یکی از مردم


حسین گنجی
منتقد
اسماعیل شیشه‌گران سال ۱۳۳۴ در تهران متولد شد. او دیپلم نقاشی را از هنرستان هنرهای زیبای تهران گرفت و دوره کارشناسی را در رشته گرافیک در دانشگاه هنر پشت سر گذاشت. در کارنامه حرفه‌ای او برپایی چندین نمایشگاه انفرادی نقاشی، گرافیک و طراحی همچون «صلح»، «پایان قرن»، «سیگار»، «سکوت»، «جام‌جهانی فوتبال»، «خاکستر»، «دوچرخه» و شرکت در بیش از ۴۰ نمایشگاه گروهی در داخل و خارج از ایران دیده می‌شود.



هنرمند اگرچه در آثارش اذعان نکند ولی نمی‌تواند خود را و ایده‌ها و آثارش را از جامعه و محیطی که در آن زیست دارد، جدا بداند و بکند. محیط بعد از دانسته‌ها و آموخته‌ها و تجربیات، مهم‌ترین رکن تأثیر‌پذیری هنرمند است. در این تأثیر‌پذیری هنرمندان متفاوت رفتار می‌کنند. گاهی در آن مجذوب وار غرق می‌شوند و گاهی خطی و نمودی از آن را در آثارشان دخیل می‌یابند. در میان هنرهای تجسمی گرافیک بیشترین وابستگی را به زمانه و محیط خود دارد. به نوعی گرافیک نوعی واکنش هنرمندانه به رویدادهای زمانه‌ایست که هنرمند یا سفارش گرفته یا بی‌سفارش و خود جوش دست به تولید آنها می‌زند.
رویکرد دوم در میان نقاشان و گرافیست‌های هم روزگار ما کاری است که سه برادر شیشه گران بدان توجه بسیاری نشان دادند و در آن میان اسماعیل شیشه گران بیشترین خود سفارشی و تأثیرپذیری اجتماعی، سیاسی و رویدادی را داشت. اسماعیل شیشه‌گران هنرمند به معنای واقعی کلمه متعهدی بود که علاقه‌مند و متأثر از رویدادهای زمانه خود و پرشور نسبت به آرمان‌های انقلابی و میهنی که شکل پررنگی در عصر جدید به خود گرفت همراه شد و سعی کرد ایده‌های خود را با استفاده از نمادهای ارزشی و اسطوره و آرمانی به سمت بیان حرف‌های جامعه‌اش بیاورد. حرف‌هایی که کلمات به تنهایی قادر به انتقالش نبودند و تصویر‌سازی و کار گرافیکی می‌توانست در بیان آنها جامعه را یاری کند و هنرمند کارکرد اصلی خود درهمراهی با آلام و آرزوها و رؤیاهای جامعه‌اش را بر دوش بکشد. اسماعیل شیشه گران دراین کار پر کار و در بیان خود و گفتن از هنر و آثار خود بسیار کم کار بود. اگر جست‌و‌جو کنیم در میان سه برادر و در جامعه بزرگ‌تر در میان طراحان و گرافیست‌های ایرانی کمتر از او ذکر و اشاره رفته است و معدود نمایشگاه و آثاری از او با صورت مکتوب در دست است. اسماعیل شیشه گران پرکار و کم بیان و کم ادعا بود و سعی کرد دلمشغولی‌هایش را در کارهایش و نه در رسانه و گفتن از کارهایش جست‌و‌جو و دنبال کند. همین شد که اسماعیل با تمام زوایایی که با جریان‌ها و شکاف‌های اجتماعی چهار دهه اخیر پیدا کرد، خود را متعهد به جامعه و روندهای جاری آن ولی در پستوی خانه خود و جریان هنری تولیدات خود نگاه داشت. همان‌طور که در گفت‌و‌گویش با نشریه شبکه آفتاب اشاره کرده است، شیشه گران کمتر اهمیتی به جریان هنری رایج نشان می داد و چارچوب‌های ذهنی خود را به‌عنوان یک انسان سعی می‌کرد رعایت کند و ارزش‌هایش دراین چارچوب قابل تفسیر و بیان بود. کما اینکه در بخشی از این گفت‌و‌گو می‌آورد:
 «بنویسید فلانی هیچی [روی هیچی تأکید می‌کند] هیچی برایش مهم نیست جز معرفت و محبت در زندگی.»
و این زندگی و این محبت و این سبک زیستی پرهیز از خشونت برایش آنقدر مهم بود که در مجموعه کل آثارش از صلح، دوستی و آزادی حرف زد و همواره ضد جنگ و شکل دهندگان آن و استبداد و خشونت طرح زد. در تمامی آثارش همواره پرنده، گل و نجوای آرامش بخش انسانیت را کشید و در این راه همچون سربازی متعهد به نفع جامعه و مردمانش و آنچه زشتی می‌پنداشت، همچون یکی از مردمانش ثابت قدم ماند.