برجام ضعيف هم مانع بازگشت پرونده ايران به شورای امنيت می شود

روابط ايران و اروپا در نوروز 99 دچار تحولاتي شد و از جمله آنها انجام گرفتن اولين تبادل تجاري در چارچوب اينستکس بود. چشم‌انداز اين کانال مالي را چگونه مي‌بينيد و فکر مي‌کنيد اينستکس مي‌تواند نيازهاي ايران را تامين کند؟
ايران به‌دليل تحريم‌هايي که عملا بسياري از مبادلات تجاري را در حوزه‌هاي مختلف مختل کرده است، با مشکلات بسياري در عرصه تجارت بين‌الملل روبه‌روست. به عقيده من کانال مالي اينستکس اين توانايي را دارد که دست کم مقداري از اين نيازها و احتياجات را بر طرف کند. به همين دليل نيز نبايد اين ابزار را به‌طور کلي کنار گذاشت اما ذکر اين نکته نيز ضروري است که هر چقدر هم اينستکس بتواند در اين زمينه موفق باشد و موانع فني و سياسي اجازه دهند که اين کانال مالي به کار خود ادامه دهد، باز هم ما فاصله زيادي با عادي کردن مبادلات تجاري ايران داريم. به‌نظر من اساسا تا زماني که تحريم‌ها برداشته نشود امکان عادي کردن مبادلات و تامين کامل احتياجات کشور وجود ندارد. به همين دليل هم معتقدم تا زماني که تحريم پابرجاست مي‌توانيم از اينستکس براي تامين بخشي از نيازهاي کشور بهره جوييم.
برخي از منتقدين دولت معتقد بودند که حساب ويژه‌اي روي اينستکس باز شده و به همين دليل برخي مشکلات را در عرصه اقتصادي شاهد بوده‌ايم.
از اولين روزي که صحبت از اين سازوکار مالي براي تجارت ميان ايران و برخي کشورهاي اروپايي به ميان آمد، هيچ‌کس اين انتظار را نداشت که اينستکس بتواند تمامي آسيب‌هايي که به واسطه تحريم‌هاي ايالات متحده بر کشور تحميل مي‌شود جبران کند. اما اين اميد وجود داشت که اروپا از اين طريق بتواند بخشي از تعهداتش در توافق هسته‌اي را اجرا کرده و دست کم نشان دهد که اراده سياسي لازم براي زنده نگه داشتن برجام و تامين منافع اقتصادي ايران در اين کشورها وجود دارد.


يکي از مسائلي که اخيرا مطرح شده، درخواست اروپايي‌ها مبني بر بازگشت ايران به تعهدات برجامي در پي اجرايي شدن اينستکس است. اين خواسته تا چه‌اندازه منطقي است و آيا امکان پذيرش آن از سوي ايران وجود دارد؟
به‌نظر من بيان اين خواسته‌ها نوعي فشار سياسي است که بيان آن از سوي کشورهاي اروپايي چندان هم عجيب نيست، اما طبيعي است که اين خواسته‌ها براي ايران قابل قبول نباشد و جمهوري اسلامي نپذيرد که تعهدات برجامي خود را مجددا با شرايط فعلي اجرايي کند. تعليق تعهدات ايران در قبال يک نقض آشکار، گسترده و بسيار پرهزينه يعني اعمال تحريم انجام گرفته و هدف از اجراي آن متناسب کردن تکاليف و حقوق در برنامه جامع اقدام مشترک بوده است. بنابراين حتي اگر گشايش اينستکس موفقيت‌آميز باشد و وعده‌هاي کشورهاي اروپايي پيرامون کارايي اين کانال مالي محقق شود، باز هم فاصله زيادي با اجراي تعهدات کشورهاي اروپايي در برجام و همچنين خسارت‌هايي که به ايران وارد شده وجود دارد. در نتيجه مي‌توان تصريح کرد اينستکس نمي‌تواند انگيزه‌اي جدي براي بازگشت ايران به تعهدات باشد اما مي‌تواند مقدمه‌اي براي ادامه اين انجام تعهدات از سوي کشورهاي اروپايي باشد. اگر رضايت ايران جلب شود، در آن صورت فکر کردن براي بازگشت به برخي از تعهدات مقدور خواهد بود.
در حال حاضر تلاش‌هاي زيادي براي لغو يا کاهش تحريم‌هاي ضد ايراني دولت آمريکا صورت مي‌گيرد. اين تلاش‌ها مي‌تواند نتيجه بخش باشد؟
همانطور که اشاره کرديد اين فشار عليه دولت آمريکا بسيار گسترده بوده است. تقريبا از تمام طيف‌هاي سياسي در آمريکا، اروپا، سازمان‌هاي بين‌المللي و نهادهاي غيردولتي درخواست‌هايي براي لغو تحريم‌هاي ايران وجود داشته اما از آنجا که دولت آمريکا يک دولت بسيار بي‌تعهد نسبت به اخلاق و قدرت نرم آمريکا بوده و اهميتي به از بين رفتن اعتبار آمريکا در مجامع بين‌المللي نمي‌دهد، من فکر نمي‌کنم اين تلاش‌ها بتواند تغييري جدي در مساله تحريم‌ها ايجاد کند. با اين حال مهم است به اين مساله توجه شود که اين تلاش‌ها بار ديگر دولت آمريکا را در يک فشار اخلاقي قرار داده و ثابت کرده که واشنگتن اهميتي براي ارزش‌هاي حقوق بشري قائل نيست. از طرفي گشايش‌هايي هر چند کوچک حاصل شده و ايران توانسته به برخي منابع فريز شده خود در برخي کشورها دسترسي پيدا کند، اما فکر نمي‌کنم که نتايج به دست آمده از اين سطح فراتر رود و تغيير محسوسي در سياست خارجي آمريکا در قبال ايران ايجاد کند. ظهور ترامپ مساوي با پايان اخلاق سياسي و مسائل حقوق بشري بود. ترامپ با چهره‌اي متزلزل و خاص که پايبند به هيچ‌قاعده و قراردادي نيست اين روزها به مظهر بداخلاقي سياسي در جهان تبديل شده است هرچند براي او و طرفدارانش مهم نيست اما برجسته‌سازي بحث تحريم‌ها در جامعه جهاني با محوريت تحريم‌هاي آمريکا عليه ايران اين فرصت را به وجود آورده تا نه تنها رقباي انتخاباتي جمهوري خواهان و ترامپ که کشورهايي نظير چين و روسيه نيز خواهان ايجاد تغييرات و اِعمالِ تخفيف‌هايي در اين زمينه شده‌اند. به‌طور قطع کمپين دموکرات‌ها تابعي از فشار از پايين به کاخ سفيدنشينان محسوب خواهد شد هرچند اين کمپين نتواند به نتيجه‌اي دلخواه در جهان و جامعه بين‌الملل تبديل شود.
يعني چالش کرونا و تلاش‌هايي که شما هم به آن اشاره داشتيد، نمي‌تواند در آينده نه‌چندان دور زمينه ايجاد تغيير در شرايط تحريم‌ها را فراهم کند؟
اينکه توقع داشته باشيم کليه تحريم‌ها لغو شوند و ما به وضعيت بي‌تحريمي برسيم، ناممکن است، اما آنچه ممکن به‌نظر مي‌رسد، اين است که به واسطه فضاسازي‌ها و تبليغاتي که براي کاستن تحريم‌ها صورت گرفت، فشار بر آمريکا به قدري زياد شود که مقداري از سختگيري‌هاي اجراي تحريم را کمتر کند. کمااينکه آثار اين موضوع را ازجمله در رابطه با ترکيه ديديم و مقداري از پول‌هاي ايران آزاد شد و درحال حاضر مي‌توانيم به آن دسترسي داشته باشيم. درباره کره و ژاپن نيز زمينه‌هايي از اين قبيل ايجاد شده که ايران بتواند دسترسي‌هايي به منابع مالي خود که به واسطه تحريم‌ها مسدود شده بود، داشته باشد. با اين حال، تغيير هنگفت در شرايط تحريم‌ها دور از ذهن به‌نظر مي‌رسد.
از منابع آزاد شده سخن گفتيد. آيا اين منابع به‌صورت نقدي در اختيار ايران قرار گرفته يا قرار است به‌صورت خط اعتباري باشد؟
من نسبت به جزئيات اين مساله آگاهي ندارم اما تا جايي که مي‌دانم احتمالا ايران قادر خواهد بود به هر دو صورت از اين پول‌ها استفاده کند. در برخي موارد اجازه داده شده که دسترسي مستقيم به پول نقد داشته باشيم و در برخي موارد نيز شرايط براي استفاده از اين پول به‌صورت خط اعتباري فراهم شده است. روشن شدن دقيق جزئيات اين مساله را بايد به گذر زمان و بوروکراسي اداري سپرد ولي فکر مي‌کنم به هر دو روش در حال حاضر دسترسي‌هايي براي ايران فراهم شده است.
با همه اين اوصاف و همانطور که اشاره شد اين باور ميان کارشناسان مشترک است که تا تحريم‌ها برجا باشد، عملا روابط تجاري ايران عادي نخواهد شد. در همين شرايط آيا تهران و پايتخت‌هاي اروپايي اراده کافي براي حفظ توافق هسته‌اي را دست کم تا زمان برگزاري انتخابات رياست جمهوري آمريکا دارا هستند؟
بله، فکر مي‌کنم اين اراده هم در طرف اروپايي هم در طرف ايراني وجود دارد. البته ميان اشتياق و اراده ايران با اشتياق و اروپايي‌ها تفاوت‌هايي وجود دارد که بايد به اين تفاوت‌ها توجه کرد. طرف اروپايي اميدوار بود که تا نوامبر 2020 يعني زمان برگزاري انتخابات رياست جمهوري آمريکا برجام زنده بماند و بعد با حصول تغيير در واشنگتن شرايط متحول شود. در ايران اما دلبستگي و اميدواري نسبت به انتخابات آمريکا و تحولاتي از اين دست وجود ندارد، بلکه ايران به‌طور کلي معتقد است تعهدي از سوي دو طرف داده شده است و فارغ از موضوع آمريکا که از برجام خارج شده و نبايد اميد داشت به اين توافق برگردد، ساير طرف‌ها بايد به همه تعهدات خود عمل کنند و اگر اين اتفاق بيفتد تهران نيز آماده اجراي تعهدات خود است. به‌طور خلاصه اگر بخواهم بگويم، در رابطه با ايران انگيزه انتخاباتي وجود ندارد و تهران چشم به انتخابات آمريکا ندوخته تا سياست‌هاي خود را با آن هماهنگ کند. ايران نفس اين توافق و تاييد آن از سوي شوراي امنيت سازمان ملل متحد را قبول دارد و به همين دليل از اراده کافي براي زنده نگه داشتن برجام برخوردار است. طرف اروپايي اما انتخابات آمريکا و احتمال چرخش قدرت درآمريکا را انگيزه‌اي جدي مي‌داند و اميد دارد با شکست ترامپ در انتخابات، نه تنها موضوع توافق هسته‌اي با ايران بلکه بسياري ديگر از موضوعات که مورد اختلاف آمريکا و اروپاست، حل و فصل شوند. به دلايلي که ذکر شد معتقدم احتمال زنده ماندن برجام تا انتخابات نوامبر وجود دارد.
يعني فارغ از مساله انتخابات اگر تغييري محسوس در رفتار دولت آمريکا اتفاق بيفتد، با توجه به سطح تنش‌هاي کنوني احتمال احياي روح برجام وجود دارد؟
بايد توجه کرد که وقتي از زنده ماندن و ادامه حيات برجام سخن مي‌گوييم چند حالت مختلف به ذهن مي‌آيد و تنها يک حالت وجود ندارد. ما در ابتدا اجراي همه جانبه و ايده‌آل برجام را داشتيم که با خروج آمريکا شرايط تغيير کرد. در وضعيت فعلي روح برجام از بين رفته و تنها جسمي از توافق باقي مانده است. برجام با همين وضعيت کنوني – å ÊÛííÑí ÏÑ æÇÔäÊä ÇÊÝÇÞ ÈíÝÊÏ æ å Çíä˜å ÊÛííÑí ÍÇÕá äÔæÏ - ãíÊæÇäÏ ÇÏÇãå íÏÇ ˜äÏ. Èå ÚÞíÏå ãä ÈÑäÇãå ÌÇãÚ ÇÞÏÇã ãÔÊј ÏÑ Çíä ÞÇáÈ ÍÏÇÞáí ÝÚáí íÇ ÏÑ ÞÇáÈ ÍÏǘËÑí ˜å ãã˜ä ÇÓÊ ÈÑ ÇËÑ ÊÛííÑ ÓíÇÓʝåÇ ÏÑ æÇÔäÊä ÇÊÝÇÞ ÈíÝÊÏ¡ ÇÏÇãå ÎæÇåÏ ÏÇÔʺ ÑÇ ˜å ÊãÇã ˜ÔæÑåÇíí ˜å åã ǘäæä ÏÑ ÊæÇÝÞ åÓÊåÇí ÚÖæíÊ ÏÇÑäÏ Èå Çíä Ýåã ÑÓíÏåÇäÏ ˜å æÌæÏ ÈÑÌÇã ÏÑ ÔÑÇíØ ˜äæäí ÇÒ äÈæÏä Çíä ÊæÇÝÞ¡ ÈÓíÇÑ ÈåÊÑ ÇÓÊ.
به رغم اين گفته‌هاي شما، برخي رفتارها در داخل کشور ديده مي‌شود که ممکن است حيات برجام را به خطر بيندازد. براي نمونه در روزهاي گذشته سخنگوي کميسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي اعلام کرد که احتمال دارد ايران همکاري با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي را محدود کند. اين رفتارها چه تاثيري مي‌توانند داشته باشند؟
شرايطي که جهان امروز از نظر سياسي تجربه مي‌کند، اگر چه ذات اينگونه اقدامات تقابلي بايد بخشي از حقوق ايران تلقي شود و مشکل خاصي در اصل حرف وجود ندارد، اما زمانبندي آن کاملا اشتباه است. در شرايط کنوني اقدام به رفتارهايي نظير قطع يا کاهش همکاري با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي کاملا به زيان ما خواهد بود؛ چراکه سبب مي‌شود تلاش‌هاي آمريکا براي کشاندن ديگر اعضاي برجام نظير چين، روسيه و کشورهاي اروپايي جواب بده و ايران به سوي منزوي شدن در عرصه بين‌المللي حرکت کند. چنين اقداماتي باعث خواهد شد که آمريکا به ديگر کشورها بقبولاند هيچ‌راهي جز امضاي يک توافق جديد با ايران که بتواند تمام فعاليت‌هاي هسته‌اي کشورمان را محدود کند، وجود ندارد. بنابراين بهتر است در شرايط فعلي چنين مباحثي مطرح نشود. من فکر نمي‌کنم چنين عقيده‌اي هم در حال حاضر غالب باشد.
موافقان اين اقدامات تقابلي اما معتقدند که با توجه به تحريم‌هاي آمريکا، احياي تحريم‌هاي بين‌المللي و قطعنامه‌هاي سازمان ملل تغييري در شرايط ايجاد نخواهد کرد. به‌نظر شما اين مساله چگونه است؟
حتما اگر پرونده جمهوري اسلامي ايران به شوراي امنيت سازمان ملل متحد ارجاع شود، وضعيت به مراتب بدتر خواهد شد. همانطور که در ابتداي بحث هم مطرح شد، در حال حاضر کشورهاي اروپايي، چين و روسيه اين اراده را دارند که توافق هسته‌اي زنده بماند. به رغم وجود ان اراده و بروز و ظهور آن در عرصه سياسي وضعيت چنين است. تصور کنيد اگر اين اراده وجود نداشت و ديگر کشورهاي عضو برجام در مسير اعمال «فشار حداکثري» بر ايران با ايالات متحده همراه مي‌شدند، وضعيت به چه صورتي در مي‌آمد. با ارجاع پرونده به شوراي امنيت ايران ديگر برتري نسبتي خود در عرصه حقوقي و اخلاقي را از دست خواهد داد و فشارهاي رواني، سياسي و اقتصادي مي‌تواند ضربات جبران‌ناپذيري به کشور وارد کند. خطراتي که ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت مي‌تواند ايجاد کند، در داخل ناديده گرفته شده در حالي که اين مساله مي‌تواند مشکلاتي را پديد آورد که از تحمل حاکميت خارج باشد.