تکثیر دلقک‌های جامعه‌ستیز

نوید مؤمن: اخیرا «نوآم چامسکی» فیلسوف و اندیشمند برجسته آمریکایی سخنان قابل تاملی را درباره آخرین وضعیت سیاسی- اجتماعی در غرب و ایالات متحده بیان کرده است. شاید این سخنان، عصاره و چکیده همه مواضع چامسکی در قبال پدیده‌های نوین و تحولات سال‌های اخیر  باشد. وی در این ‌باره می‌گوید: «بحث ویروس کرونا به‌ اندازه کافی جدی است اما خوب است در نظر داشته باشیم خطر بسیار بزرگ‌تری در راه است. ما به سمت فاجعه‌ای پیش می‌رویم که از هر آنچه در تاریخ بشر رخ ‌داده است، بدتر است؛ وقتی دونالد ترامپ و آدم کوتوله‌های او ما را به سمت پرتگاه پیش می‌برند، اگر ما سرنوشت‌مان را به دست دلقک‌های جامعه‌ستیز بسپاریم، کارمان تمام است؛ و این نقطه دارد نزدیک می‌شود». «دلقک جامعه‌ستیز» نه یک انگ، نه یک توهین و نه یک واژه تزئینی و تبلیغاتی است! آنچه چامسکی بیان کرده است، شاید بهترین و گویاترین ترکیب و تفسیری است که می‌توان در قبال امثال ترامپ و شخصیت آنها به کار برد. واقعیت امر این است «ترامپیسم» نماد یک مکتب سیاسی یا دکترین خاص نیست. «جان گلدبرگ» تحلیلگر آمریکایی نیز در نشریه «لس‌آنجلس تایمز»، دقیقا روی همین نقطه دست گذاشته و می‌نویسد: «ترامپ خود بارها گفته است غریزه خودش را بسی بهتر از عقاید و نظریات مشاورانش می‌داند. او بارها در سخنان خود گفته که سیاستمداران و روسای‌جمهور پیشین، همگی افرادی ابله و ناتوان بوده‌اند. این خودشیفتگی است، نه یک ایدئولوژی. حتی ایده‌هایی را هم که ترامپ تاکنون به صورت هماهنگ و یکپارچه ارائه کرده، هیچ‌گونه مبنای عقلانی درستی نداشته‌اند. ترامپ مقررات را دوست ندارد، چرا که به عنوان یک تاجر، مقررات سد راه وی می‌شوند». ما امروز با پدیده‌ای در کاخ سفید رو‌به‌رو هستیم که نه‌تنها قوانین و هنجارهای بین‌المللی، بلکه واضح‌ترین ارزش‌های بشری را نیز به سخره می‌گیرد. این تمسخر، بدون شک به مذاق بخشی از جامعه آمریکا خوش آمده است. نژادپرستان، ملی‌گرایان افراطی و سفید‌پوستانی که اخراج رنگین‌پوستان و تحقیر آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار از اصلی‌ترین خواسته‌های آنها بوده است، همگی طرفدار ترامپ هستند. ترامپ با خنده و تمسخر به بنیان‌های هنجاری نظام بین‌الملل حمله می‌کند و از سازمان تجارت جهانی گرفته تا ناتو را منسوخ تلقی می‌کند! در این میان، تعداد زیادی از شهروندان کشورهای اروپایی و آمریکا که تشنه «گذار از شرایط موجود» در جهان امروز هستند، به اشتباه ترامپ را یک ناجی(!) می‌دانند. برای آنها شاید حداقل در نگاه اول اهمیتی نداشته باشد که «نقطه مطلوب» ترامپ کدام است! ترامپ نه‌تنها خود مصداق عینی یک  «دلقک جامعه‌ستیز» و ارزش‌گریز است، بلکه از تکثیر دیگر دلقک‌های جامعه‌ستیز در دنیا لذت می‌برد. از هند تا اروپا، هر جا ناسیونالیسم افراطی قد علم می‌کند، مورد حمایت مستقیم آمریکا قرار می‌گیرد. نارندرا مودی در دهلی‌نو، با شعار «احیای ناسیونالیسم هندی» به میدان آمده و به  اعضای حزب افراطی و  ضداسلامی «بهاراتیا جاناتا» برای تصویب قوانین محدود‌کننده علیه مسلمانان این کشور چراغ سبز نشان داده است. حضور پررنگ جریان‌های ملی‌گرا و ضدمهاجرت در اروپا نیز نشان می‌دهد دلقک‌های جامعه‌ستیز با موج‌سواری پوپولیستی و یارگیری گسترده از شهروندان در حال تکثیر هستند. آنها طی سال‌های اخیر، پارلمان‌ها و حتی برخی دولت‌های اروپایی را تسخیر کرده و اکنون به فکر فتح کل قاره سبز هستند. نئوفاشیسم و نئونازیسم که در گذشته‌ای بسیار نزدیک، نوعی «توهین» و «خط قرمز سیاسی» در غرب محسوب می‌شدند، امروز به «جریان فکری قابل احترام» تبدیل شده‌اند! ظهور جنبش «پگید» در آلمان و تاسیس شاخه‌های آن در دیگر کشورهای اروپا بخوبی نشان می‌دهد دلقک‌های جامعه‌ستیز چگونه در غرب مشغول تاخت و تازند! صورت‌بندی آنچه در آمریکا و اروپا می‌گذرد کاملا روشن است! دلقک‌های جامعه‌ستیز در آزمایشگاه‌های فکری بخشی از سازمان سیا و کاخ سفید در حال تولید و تکثیر هستند! در این آزمایشگاه‌ها، 3 مولفه «آنارشیسم»، «پوپولیسم» و «ناسیونالیسم» با یکدیگر ترکیب شده و دلقک‌های دست‌ساز و جامعه‌ستیز را به وجود آورده‌اند. نسبت میان این 3 مولفه، همواره از سوی هدایت‌کنندگان این بازی خطرناک در حال تغییر است. شاید تصور شود اگر ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2020 در مقابل نامزد حزب دموکرات شکست بخورد، تکثیر «دلقک‌های جامعه‌ستیز» در غرب به پایان می‌رسد! این تصور کاملا اشتباه است. ترامپ در این معادله یک «مولود» است نه «مولد»! از سوی دیگر، مقامات امنیتی آمریکا از دلقک‌های گوش به فرمان خود در دیگر نقاط دنیا به مثابه «عوامل بازی» خود در نظام بین‌الملل استفاده می‌کنند. ترامپ در این پازل، تنها یک «قطعه» محسوب می‌شود که در صورت حذف از قدرت، با قطعه‌ای مشابه جایگزین می‌شود. دلقک‌های جامعه‌ستیز وظیفه «مسخ افکار عمومی» و «تمرکززدایی» از ذهن آنها را برعهده دارند؛ آنها «قدرت تحلیل» جامعه را هدف قرار می‌دهند و آن را از بین می‌برند.