توصیه به‌ اصلاح‌طلبان واصولگرایان

آرمان ملي: مراسم چهلمين روز شهادت سردار سليماني روز پنجشنبه در مصلاي امام خميني(ره) تهران برگزار شد. سرلشکر سلامي فرمانده‌کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، سردار قاآني فرمانده نيروي قدس سپاه، سردار فدوي جانشين فرمانده‌کل سپاه و جمعي ديگر از فرماندهان ارتش جمهوري اسلامي ايران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از جمله مقامات نظامي حاضر در اين مراسم بودند. فرمانده ‌کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در اين مراسم گفت: آمريکا سيلي خورد اما سيلي بزرگ و نهايي ادامه دارد تا آخرين آمريکايي از بلاد اسلامي خارج شود و اين نزديک است. پس از سردار سلامي، فرمانده سپاه قدس به سخنراني پرداخت. سردار قاآني پيش از قرائت وصيتنامه شهيد سليماني اظهار داشت: سردار سليماني، شهيد قهرمان جبهه مقاومت بود. او فرمانده بي‌بديلي بود که نه‌تنها در فرماندهي ميدان نبرد، جلودار و يکه‌تاز بود، بلکه در هر ميداني که نظام نياز داشت، دليرانه و شجاعانه وارد مي‌شد و با سربلندي بيرون مي‌آمد. او گفت: ابعاد اين شخصيت کمتر شناخته شده است. براي بنده سخت بود که وصيتنامه اين شهيد را در محضر مردم وفادار و قدرشناس بخوانم، اما خانواده شهيد خواستند و پذيرفتم. وي خاطرنشان کرد: وقتي که قلمش به کاغذ مي‌رفت با اخلاص بود و با عباراتي موفقيت در نوشتن را نشان مي‌داد. در ادامه مراسم ‌بخش‌هايي از وصيتنامه شهيد سليماني قرائت و متن کامل اين وصيتنامه منتشر شد.
خطاب به برادران و خواهران مجاهدم
در بخشي از اين وصيتنامه، سردار سليماني خطاب به «برادران و خواهران مجاهد» خود آورده است: «جهان اسلام پيوسته نيازمند رهبري است؛ رهبري متصل و منصوب شرعي و فقهي به معصوم. خوب مي‌دانيد منزّه‌ترين عالِم دين که جهان را تکان داد و اسلام را احيا کرد، يعني خميني بزرگ و پاک ما، ولايت فقيه را تنها نسخه نجات بخش اين امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شيعه به آن اعتقاد ديني داريد و چه شما که به عنوان سنّي اعتقاد عقلي داريد، بدانيد [بايد] به دور از هرگونه اختلاف، براي نجات اسلام خيمه ولايت را رها نکنيد. خيمه، خيمه‌ رسول‌ا... است. اساس دشمني جهان با جمهوري اسلامي، آتش زدن و ويران کردن اين خيمه است. دور آن بچرخيد. وا... وا... وا... اين خيمه اگر آسيب ديد، بيت‌ا... الحرام و مدينه حرم رسول‌ا... و نجف، کربلا، کاظمين، سامرا و مشهد باقي نمي‌ماند؛ قرآن آسيب مي‌بيند». اين سردار شهيد در ادامه خطاب به مردم ايران نوشت: «برادران و خواهران عزيز ايراني من، مردم پر افتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فداي شما باد، کما اينکه شما صدها هزار جان را فداي اسلام و ايران کرديد؛ از اصول مراقبت کنيد. اصول يعني وليّ فقيه، خصوصا اين حکيم، مظلوم، وارسته در دين، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌اي عزيز را عزيزِ جان خود بدانيد. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانيد».
خطاب به اصلاح‌طلبان و اصولگرايان


در ادامه وصيت سردار سليماني آمده است: «چه آنهايي [که] اصلاح‌طلب خود را مي‌نامند و چه آنهايي که اصولگرا. آنچه پيوسته در رنج بودم اينکه عموما ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزش‌ها را فراموش مي‌کنيم، بلکه فدا مي‌کنيم. عزيزان، هر رقابتي با هم مي‌کنيد و هر جدلي با هم داريد، اما اگر عمل شما و کلام شما يا مناظره‌هايتان به نحوي تضعيف کننده دين و انقلاب بود، بدانيد شما مغضوب نبي مکرم اسلام و شهداي اين راه هستيد؛ مرزها را تفکيک کنيد. اگر مي‌خواهيد با هم باشيد، شرط با هم بودن، توافق و بيان صريح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نيست. اصول عبارت از چند اصل مهم است: 1-اول آنها، اعتقاد عملي به ولايت فقيه است؛ يعني اين که نصيحت او را بشنويد، با جان و دل به توصيه و تذکرات او به عنوان طبيب حقيقي شرعي و علمي، عمل کنيد. کسي که در جمهوري اسلامي مي‌خواهد مسئوليتي را احراز کند، شرط اساسي آن [اين است که] اعتقاد حقيقي و عمل به ولايت فقيه داشته باشد. من نه مي‌گويم ولايت تنوري و نه مي‌گويم ولايت قانوني؛ هيچ يک از اين دو، مشکل وحدت را حل نمي‌کند؛ ولايت قانوني، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غير مسلمان است، اما ولايت عملي مخصوص مسئولان است که مي‌خواهند بار مهم کشور را بر دوش بگيرند، آن هم کشور اسلامي با اين همه شهيد. 2- اعتقاد حقيقي به جمهوري اسلامي و آنچه مبناي آن بوده است؛ از اخلاق و ارزش‌ها تا مسئوليت‌ها؛ چه مسئوليت در قبال ملت و چه در قبال اسلام. 3- به کارگيري افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزار به ملّت، نه افرادي که حتي اگر به ميز يک دهستان هم برسند خاطره خان‌هاي سابق را تداعي مي‌کنند. 4- مقابله با فساد و دوري از فساد و تجمّلات را شيوه خود قرار دهند. 5- در دوره حکومت و حاکميت خود در هر مسئوليتي، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بداند و خود خدمتگزار واقعي، توسعه‌گر ارزش‌ها باشد، نه با توجيهات واهي، ارزش‌ها را بايکوت کند. مسئولان همانند پدران جامعه مي‌بايست به مسئوليت خود پيرامون تربيت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بي‌مبالاتي و به خاطر احساسات و جلب برخي از آرا احساسي زودگذر، از اخلاقياتي حمايت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند. حکومت‌ها عامل اصلي در استحکام خانواده و از طرف ديگر عامل مهم از هم پاشيدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسير رهبر و انقلاب و جمهوري اسلامي هستند و يک رقابت صحيح بر پايه همين اصول براي انتخاب اصلح صورت مي‌گيرد.
خطاب به علما و مراجع معظم
سردار سليماني همچنين خطاب به علما و مراجع معظم تقليد نوشت: «سخني کوتاه از يک سرباز 40 ساله در ميدان به علماي عظيم‌الشأن و مراجع گرانقدر که موجب روشنايي جامعه و سبب زدودن تاريکي‌ها هستند، خصوصاً مراجع عظام تقليد. سربازتان از يک برج ديده‌باني، ديد که اگر اين نظام آسيب ببيند، دين و آنچه از ارزش‌هاي آن [که] شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌ايد و زحمت کشيده‌ايد، از بين مي‌رود. اين دوره‌ها با همه دوره‌ها متفاوت است. اين بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چيزي باقي نمي‌ماند. راه صحيح، حمايت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوري اسلامي و وليّ فقيه است. نبايد در حوادث، ديگران شما را که اميد اسلام هستيد به ملاحظه بيندازند. همه شما امام را دوست داشتيد و معتقد به راه او بوديد. راه امام مبارزه با آمريکا و حمايت از جمهوري اسلامي و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم وليّ‌فقيه است. من با عقل ناقص خود مي‌ديدم برخي خنّاسان سعي داشتند و دارند که مراجع و علما مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبي به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوري اسلامي و ارزش‌ها و ولايت فقيه ميراث امام خميني هستند و مي‌بايست مورد حمايت جدي قرار گيرند. من حضرت آيت‌ا... العظمي خامنه‌اي را خيلي مظلوم و تنها مي‌بينم. او نيازمند همراهي و کمک شماست و شما حضرات معظّم با بيانتان و ديدارهايتان و حمايت‌هايتان با ايشان مي‌بايست جامعه را جهت دهيد. اگر اين انقلاب آسيب ديد، حتي زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعي استکبار بر الحادگري محض و انحراف عميق غير قابل برگشت خواهد بود».
طلب عفو از همگان
در فراز پاياني وصيتنامه، سردار سليماني از همه طلب عفو کرده و آورده است: «از همه طلب عفو دارم. از همسايگانم و دوستانم و همکارانم طلب بخشش و عفو دارم. از رزمندگان لشکر ثارا... و نيروي باعظمت قدس که خار چشم دشمن و سدّ راه او است، طلب بخشش و عفو دارم؛ خصوصاً از کساني که برادرانه به من کمک کردند. نمي‌توانم از حسين پورجعفري نام نبرم که خيرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندي کمک مي‌کرد و مثل برادرانم دوستش داشتم».