خروج بریتانیا و چند پرسش اساسی

سرانجام خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا پس از چند سال کشمکش و مباحثه با تصویب آن در پارلمان اروپا رسمیت یافت، این امر دقیقا 1317 روز پس از انجام همه پرسی محقق میشود و بر اساس آن بریتانیا به 47 سال عضویت خود در اتحادیه پایان می‌دهد و اتحادیه اروپا نیز یک عضو از 28 کشور عضو این اتحادیه را از دست خواهد داد.
نخست باید توجه داشت روند موسوم به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا یا برگزیت در طی همه پرسی
سال 2016 میلادی با اختلاف بسیار اندکی مورد موافقت قرار گرفت. هواداران خروج معمولا
در شهر‌های کوچک تر و روستا ها ساکن بودند درحالیکه لندن بطور کلی خواهان ادامه حضور بریتانیا در اتحادیه بود.


در کل در آن همه پرسی حداقل 48 درصد از مردم خواهان ماندن در اتحادیه بودند با این حال بخش عمده ای از حامیان خروج بریتانیا به جناح پوپولیست راست افراطی این کشور وابسته بودند، در آن هنگام نایجل فاراز رهبری حزب یوکیپ (حزب استقلال بریتانیا) را بر عهده داشت. وی بعدها حزب دیگری با نام برگزیت تاسیس کرد که این حزب در نتایج انتخابات پارلمان اروپایی در خرداد ماه سال جاری نتایج چشمگیری از خود به جای گذاشت. با این حال در انتخابات سراسری این کشور حزب برگزیت از حزب محافظه کار حمایت کرد که یکی از دلایل موفقیت قاطع جانسون در این انتخابات بود.
یکی از پرسش هایی که در مورد برگزیت مطرح میشود مربوط به ماهیت اتحادیه اروپا و چرایی خروج بریتانیا است. اتحادیه اروپا ماحصل روند همگرایی اروپایی است که منشا شکل گیری آن به دهه ها پیش باز میگردد. اروپای پس از جنگ جهانی دوم به دو بلوک شرق تحت سیطره شوروی و غرب تحت نفوذ ایالات متحده تقسیم شد. یکی از ایده های نخستین اتحاد در اروپا بر این مبنا بود که از وقوع جنگی جدید میان آلمان و فرانسه جلوگیری شود ، اما به تدریج به ابعاد دیگر نیز تسری یافت. در واقع نخستین گام همگرایی در بخش اقتصاد و در دهه 1950 برداشته شد که طی آن پیمان ذغال سنگ و فولاد بستری برای همکاری کشورهای اروپای غربی شد. معاهده رم در سال 1957 نیز گام مهمی در ایجاد یک بازار مشترک اروپایی بود و سرانجام با پیمان ماستریخت در سال 1993 جامعه اروپا با نام جدید اتحادیه اروپا به حیات خود ادمه داد که دیگر جنبه های سیاست خارجی و امنیتی کشور های عضور را هم دربرمیگرفت. در دهه های بعد نیز بسیاری از کشورهای رها شده از سیطره کمونیسم با اشتیاق به اتحادیه پیوستند.
با این حال در سالهای گذشته رشد احزاب راست افراطی و پوپولیست و نارضایتی و بی اعتمادی نسبت به عملکرد اتحادیه اروپا ادامه حیات این اتحادیه را با چالش روبرو کرده است، آنچه که امروزه تحت عنوان یورو اسکپتیسیزم یا بدبینی نسبت به اتحادیه اروپا یا اروپا گریزی خوانده میشود در واقع تلاشی است که از سوی برخی از جناح های سیاسی راست افراطی در کشورهای عضو انجام میشود و هدف نهایی آن خروج از اتحادیه و یا اصلاح بنیادین ساختار آن به سمت یک اتحادیه مبتنی بر ناسیونالیسم به جای لیبرالیسم است، برگزیت را میتوان مهم ترین دستاورد این جریان سیاسی دانست. راست افراطی معتقد است اتحادیه اروپا با از میان بردن استقلال حق تعیین سرنوشت و حاکمیت ملی کشورهای عضو را زیر سوال برده است ، در واقع مخالفان اتحادیه اروپا آن را یک ساختار عریض و طویل اداری میدانند که جز هزینه تحمیلی چیزی برای آنها به ارمغان نیاورده و تنها باعث از میان رفتن مرزهای ملی کشورها و ورود پناهجویان و مهاجران خارجی شده است. این تفسیر اگرچه با واقعیت فاصله دارد اما نباید از یاد برد که افکار عمومی شهروندان اروپا خصوصا در سال های اخیر تحت تاثیر بحران ورود پناهجویان اتحادیه اروپا را مسئول مشکلات تلقی میکند.
لذا میتوان گفت خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا یک استثنا نبود بلکه نمود بارزی از یک روند وسیع در سطح جهان است که میتوان آن را رشد ملی گرایی و پوپولیسم نامید. از ترامپ در ایالات متحده گرفته تا بولسونارو در برزیل و مودی در هند همگی به این جناح تعلق دارند. در خود اتحادیه اروپا برخی کشورها مانند لهستان و مجارستان توسط احزاب راست افراطی اداره می‌شوند و در بسیاری دیگر یا در قدرت شریک هستند یا از جناح حاکم حمایت میکنند. حتی در کشورهای دیگر مانند آلمان و فرانسه که این احزاب در جایگاه اپوزیسیون قرار دارند توانسته اند تاثیرات مهمی در عرصه سیاسی کشور خود بگذارند. محقق شدن برگزیت را باید یکی از دستاورد های مهم جریان راست افراطی در عرصه بین المللی قلمداد کرد.
خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا مورد استقبال و حمایت احزاب راست افراطی در سراسر این قاره است و هر یک از آنها به نوعی از طرح مشابه خروج و یا تغییر نوع ساختار اتحادیه حمایت میکنند که عملا به مفهوم آرزو برای فروپاشی این نهاد است، البته باید توجه داشت مخالفان اتحادیه اروپا همچنان در سطح کل در اکثریت قرار نگرفته اند اما عملکرد و سیاست های داخلی در آینده خصوصا در قبال موضوع مهاجران امر مهمی است که سرنوشت اتحادیه را مشخص خواهد نمود.
همچنین باید توجه داشت که جزئیات روند خروج که دارای پیچیدگی های فراوان است همچنان در پیش رو است و رسمیت یافتن خروج در روز 11 بهمن (31 ژانویه) بیشتر جنبه آغاز یک روند است. بر این اساس یکی از مهم ترین بخش ها چگونگی تجارت بین بریتانیا و اتحادیه اروپا خواهد بود. همچنین سرنوشت مرز زمینی میان جمهوری ایرلند و ناحیه ایرلند شمالی که جزئی از خاک بریتانیا است اهمیت زیادی دارد چرا که این تنها مرز زمینی میان اتحادیه اروپا و بریتانیا خواهد بود و ایجاد پست های بازرسی و مرز سخت احتمال دارد بار دیگر مناقشات ایرلند شمالی را زنده کند.