند.
> فقط عکس؟!
حالا و در هنگامه‌ای که گزارش سوم سیل بلوچستان را تدوین می‌کنم بهتر و بیشتر به جمله سوالیِ رهگذری که پرسیده بود: «فقط عکس؟!» پی می‌برم او با این جمله نگاهم را وسعت بخشید تا بهتر و عمیق‌تر و دقیق‌تر ببینم و این یعنی در تهیه گزارش به نوشته‌های آنی، لحظه ای، احساسی و عاری از پژوهش و کنکاش نباید بسنده کرد!