وقتی آن آقا را با رجایی مقایسه کردند برای خانواده شهید آرزوی صبر کردم

«شب صنعت ملی» به مناسبت یکصدمین سالگرد تولد«میر مصطفی عالی نسب» عضو شورای اقتصاد در دههٔ اول پس از انقلاب با مشارکت موسسه مطالعات دین و اقتصاد، در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.فرشاد مومنی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این مراسم با اشاره به اینکه در زمان جنگ تحمیلی حتی یک مورد هم مرگ و میر ناشی از قحطی ثبت نشده است، اظهار داشت: چون آقای عالی نسب با دقت مسائل اقتصادی را دنبال می‌کرد توانست عوامل دقیق مواجهه با قحطی را شناسایی کند و به محض شروع جنگ در یک جلسه سه ساعته آن منطق‌های رفتاری را برای آیت الله شهید بهشتی بیان کرد. ایشان شخصا با آقای رجایی تماس گرفتند و گفتند یک مساله خطیر و حاد وجود دارد که باید هرچه سریعتر شما هم در جریان باشید تا همفکری و برای آن راهی انتخاب کنیم.
وی ادامه داد: آقای عالی نسب گفت وقتی ماجرا را در حضور آقای بهشتی برای آقای رجایی هم توضیح دادیم، آقای رجایی گفت همین الآن حکمی برای شما می‌زنم و شما را مسئول کل این قضیه قرار می‌دهم. چون می‌دانست کانون اصلی بحران‌ها در ایران بحران اندیشه‌ای و نظارت‌های ناکارآمد است، به آقای رجایی می‌گوید این موضوع اقتدار شخص اول اجرایی کشور را می‌طلبد و این طور نیست که من حتی اگر نزد عده‌ای معتبر باشم بتوانم از عهده این کار بر بیایم. کل نظم اجرایی کشور باید در خدمت این آرمان باشد و ماجرا شد آنچه شد و آن دستاورد را هم ظاهر کرد.
او ادامه داد: ما هنوز نتوانسته‌ایم در نظام تصمیم‌گیری و تقسیم منابع کشور انگیزه یادگیری را فراهم کنیم و پرسش‌هایی از این قبیل را پاسخ دهیم که چرا در حالی که در جنگ آن همه مشقت‌ها و فشارهای داخلی و خارجی، تقریبا هیچ کدام از بحران‌هایی که اقتصاد ایران در دوره پس از جنگ با آنها روبرو شد را مشاهده نمی‌کنیم. آیا این یک امر تصادفی است؟! فردوسی در خصوص علت اینکه فراز و فرود در ایران آنقدر زیاد است و دوران‌های انحطاط در آن انقدر ماندگار می‌شود، در شعری می‌گوید اولین علت آن ظلم و بی عدالتی است. دومین علت پس افتادگی‌ها سفله پروری و سومین آنها این است که حکومت گرها انگیزه کسب منافع مادی پیدا می‌کنند.
وی تاکید کرد: در دوره پس از جنگ وقتی که فسادها یکی پس از دیگری نمایان می‌شد، در جلسه‌ای آقای عالی نسب با گریه به من گفت تو گواهی بده، زمانی که ما در نخست وزیری با هم بودیم، دیده‌ای که حتی یک نفر از بستگان من اجازه پیدا کند پا در دفتر من بگذارد؟! من گفتم ندیدیم. به من گفتند که حتی یک نفر از دست‌اندرکاران کارخانه من را دیدی که اجازه داشته باشند زمانی که من در نخست وزیری هستم تلفن کنند و با من حرف بزنند؟! من گفتم انصافا این هم نبود. بعد به من گفتند با مسئولین صحبت کن و بگو ماجرای اینکه می‌شود در دوران جنگ آن کارنامه را رقم زد هزاران ریزه کاری و حساب و کتاب دارد و این جوری نیست که به طور تصادفی آن اتفاق‌ها افتاده باشد.
مومنی افزود: در مملکت ما که شبیه‌سازی‌های بدلی خیلی رایج است، در دوره‌ای آقایی را به شهید رجایی تشبیه می‌کردند. وقتی که این شبیه‌سازی جعلی می‌شد، من تقریبا در تمام دعاها و تعقیبات بعد از نماز می‌گفتم خدایا به خانواده شهید رجایی و آشنایان او صبر بده. چقدر این ماجرا طاقت فرسا است؟ در دوره همان آقا ادعا می‌کردند فشارهایی که بر ما دارد وارد می‌شود از فشارهای دوران جنگ بیشتر است. البته متری اعلام نمی‌کردند که آدم بتواند این ادعا را بسنجد. ولی همان موقع که در مقام تخطئه دستاوردهای کم نظیر اقتصاد ملی آن دوران این حرف‌ها را می‌زدند، آن را به جوگیر شدن مردم نسبت می‌دادند و می‌گفتند خرد و پاکدامنی و قدرت سازمان دهی نقش نداشته و فقط احساسات نقش داشته است. وی ادامه داد: در همان شرایطی که می‌گفتند شرایط خیلی پر فشارتر از جنگ است، توسط وزیر همان کابینه افشا شد که مقامات رسمی کشور ترجیح داده بودند منابع استراتژیک ارزی کشور به جای اینکه صرف واردات داروهای حیاتی شود، صرف واردات لوازم آرایش و خودروهای لوکس بشود. من به اعتبار مجموعه بحران‌های بزرگ و کوچکی که ایران با آنها دست به گریبان است نظام تصمیم‌گیری و تخصیص منابع کشور را فرا بخوانم که این بار از موضع غیر تعصب آلود و غیرکاسبکارانه و در موضع فهم ریشه‌های بحران‌هایی که با آنها روبرو هستیم و سازو کارهای برون رفت از آنها بازخوانی کنند. همین چند هفته پیش بحث شده بود که چرا چند 10 میلیارد از ذخایر کشور را تحت عنوان کنترل بازار ارز دود کرده اید و ایشان مقاله مطولی نوشته بود که قبلی‌ها خیلی بدتر از من بوده‌اند.به گزارش جماران، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: من محاسبه کردم و دیدم بلافاصله پس از پایان جنگ تا سال 1396 تحت عنوان مجعول مدیریت بازار ارز، 300 میلیارد دلار دارایی‌های بین نسلی کشور را دود کردند و به هوا فرستادند. من مدیریت اقتصادی کشور را دعوت می‌کنم از خودشان بپرسند که چرا مدیریت ارز در دوران جنگ بدون تزریق حتی یک دلار اتفاق افتاد؟ تا آن وقت معلوم شود همه ماجرا ندانستن نیست. ماجرا این است که وقتی آفت کاسبی شخصی در ساختار قدرت راه پیدا می‌کند کسانی می‌خواهند عامدانه به چاه بیفتند.