روزنامه آفتاب یزد
1398/12/22
قدمی برای زندگی
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: کمپینی درست کردهاند با نام:«قدمی برای زندگی» یا به کُردی: «هَه نگاویک بو ژیان». خودشان هستند و خودشان، پول روی هم میگذارند و مواد ضدعفونی میخرند و راه میافتند در سطح شهر؛ از خیابانها و مکانهای عمومی گرفته تا کوچه ـ پس کوچهها و حتی مغازههای کوچک و تو باور میکنی؛ «#همه_با_هم_کرونا_را_شکست_می_دهیم» خیلی خیلی جدی و شدنی است.>مهرداد: برای سلامتی هم میهنان مان،
لازم باشد جان میدهیم!
«مهرداد» را از زمان زلزله ی کرمانشاه میشناسم. جوانی لاغر اندام و ورزشکار ـ عاشق فوتبال ـ که راهنمای ما بود در روزگاری که مشغول تهیه ی گزارش از مناطق زلزله زده بودیم. اصلاً بخشی از دوستیها و دوستان ما مربوط میشوند به حوادث و بلایای طبیعی که اگرچه آغاز خوشایندی ندارد اما در ادامه، عمیق و حقیقی است.
دوستی من و مهرداد از یک آدرس پرسیدن ساده شروع شد:«ممکنه ما رو راهنمایی کنی تا هرجایی بیشتر آسیب دیده رو ببینیم!؟» و او که همیشه ساکت و آرام و گوشه گیر است، حتی این روزها... ما را تا همه ی کوچههای آن روزگار، زلزله زده ی ثلاث باباجانی همراهی کرد و آن همراهی تا به حالا ادامه دارد اصلاً آن همراهی تبدیل شد به یک دوستی عمیق و حقیقی.
فاصلههای دور هم به مدد صفحات مجازی باعث نشده از هم بی خبر بمانیم! مثلاً چند روزی است عکسهایی منتشر میکند از تلاشهای شبانه برای مبارزه علیه «کروناویروس» که حکایت از همتی شگرف و عزمی جزم دارد، تحت گروهی با نام«هَه نگاویک بو ژیان».
عکسها گویای حضور جوانان است که در ساعات خلوت و تاریک شهر، تلاش میکنند احساس امنیت و سلامتی به خیابانها و کوچههای «ثلاث» بازگردد.
بالاخره با او تماس میگیرم. از تلاشهای جوانان ثلاث باباجانی میپرسم و این که حامی این همه تلاش برای ضد عفونی کردن شهر کیست؟
>خدا را شکر در این مناطق کرونایی
دیده نشده اما...
مهرداد که عادت ندارد زیاد حرف بزند، ذره ذره اطلاعات میدهد که چند جوانیم که خودمان تصمیم گرفتیم منتظر هیچ ارگان و سازمانی نمانیم و تلاش کنیم بازهم شهر بوی زندگی به خود بگیرد اصلا اسم گروه را گذاشته ایم:«قدمی برای زندگی».
مهرداد که عادت ندارد زیاد حرف بزند، میگوید: فقط ما نیستیم، جوانان همه ی مناطق اورامانات دست به دست هم دادهاند برای «پیشگیری». او توضیح میدهد اگرچه در منطقه ی اورامانات موردی از ابتلا به ویروس کرونا گزارش نشده اما این دلیل نمیشود مراقب شهر و مردمان این حوالی نباشیم.
مهرداد که عادت ندارد زیاد حرف بزند، میگوید: تقسیم کار کرده ایم؛ بخشی مراقب ورودیهای شهر هستیم و قرنطینهای نصفه و نیمه را رعایت میکنیم و بخشی مشغول ضدعفونی مکانهای پر رفت و آمد، جایگاههای سوخت، پارکها و وسایل بازی بچهها و...
مهرداد بیشتر توضیح میدهد: این فقط ما جوانان ثلاث باباجانی نیستیم، خبر دارم همه ی مناطق اورامانات پای کار آمدهاند از «جوانرود» گرفته تا روستاهای دورافتاده... مهرداد میگوید: این بلای بر همه نازل شده را هم را شکست میدهیم، با هم و برای هم.
>یادگرفتهایم منتظر کسی نمانیم!
وسط حرف زدنهای شمرده شمرده ی مهرداد دوباره از «تلاشهای جوانان ثلاث باباجانی میپرسیم» و این که «حامی این همه تلاش برای ضد عفونی کردن شهر کیست؟»
مهرداد باز میگردد به سالها قبل. میگوید زلزله به ما آموخت منتظر هیچ شخص و مسئول و سازمان و ارگانی نمانیم. اصلاً زلزله تکان مان داد که اگر میخواهیم کاری انجام شود خودمان بیاییم پای کار.
مهرداد میگوید: منتظر بمانیم «کروناویروس» ریشه کن مان میکند. مهرداد میگوید: خیلی سال است یاد گرفتهایم نباید منتظر کسی ماند. مهرداد معتقد است، شکستدادن «کروناویروس» ربطی به بخشنامه و دستورالعمل ندارد.
مهرداد میرود سر اصل مطلب و ادامه میدهد: از حق نگذریم؛ این یک جا دیگر اصلاً مسئولان چه میخواهند انجام بدهند؟ بلایی است فرود آمده بر سر مردمان سرتاسر جهان، این که بنشینیم منتظر که یکی بیاید کاری انجام دهد عین نابخردی است.
>جان میدهیم که پریشان نشوند!
مهرداد چند جمله ی دیگر میگوید و خداحافظی میکند: الان چهارشب است که مشغول ضدعفونی کردن شهر شدهایم. تا هرکجا لازم باشد ادامه میدهیم. اصلا برای مان مهم نیست حمایت بشویم یانه! اصلا اهمیتی ندارد چقدر باید هزینه کنیم چون خدا دارد میبیند، مردم دارند میبینند خودمان هم متوجه هستیم چون«قدمی» برداشتهایم برای «زندگی» آن چه باید مهیا شود خواهد شد. مردم هم همراهی میکنند. اصلا همان نگاه سرشار از محبت مردم کافی است تا جان بگیریم. همین که از کنارمان رد میشوند و خسته نباشید میگویند و لبخندی از رضایت و آرامش به ما تحویل میدهند یعنی راهی که انتخاب کردهایم درست است.
مهرداد میگوید: برای هم وطنهای مان، برای همشهریهای مان برای هم میهنان مان هرکاری لازم باشد انجام میدهیم. اصلا جان بخواهند میدهیم که ذرهای پریشان نشوند.
مهرداد خداحافظی میکند و من یادم میآید؛ آدمها بی جهت سر راه هم قرار نمیگیرند، من باور میکنم «کروناویروس» لعنتی نمیتواند با این همه عزم جزم و این همه تصمیم موکد جان سالم به در ببرد. مهرداد خداحافظی میکند و من از زلزله تا کرونا را مرور میکنم از روزهایی که ثلاث باباجانی پر بود از دیوارهای خراب و خانههای آوار شده و این روزهایی که زندگی بازهم به مردمان خوب آن جا لبخند میزند. اصلا وقتی جوان ترها آمدهاند پای کار یعنی امید به زندگی در بالاترین حد خود جریان دارد، یعنی زندگی خوشبختانه زیر آسمان آن شهر امیدوارانهتر از همیشه نفس میکشد.
مهرداد خداحافظی میکند و من برای ارائه ی گزارشی دیگر از مناطق زلزله زده آماده میشوم اما این بار از چند ریشتر و میزان خرابیها و شدت ویرانیها نمیخواهم بنویسم. این بار میخواهم از همت چند جوان بنویسم علیه کرونا ویروس لعنتی!
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
از چین درس نگرفتیم از ایتالیا بیاموزیم
قیمت خانه تکان نمیخورد
ریاست ستاد مقابله با کرونا از وزیر بهداشت به حسن روحانی تغییر کرد
این رشته سری دراز دارد...
قدمی برای زندگی
افزایش نگرانکننده آمار فوتیها بر اثر مصرف الکل
سختترین دوران اقتصادی تاریخ معاصر را در چند ماه آینده خواهیم داشت
خیابانهای تهران شلوغ شده است!
دومای روسیه بدون حتی یک رای مخالف رفع محدودیت در نامزدی ریاست جمهوری را تصویب کرد
آفتاب یزد و کرونا
خانه نشینی را به فرصت تبدیل کنیم
نقش مسئولین درآرامش و اضطراب اجتماعی
«کرونا» ی بیمحل
خسته نشدید؟