لزوم تقویت جایگاه تخصصی وزارت بهداشت

علی‌احمد رفیعی‌راد جامعه‌شناس این روزها شاهدیم در جامعه هراسی بابت بیماری کرونا به‌وجود آمده است و دوباره بحث قدیمی اعتماد زایل‌شده در جامعه را به یاد می‌آورد. امروز در خبرها دیدم که ابتلای زنی از کانادا و دیگری در لبنان که مسافر ایران بودند به کرونا تأیید شده است.
این نشان می‌دهد مسأله خیلی گسترده‌تر از آن است که ما فکرمی‌کنیم، اعتماد هم کاری بلندمدت است. همان‌طور که سال‌ها روند اعتمادزدایی بین مردم و ساختار رسمی اطلاع‌رسانی طول می‌کشد، برای بازگرداندن این اعتماد هم باید زمان بگذرد. با این وجود، اگر دولت همین الان هم مدل نظام‌مند و روشنی از شفاف‌سازی را درباره مسأله کرونا شروع کند، ممکن است در هفته‌های آینده جواب بگیرد. این یک سوی
ماجراست.
سوی دیگر این است که در این شرایط ما به وزارت بهداشت مستقل‌تری نیاز داریم که نقش پررنگ‌تری داشته باشد.


این وزارت‌خانه برای انجام وظایف تخصصی‌اش نباید با فشارهای مصلحت‌اندیشانه مواجه شود تا بتواند استانداردهای بین‌المللی را رعایت کند. اقداماتی که وزارت بهداشت می‌تواند انجام بدهد، منوط به تأیید گروه‌های بالادستی دیگر است. وزارت بهداشت کمیته‌های پزشکی لازم را تشکیل داده است، مثلا باید پروازهای چین کنسل می‌شد که ظاهرا تا روزهای گذشته ادامه پیدا کرد.
نمی‌دانیم وزارت بهداشت چقدر می‌توانست در این تصمیم‌گیری نقش ایفا کند و باید بیاید در سطح رسانه‌های جمعی اطلاع‌رسانی کند.
وقتی این وزارت‌خانه در این زمینه نیرویی نداشته باشد، نمی‌تواند کاری انجام بدهد. در چین ووهان با 10‌میلیون جمعیت قرنطینه و در دو هفته بیمارستان در این کشور ساخته می‌شود و با عملکرد منظم کار را پیگیری می‌کنند، با این حال تلفات داده و تعداد مبتلایان زیاد است. اما ما حتی آمار مشخصی از مبتلایان در ایران نداریم.
کاهش ‌اعتماد عمومی و نقش کمرنگ وزارت بهداشت از مشکلات ساختاری است که می‌تواند مواجهه با این بحران را در کشور دشوار کند.
به عنوان مثال به بازار ماسک در این روزها توجه کنیم، نمونه‌ای از اینکه مردم، متخصصان را به رسمیت نمی‌شناسند. همان‌طور که در چنارمحمودی لردگان وقتی بحث HIV به وجود آمد، مردم حاضر نبودند توصیه‌های دقیق وزارت بهداشت را بپذیرند.
در ماجرای کرونا هم هر چقدر متخصصان می‌گویند ماسک برای کسانی که مبتلا هستند، تأثیر اصلی را دارد، باز هم مردم هجوم‌می‌برند که ماسک بخرند.
البته این اتفاق در کشورهای دیگر هم افتاد، اما تفاوتش در ایران این است که اینجا هر کسی سعی‌می‌کند خودش را از بقیه جدا کند. این ماجرا پیامد آن طرحی است که ما قبلا ریخته‌ایم و الان داریم نتیجه‌هایش را برداشت می‌کنیم. آن چیزی که ما به‌عنوان جامعه داریم، از هم‌ گسسته‌ شده و با فردگرایی منفی در جامعه روبه‌روییم. این فردگرایی باعث می‌شود نتوانیم از منافع جامعه و گروه و با هم بودن بهره ببریم.