زهر نیش تورمی بیش از زهر ارزی است

آرمان ملي- امير داداشي: آخرين گزارش مرکز آمار ايران از کاهش نرخ تورم ماهانه، سالانه و نقطه‌اي در اين ماه حکايت دارد. گروهي از تحليلگران اين روند کاهشي را ناشي از تخليه تاثير اصلاح نرخ بنزين در اين ماه مي‌دانند. رئيس کل بانک مرکزي نيز اخيرا از تغيير اولويت‌هاي اين بانک و تمرکز بيشتر روي کنترل شاخص تورم خبر داده که اين روند از دي ماه کليد خورده است و اميد مي‌رود در ماه‌هاي آتي نيز ادامه داشته باشد. در اين زمينه «آرمان ملي» گفت‌وگويي با حميد ديهيم، رئيس انجمن اقتصاددانان ايران، انجام داده است که در ادامه مي‌‌خوانيد.
گزارش مرکز آمار ايران حاکي از کاهش نرخ تورم در دي ماه است. دليل اين روند کاهشي چيست؟
در ابتداي بحث بايد متذکر شوم که کاهش نرخ تورم به‌معناي کاهش قيمت کالاهاي مختلف نيست؛ پايين‌آمدن نرخ شاخص تورم در علم اقتصاد يعني کاهش سرعت افزايش قيمت محصولاتي که مورد محاسبه قرار مي‌گيرند. گاهي مردم و حتي برخي از مسئولان اين دو را با يکديگر اشتباه مي‌گيرند و مي‌پرسند چرا به‌رغم کاهش نرخ تورم، قيمت کالاها کاهش نيافته است؟ به‌عنوان مثال نرخ تورم ماهانه آذر ماه 2/3 درصد بود، اما نرخ اين شاخص در دي به 8/0 درصد کاهش يافته؛ اين بدان معناست که نرخ کالاهاي مورد محاسبه در ماه گذشته به‌طور ميانگين 8/0 درصد افزايش داشته، ولي سرعت افزايش قيمت 4/2 درصد نسبت به ماه پيش از خود کاهش داشته است. بنابراين گراني همچنان ادامه دارد. حال اينکه چرا در دي ماه نرخ تورم نسبت به آذر کاهش داشته به سياست دولت در افزايش قيمت بنزين بازمي‌گردد. زماني که نرخ اين فرآورده نفتي در 24 آبان سه برابر افزايش يافت، عده‌اي تصور و حتي سعي مي‌کردند قيمت ساير محصولات را هم متناسب با آن سه برابر افزايش دهند که بدين ترتيب شاهد تاثير آن بر نرخ تورم آذر و رشد تورم در اين ماه بوديم، اما اکنون با دورشدن از فضاي هيجاني نوسان قيمت بنزين شاهد تخليه هيجانات تورمي هستيم. بر اين اساس، توقعات مردم و جامعه يکي از اصلي‌ترين علل نوسان نرخ تورم به حساب مي‌آيد. تجربه نشان مي‌دهد نرخ بنزين به‌خودي خود نمي‌تواند تاثير عميقي بر نرخ تورم بگذارد و اين واکنش جامعه است که اين نرخ را دستخوش تغيير مي‌کند.
پس مي‌توان گفت که در دي ماه آثار تورمي اصلاح نرخ بنزين تخليه شد؟


من چندان اين گزاره را قبول ندارم؛ چون همان‌طور که اشاره کردم، نرخ بنزين نمي‌تواند به‌عنوان علت تورم عمل کند، بلکه انتظارات جامعه تورم را به اين سمت مي‌برد. بنابراين بهتر است بگوييم که انتظارات تورمي در دي ماه تخليه شد. البته ميانگين نرخ تورم سالانه همچنان عدد 6/38 درصد را نشان مي‌دهد که عدد پاييني نيست.
در بازارهاي ايران معمولا نرخ ارز و حامل‌هاي انرژي نظير بنزين به‌عنوان شاخصي براي نوسان ساير متغيرها شناخته مي‌شوند. آيا در علم اقتصاد چنين رويکردي پذيرفته ‌شده است؟ مي‌توان ارز و بنزين را شاخصي براي نوسان تورم در نظر گرفت؟
شاخص تورم از عوامل مختلفي تاثير مي‌پذيرد که ارز يا بنزين تنها يکي از اين عوامل هستند. در شرايط امروز اقتصاد ايران بيش از اين کالاها، رفتارهاي سياسي، به‌ويژه در بعد بين‌المللي تاثير بيشتري بر شاخص تورم مي‌گذارند. چراکه مردم و کارشناسان بر اساس سياست‌هاي داخلي و خارجي ايران تحليلشان شکل مي‌گيرد و آينده را پيش‌بيني مي‌کنند. حتي بازارهاي خارجي نيز حساسيت بالايي نسبت به روابط بين‌المللي دولت‌هاي متبوع دارند. بنابراين انتظارات جامعه است که نوسان تورمي را به وجود مي‌آورد. نبايد تصور کرد که همه آحاد جامعه از افزايش نرخ تورم آسيب مي‌بينند؛ گروه‌هايي در جامعه حضور دارند که به‌وسيله رشد لجام‌گسيخته تورم ثروت‌اندوزي مي‌کنند و امروز به قشر مرفه جامعه تبديل شده‌اند. جان مينارد کينز، از اقتصاددانان معروف قرن 20، هر صبح در تخت‌خواب روزنامه‌ها را مي‌خواند و بعد با دلال معاملاتي خود تماس مي‌گرفت که سهام را بخرد يا بفروشد. او از همين راه ثروت زيادي را به دست آورد و حتي روش کينزي را در اقتصاد پايه گذاشت. به اين مثال اشاره کردم تا بگويم در تمام کشورها، اين اخبار است که توقعات مردم را شکل مي‌دهد و باعث نوسان بازارهاي مختلف و درنهايت تورم مي‌شود. ارز فقط يک متغير است که در يکي دو روز اخير روند کاهشي به خود گرفته است، اين موضوع مي‌تواند نشانه‌اي براي کندترشدن نرخ تورم در اوايل بهمن باشد.
بنابراين اتفاقاتي که در دو سه ماه اخير بين ايران و آمريکا در منطقه رخ داد تاثير به‌مراتب بيشتري روي شاخص‌هاي اقتصادي، به‌ويژه نرخ تورم داشته‌اند؟
بله، همان‌طور که اشاره کردم عوامل سياسي، به‌ويژه تنش‌هاي منطقه‌اي به‌سرعت آثار خود را روي بازارهاي داخلي تخليه مي‌کنند. از اواسط دي ماه شاهد بوديم که همين نرخ ارز که از آن به‌عنوان شاخصي تاثيرگذار ياد مي‌شود، خود متاثر از تنش‌هاي منطقه‌اي تا نزديک 14 هزار تومان هم بالا رفت.
اخيرا رئيس کل بانک مرکزي از تغيير اولويت‌هاي بانک مرکزي خبر داده و اعلام کرده است که از اين پس مهار تورم اهميت بيشتري نسبت به کنترل بازار ارز خواهد داشت. راهکار شما براي کاهش نرخ تورم و تک‌رقمي‌کردن آن چيست؟
پس از انتخاب آقاي همتي به‌عنوان رئيس کل بانک مرکزي تمرکز اين بانک به کنترل بازار ارز معطوف شد. مسئولان بانک مرکزي تمام توان خود را به کار گرفتند تا قيمت دلاري که تا 19 هزار تومان پيش رفته بود را پايين بياورند که حداقل اعداد و ارقام نشان از موفقيت نسبي اين نهاد در اجراي اين سياست دارد. کنترل ارز بدين جهت در اولويت برنامه‌هاي اقتصادي دولت قرار گرفت که بنا به شرايط سياسي موجود در کشور، دلار ظرفيت بالايي براي جهش قيمت در خود جاي داده بود. حال بانک مرکزي تصميم درستي گرفته، زيرا اين تورم است که به قاطبه ملت فشار بالايي وارد مي‌کند. نوسان ارز فقط براي گروه‌هايي خاص اهميت دارد، اما فشار تورمي، مستقيما زندگي افرادي را تحت تاثير قرار مي‌دهد که درآمد ثابت و محدودي دارند. زهر نيش تورمي به‌مراتب بيش از زهر نيش ارزي است. بنابراين پيشنهاد اين است که دولت فشار تورمي را ابتدا از روي دوش خانوارهاي کم‌درآمد بردارد. يعني ابتدا بايد نرخ محصولات غذايي و اساسي اصلاح شود که سهم بيشتري در سبد مصرف خانوارهاي کم‌درآمد دارد.