دومای روسیه بدون حتی یک رای مخالف رفع محدودیت در نامزدی ریاست جمهوری را تصویب کرد

پوتین مادام العمر می‌ماند!؟
آفتاب یزد- گروه سیاسی: وقتی در ابتدای دهه 90 قرن بیستم میلادی شوروی فروپاشید و مسکو به پایتخت فدراسیون روسیه تبدیل شد خیلی‌ها در پهناورترین کشور جهان و در سایر نقاط گمان می‌کردند بعد از پادشاهی تزارها و حکومت مطلقه کمونیست‌ها بالاخره قرار است روس‌ها نیز طعم دموکراسی را بچشند. با این حال فروپاشی شوروی موضوعی نبود که اثرات آن یک شبه به پایان برسد. بحران‌های اقتصادی ناشی از این برای چند سال مردم را در روسیه با مشکلات گوناگونی مواجه کرده بود. از سوی دیگر از آنجایی که نزدیک به هفتاد سال کمونیست‌ها به طور مطلق بر روس‌ها حکومت کرده بودند عملا در بدنه مدیران و سیاسیون نیز چهره‌های گذشته شوروی کمونیستی این بار با شکل و ظاهر دیگری به میدان آمدند. آشفتگی، هرج و مرج سیاسی و اقتصادی در این کشور برای روس‌هایی که تا پیش از آن مدعی رهبری جهان بودند امری نبود که به سادگی قابل هضم باشد. این شرایط پیچیده فرصتی شد تا چهره نه چندان شناخته شده سابق حزب کمونیست و افسر سرویس امنیتی آن یعنی KGB بتواند در صحنه سیاسی روسیه به یکباره قد علم کند.
> 12 سال کم است!
ولادیمیر پوتین حالا دیگر نامی شناخته شده در جهان است. او 20 سال است که مرد اول روسیه است، 16 سال رئیس جمهوری و چهار سال نخست وزیری که بر رئیس جمهور وقت (مدودوف) نیز غالب بود. او تا 2024 رئیس جمهور روسیه است تا برای دومین بار دو بار پی در پی در این پست بوده باشد. یکبار وقتی 2008 چهار سال اول و دومش به پایان رسید و به منع قانونی کاندیدا شدن برخورد کرد برای چهار سال به نخست وزیری رفت تا بار دیگر در 2012 به قدرت ریاست جمهوری بازگردد. در این دوره او یکبار قانون اساسی را تغییر داد تا مدت زمان ریاست جمهوری به جای دو دوره چهار ساله به دو دوره شش ساله یعنی مجموعا 12 سال تبدیل شود. 2024 این دوره 12 ساله او به پایان می‌رسد اما به نظر می‌رسد این بار پوتین مایل به اجرای مدل قبلی و رفتن به نخست وزیری هم نیست و از قرار بار دیگر می‌خواهد در قانون اساسی تغییر ایجاد کند و هرگونه مانع را از سر راه بردارد. حضور حداکثری حزب او در پارلمان دست رئیس جمهور روسیه را برای هر تغییر در قانون اساسی باز گذاشته است!


> تصویب بدون یک رای مخالف!
حالا دیروز خبر رسید که مجلس دومای روسیه با اکثریتی جالب توجه و بدون هیچ رای مخالفی تصویب کرده که محدودیت در رئیس جمهوری برداشته شود و این یعنی راه برای ریاست جمهوری مادام العمر پوتین باز خواهد شد. دوما با ۴۵۰کرسی در سومین و آخرین بررسی این اصلاحات با ۳۸۳ رای موافق این تغییرات را تصویب کرد.
هیچ قانونگذاری علیه این اصلاحات رای نداد اما ۴۳ تن رای ممتنع دادند. ۲۴ قانونگذار نیز در این رای‌گیری غایب بودند. پیش از این رای گیر حزب حاکم روسیه اعلام کرده بود از این اصلاحیه حمایت خواهد کرد که مانعی بر سر حضور چندباره در انتخابات ریاست جمهوری نباشد. سرگئی نوروف، قانونگذار و عضو ارشد روسیه متحد گفت، این حزب از چنین ایده‌ای حمایت می‌کند. درحالی که حزب پوتین در این زمینه صحنه گردان اصلی بود اما خود او تلاش کرد خودش را مخالف چنین موضوعی نشان دهد! ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در سخنان خطاب خود به دومای روسیه گفت با طرح پیشنهادی برای لغو محدودیت تعداد دوران‌های ریاست‌جمهوری مخالف است.رئیس جمهور روسیه با این حال گفت که به اعتقاد او متمم قانون اساسی که به وی اجازه می‌دهد بار دیگر رئیس‌جمهور شود در صورت عدم مخالفت دادگاه قانون اساسی رای می‌آورد. او تاکید کرد: در اصل این گزینه ممکن است، اما به یک شرط. آن هم اینکه دادگاه قانون اساسی حکم رسمی بدهد که این اصلاحیه با اصول اصلی قانون اساسی مغایرت ندارد. پوتین همچنین با انتخابات زودهنگام پارلمانی مخالفت کرد و گفت نیازی به این کار نیست. رئیس جمهور روسیه گفت:«البته این تصمیم برعهده شماست اما اگر در پارلمان بر سر این امر توافق وجود ندارد (همانطور که رئیس مجلس سفلی به من گفت ظاهرا اجماعی وجود ندارد) لزومی نمی‌بینم که انتخابات زودهنگام پارلمانی برگزار شود.»
> حرف اول و آخر
این البته تنها اصلاحات اخیر نیست. اواسط ژانویه امسال یعنی حدود حدود دو ماه پیش ولادیمیر پوتین یک سری تغییرات قابل توجه را در سیستم سیاسی روسیه اعلام کرد. از جمله تقویت نظام پارلمانی و دستگاه‌های دولتی که تا این زمان بیشتر نقش مشورتی داشته‌اند. سایر اصلاحات موردنظر او بیشتر به مسایلی مانند دادرسی، ارزش‌ها، موضوعات اجتماعی و الهی مربوط می‌شدند که به شکلی مبهم فرمول‌بندی شده بودند. او بارها تاکید کرده بود که این تغییرات ربطی به او و این که بخواهد قدرت را در دست داشته باشد، ندارند. پوتین گفته بود: «ما این تغییرات را برای پنج یا ده سال وارد نمی‌کنیم، بلکه حداقل ۳۰ تا ۵۰ سال مدنظرمان است.» همین حالا نیز رئیس جمهور روسیه نفوذ بسیاری در کل دستگاه دولتی و نهادهای اصلی قدرت اعمال می‌کند. اما برنامه پوتین این است که در آینده حرف آخر را در تمام ارکان‌ اصلی قدرت بزند از جمله در ترکیب اعضای دادگاه قانون اساسی، انتخاب دادستان کل و سایر دادستان‌ها و در نهادی به نام شورای حکومتی که هم‌اکنون در قانون اساسی وارد شده است. در همین زمینه کیریل روگوف، کارشناس مسایل سیاسی روسیه می‌گوید:«نگران است که اعمال نفوذهایی که پوتین در طول زمان به کرسی نشانده، اکنون وارد قانون اساسی نیز بشوند.» او به «اکو مسکوی» روسیه گفته است:«ما همین حالا نیز یک حکومت اقتدارگرا داریم که حالا اقتدارگراتر می‌شود»، به عبارتی اقتدارگرایی نهادینه شده است. اصلاحات برنامه ریزی شده توسط پوتین منجر به اولین تغییرات در قانون اساسی از سال ۱۹۹۳ به این سو خواهد شد.
با توجه به وضعیت آشفته‌ای که در دهه90 میلادی روسیه با آن دست و پنجه نرم می‌کرد و از آنجایی که پوتین توانست خیلی زود موقعیتی را به وجود آورد که روند رو به بهبود برود او در میان روس‌ها از محبوبیت بالایی برخوردار شد. در واقع رئیس جمهور روسیه نه تنها ارکان قدرت را به خود علاقمند کرده بود بلکه نظر مردم را هم داشت. با این حال در سال‌ها و به ویژه ماه‌های اخیر آن پوتین محبوب کم کم دارد رنگ می‌بازد شاید مردم این کشور گمان می‌کنند که او دیگر بیش از حد به دنبال قبضه دولت است. طبق گزارش مرکز تحقیق نظرات عمومی روسیه، نرخ محبوبیت او در پایان دوره دومش در سال ۲۰۰۸، ۳۵ درصد بیشتر از دولت بود. حال این تفاوت، به ۲۳ درصد رسیده است. طبق آمار همین مرکز تحقیقاتی، درصد اعتماد به پوتین نیز اخیرا به کمی بیش‌تر از ۳۰ درصد رسیده است؛ این کمترین مقدار از سال ۲۰۰۶ است که نظرسنجی‌ها آغاز شده بود. به گفته لو گودکوف، رئیس سازمان مستقل نظرسنجی لوادا سنتر، هدف پوتین می‌گوید:«بازگردانی تصویر روسیه به عنوان یک ابرقدرت - حداقل از دید روس‌ها- و بازگردانی قدرتی که اتحاد شوروی داشته، بوده است؛ به طور مثال، پس از سال ۲۰۱۴ و الحاق کریمه به فدراسیون روسیه، نرخ محبوبیت پوتین همواره بالا بوده است. این حرکت که مورد محکومیت غرب قرار گرفت، میان روس‌ها شدیدا محبوب بود.» با این حال، فضای سیاسی متغیر درون روسیه، نشان‌دهنده این است که پوتین، دیگر نمی‌تواند با متمرکز شدن بر امور خارجه، مسئولیت‌های داخلی‌اش را کاهش دهد. گودکوف می‌افزاید:«مکانیسم دوری از مسئولیت‌های مربوط به وضعیت داخلی، برای زمانی کار می‌کرده اما پوتین به محض امضای اصلاحات قانون حقوق بازنشستگان، مسئولیت وضع داخل را نیز عهده‌دار شده است.» کودکوف، کاهش محبوبیت پوتین را به عوامل مختلفی ربط می‌دهد؛ رکود اقتصادی و کاهش دستمزدها در نظر او، اولین دلیل کاهش محبوبیت است.» او درخصوص موارد دیگر نیز می‌گوید: «دومین عامل، شامل‌ افزایش حس بی‌عدالتی، فساد و این حس که رده‌های بالای قدرت در حال دزدی از مردم هستند، می‌شود. امیدها برای اینکه پوتین بتواند با این فساد دست و پنجه نرم کند و به سیاست اجتماعی جهت برآورده کردن تقاضاهای مردم توجه بیشتری کند، درحال از بین رفتن است.» در سوی دیگر اما حامیان رئیس جمهور روسیه مخالفان را اقلیت می‌دانند. از جمله والری فیودوروف رئیس مرکز تحقیق نظرات عمومی روسیه می‌گوید: «پوتین سیاستمدار شماره یک است و مسئولیت کشور را بر عهده دارد، همه این را می‌دانند. مردم سپاسگزار پوتین هستند؛ مردم به پوتین احترام می‌گذارند و امیدشان را به او بسته‌اند. من در مورد اکثریت مردم صحبت می‌کنم؛ البته کسانی هستند که از او ناراضی‌اند و مردمی وجود دارند که به دنبال جایگزین هستند؛ اما جایگزین زیادی وجود ندارد.»
ریاست جمهوری مادام العمر ولادیمیر پوتین در روسیه شاید ثبات را همچنان در دوره او حفظ کند اما احتمالا می‌تواند این زنگ خطر را به صدا درآورد که روس‌ها بار دیگر به همان مسیری می‌روند که در دوره شوروی رفتند. اقتدارگرایی حکومت و توجه بیش از حد پوتین به مسائل سیاست خارجی چون نبرد با آمریکا، حضور در سوریه یا الحاق کریمه می‌تواند به افزایش نادیده‌گیری خواسته‌های داخلی مردم روسیه منجر شود و سرانجام با پایان یافتن ریاست جمهوری مادام العمر او بار دیگر روسیه وارد یک دوره دیگری از خلا قدرت می‌شود. نتیجه چنین روندی جز آشفتگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در آینده وضعیت دیگری را در پی نخواهد داشت راهی که روس‌ها یک بار آن را طی کردند اما گویا چرخ روزگار برای بار دوم نیز چنین سرانجامی را برای آنها تدارک دیده است!
بقای پوتین برای محافظت از دستاوردها!
سیدجلال ساداتیان‪-‬ تصمیم جدید دومای روسیه مبنی بر لغو محدودیت در تعداد دوره‌های ریاست جمهوری را باید ناشی از سیر تحولات تاریخی در حدود سی ساله گذشته در این کشور دانست. روسیه بعد از فروپاشی شوروی در دوره بوریس یلتسین یک دوره عقب رفت را تجربه کرد، بعد از آن برخی جوان‌های عضو KGB که در راس آن پوتین بود موفق شدند به تدریج قدرت را در اختیار بگیرند که علارغم برخی مخالفت‌ها باید گفت در کار خود موفق هم بودند و توانستند چهره روسیه را در سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی بار دیگر به عنوان یک قدرت جهانی بازیابی کنند. درباره اقداماتی که پوتین داشته رئیس جمهور آلمان در کنفرانس امنیتی مونیخ که در ماه پیش برگزار شد اظهاراتی را مطرح کرد مبنی بر اینکه که روسیه مرزها را شکسته و با زور رویه‌های سنتی خود را پایه‌گذاری می‌کرد و همچون روسیه تزاری توسعه عرضی را مدنظر قرار داده است. دوره‌ای که تزارها اصطلاحا استراتژی بری را برگزیده بودند. اما چرا روس‌ها به این نقطه رسیدند؟ به نظر می‌رسد بعد از فروپاشی شوروی،ایالات متحده تصور کرد که تنها قدرت باقی مانده جهان است و برتری مطلق بر همه نقاط جهان دارد اما به تدریج بلوک‌های قدرت ظهور کردند، چین که حالا قدرت دوم اقتصادی جهان است و در سطح نظامی نیز حرف بسیاری برای گفتن دارد، همچنین اتحادیه اروپا نیز به رغم برخی چالش‌ها تلاش کرد خود را بالا بکشد. اما قدرت دیگر همین روسیه بود که در تلاشی که با ریاست جمهوری پوتین داشتند توانستند بیایند در راس و البته خوش شانس بودند چرا که در مقطعی که درآمدهای نفتی بالا رفت و فروش بشکه‌ای نفت به حدود 150 دلار افزایش یافت توانستند بنیه اقتصادی و نظامی روسیه را تقویت کنند. بعد از آن تهاجم‌های روسیه شروع شد، ابتدا در سال 2008 به اوستیای جنوبی در گرجستان حمله کردند و به آن مسلط شدند و مشاهده کردند آمریکایی‌ها واکنشی به این اقدام تهاجمی نداشتند، بعدا در سال 2014 روی اوکراین متمرکز شدند و شبه جزیره کریمه را ضمیمه کردند. علاوه براین پوتین تسلط خود را در سوریه نشان داد و بازی در این کشور را تغییر داد، کشتی اتمی در آب‌های لاذقیه مستقر کرد، پایگاه حمیمیم را که از دوره شوروی و حضور حافظ اسد روس‌ها حضور داشتند اما بعدا ترک کرده بودند را مجدد احیا کرد و به طور کلی چنین دستاوردهایی که پوتین بدست آورد در دوره جدید روسیه قابل توجه بود. در این حین او یکبار به دلیل محدودیت‌های رئیس جمهوری بازی پوتین-مدودوف را به راه انداخت و چهار سال به نخست وزیری رفت هرچند عملا مرد اول روسیه بود اما حالا این بار با توجه به دستاوردهایی که بدست آورده و قدرتی که افزون شده است دیگر آن بازی را هم نمی‌خواهد و ترجیح می‌دهد با رفع موانع قانونی به قدرت خود ادامه دهد. به نظر می‌رسد هیئت حاکمه روسیه با توجه به دستاوردهای بدست آمده ترجیح می‌دهند همین روند ادامه یابد چرا که نگران هستند اگر فرد دیگری به قدرت برسد آیا می‌تواند این دستاوردها را حفظ کند یا خیر! بنابراین تبعات اینکه بخشی از سازوکارهای دموکراسی را نادیده بگیرند و پوتین بار دیگر در قدرت بماند برای آنها کمتر از این است که تن به دموکراسی کامل بدهند و ولادمیر پوتین از دورگزینه‌های بعدی ریاست جمهوری این کشور خارج شود. با این رویه آنها امیدوارند جایگاه خود در نظام بین‌الملل را حفظ و بهبود بخشند.