پروژه انزوای ایران کلید خورده است؟

 
 
 
 


اجلاس داووس امسال در حالي با حضور کشورهاي مختلف برگزار مي‌شود که وزير خارجه کشورمان در آن شرکت ندارد. طبق آخرين گزارش‌ها به نظر مي‌رسد که به‌رغم دعوت از آقاي ظريف سخنراني ايشان در اين اجلاس لغو شده است. در اين اجلاس حدود 500 تن از مقام‌هاي کشورهاي مختلف حضور مي‌يابند. اينکه صرفا سخنراني نباشد و مقام دعوت شده فقط ديدارهاي حاشيه‌اي داشته باشد چندان مفيد نيست و هدف از اين اقدام ممانعت از رسيدن پيام ايران به گوش جامعه بين‌الملل است. اين اجلاس در سايه تحولات مهمي چون ترور سردار شهيد قاسم سليماني، حوادث منطقه و سقوط هواپيماي اوکرايني برگزار مي‌شود. به نظر مي‌رسد تحولاتي در پشت پرده ميان آمريکا و اروپا نيز وجود دارد. اروپا همچنان اصرار دارد که بدون ايفاي تعهداتش در برجام، ايران همچنان به طور کامل پايبند باشد. اين در حالي است که در روزهاي اخير با برداشته شدن گام پنجم کاهش تعهدات برجامي اروپايي‌ها نيز به سراغ مکانيزم ماشه رفته‌اند و نشان دادند که قصد عقب نشيني ندارند و قدمي براي اجراي تعهدات نخواهد برداشت؛ البته چنين اراده‌اي در آنان وجود ندارد و فاقد توان لازم براي آن هستند. با بررسي چنين عواملي مي‌توان دريافت که برنامه‌ريزي‌هايي براي منزوي ساختن ايران وجود دارد و تداوم چنين روندي شرايط سخت‌تر از گذشته را پديد خواهد آورد. حتي درعرصه ورزشي نيز کنفدراسيون آسيا تحت تأثير لابي‌هاي قدرتمند سعي دارد تا مانع ميزباني ايران شود تا مسابقات در کشورهاي بي‌طرف برگزار شود. از سوي ديگر شاهد تلاش‌ها براي لغو پروازهاي خارجي هستيم و آمريکا نيز تحريم‌هايش عليه ايران را افزايش داده است. اروپايي‌ها نيز توقع دارند که بدون ايفاي تعهداتشان ايران به طور صددرصدي آن را اجرا کند. اگرچه چنين وضعيتي تازه نبوده و دشمني‌ها با ايران تداوم داشته است اما شواهد نشان مي‌دهد که روند کنوني دور جديدي از پروژه منزوي ساختن ايران است. معلوم نيست اين روند تا کجا ادامه پيدا کند اما اگر به نتيجه‌اي نرسد ممکن است تجربه سال‌هاي گذشته تکرار شود برهه‌اي که اروپايي‌ها سفارت خود را در ايران تعطيل کردند. اجلاس داووس فرصتي براي لابي شرکت‌ها و بنگاه‌هاي اقتصادي فراهم مي‌سازد و ايران نيز از اين اجلاس براي انعکاس مواضع خود استفاده کرده است. در دوره اصلاحات سياست خارجي دولت کارشناسي شده، منطقي و بر مبناي اصولي خاص بود که مي‌توانست از فرصت‌هاي داووس استفاده کند. در دولت نهم و دهم نيز سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران به طور کلي چالش‌آفرين بود. در دولت يازدهم که توافق هسته‌اي امضا شد نيز زمينه خوبي فراهم شد اما در دور بعد و با آغاز به کار دولت دوازدهم رئيس‌جمهور آمريکا از اين توافق خارج و شرايط شکننده‌تر از هر زمان ديگري شد. نکته‌اي که بايد مد نظر داشت اين است که ماهيت نظام بين‌الملل قدرت محور بوده که در رأس هرم آن ايالات متحده آمريکا و متحدانش قرار دارند. اين کشورها هستند که در شوراي امنيت سازمان ملل عضو دائم هستند و روسيه و چين نيز به طور طبيعي به دنبال منافع خود هستند. ضمن اينکه نبايد از ويژگي‌هاي نظام قدرت محور غافل بود، آنچه زمينه‌ساز تحقق منافع ملي کشورها خواهد شد، ديپلماسي پوياست وگرنه با چالش مشکلي حل نخواهد شد که اگر چنين بود چين سفارت خود را در آمريکا تعطيل مي‌کرد و وارد فاز تنش مي‌شد. امروز بهترين راه براي ايران استفاده از ديپلماسي براي تبديل تهديدها به فرصت است و گزينه ديگري وجود ندارد. در اجلاس داووس موضوع ديگر، گفت‌وگو درباره ايجاد کانالي بشردوستانه بين ايران و سوئيس بود؛ اگر چه ايجاد چنين کانالي براي تأمين مايحتاج دارويي ايران موثر خواهد بود اما در بعد کلان تغييري ايجاد نمي‌کند و مشکل اصلي ايران اقتصاد و بحث تحريم‌هاست. مشکل سوئيفت، توليد در داخل و همچنين فروش نفت از ديگر چالش‌هايي است که ايران با آن مواجه است، بنابراين ايجاد اين کانال تنها مي‌تواند جوابگوي نياز دارويي برخي از بيماران در داخل ايران باشد اما موجب بهبود و رشد اقتصادي کشور نخواهد شد.