اصلاحات، با نیروهای عاریتی وارد کارزار نشود

در باب عدم احراز صلاحيت کانديداهاي نمايندگي مجلس با ده‌ها سوال متناقض و بدون چارچوب روبه‌رو هستيم که خيلي چيزها را زير سوال مي‌برد و پاسخ را بايد دوستان شوراي نگهبان بدهند. انتظار مي‌رود شوراي نگهبان طوري رفتار کند که هم جايگاه مهمي را که دارد خوب حفظ کند و هم مورد اعتماد مردم باشد. نه اينکه اتهام‌هايي مطرح شود که براي رسيدگي به آن، دادگاه برگزار نشده باشد. نمي‌دانيم ميزان اندازه‌گيري چيست و به چه کسي مي‌گويند التزام به اسلام و جمهوري اسلامي يا قانون اساسي ندارد؟ ميزاني که با آن تشخيص مي‌دهند و ارزيابي مي‌کنند، چيست؟ به هر حال تعريف جمهوري اسلامي ثابت است و جمهوري اسلامي ما با تعريف کساني که برايش فداکاري هم کرده‌اند نبايد تفاوت داشته باشد. وقتي معيار و ملاک‌ها معلوم نباشد و بعضا هم مسائل ديگري در تشديد شائبه نقش داشته باشند، حاصل مي‌شود همين که در برابر اين نهاد مهم کشور قرار گرفته است. بايد طوري رفتار شود که نه تنها جامعه سياسي کشور نگاه خاصي به شوراي نگهبان نداشته باشند بلکه اين نهاد مهم را هميشه جايي اطمينان بخش براي مديريت کشور ببينند. نبايد راه براي برداشت‌ها و تحليل‌هاي خاصي باز شود. طبيعتا وقتي چنين وضعيتي به‌وجود مي‌آيد، مثل يک ميدان منازعه مي‌ماند که دو گروه در مقابل هم قرار گرفته‌اند و بهم بگو مگو مي‌گويند و حاصل اين خواهد شد که اين نهاد مهم به نهادي ضعيف تبديل مي‌شود. هربار که مجلسي انتخاب شده، يک سوم، دو سوم، نصف، 20 درصد يا 30 درصد با چنين دلايلي رد صلاحيت مي‌شدند و اين علامت سوال درست مي‌کند. هر دستگاهي که بخواهد به صورت بسته و با عدم پاسخگويي عمل کند، حاصل و نتيجه خوبي نخواهد داشت. به صورت معمول جريان اصلاحات با امکاناتي که دارد کنش سياسي را تنظيم مي‌کند و همينطور هم که چند بار هم تجربه شده قرار ندارد در اين مرحله با نيروهاي بدلي وارد ميدان شود که ممکن است تعهدي نسبت به چارچوب جريان اصلاحات نداشته باشند. اين جريان از ابتدا عنوان کرد که با همه توانمان ورود پيدا مي‌کنيم ولي به اين بستگي دارد که چقدر زمينه برايمان آماده باشد. جايي که رقابت وجود نداشته باشد يکي، دو تا نيست و بيش از 150 حوزه است که جريان اصلاحات در آن حوزه‌ها حضور نخواهد داشت و در خيلي از جاهاي ديگر ممکن است اين اتفاق بيفتد و آنچه اتفاق مي‌افتد رقابت بين جريان مقابل است و اين چيزي نيست که بتواند انگيزه درست کند تا انتخابات خوب و مناسب را شاهد باشيم و يا برآيند مجلس خوبي داشته باشيم. آنچه به بدنه اجتماعي جريان اصلاحات برمي‌گردد اين است که وقتي رقابت مناسبي وجود ندارد جريان اصلاحات، با نيروهاي عاريتي هم نبايد وارد کارزار شود. اگر با افرادي ورود پيدا کنيم که هيچ تعهد ندارند، قانع کردن حاميان مشکل‌تر و سخت‌تر خواهد بود. اما اين مهم در دست جريان اصلاحات نيست بلکه دست ديگراني است که بايد سياست‌هاي اجرايي را تنظيم کنند. ولي وقتي با ابزاري که در اختيار دارند اين راه را ببندند طبيعتا ديگر مسئوليتي هم متوجه جريان اصلاحات نخواهد بود. از طرفي برخي افرادي که در جريان اصولگرايي خود را مطرح کرده‌اند تصور مي‌کنند که مردم نه حافظه دارند و نه قدرت تحليل. درحالي که ديگر اصلا دوران حرف نامربوط زدن گذشته و گاهي وقت‌ها اظهارنظرهاي نامناسب مي‌بينيم.