کرونا و آنچه در انتظار بشریت است

حسن رضایی: پیش‌بینی جزء به جزء اینکه کرونا روندهای کنونی حاکم بر سیاست و اقتصاد دنیای ما را تا چه حد جابه‌جا خواهد کرد، آسان نیست و اگر بگوییم چنین کاری علم غیب می‌خواهد، غلط نگفته‌ایم. سد اما شکسته و بازسازی آن ناممکن خواهد بود؛ این گزاره را می‌توان خلاصه تاثیر کرونا بر نظام زندگی کنونی بشر و جهان مدرن دانست. کسانی که امروز صدای خشمناک شکستن سد را نشنوند، یحتمل تنها با زلزله صبح قیامت از خواب بیدار خواهند شد. سد تمدن و تفکر مدرن در برابر رستگاری بشریت، طی 2 قرن اخیر ترک‌های مهلکی برداشته بود و در انتظار تلنگری برای آوار شدن بر سر صاحبان و مرعوبان آن لحظه‌شماری می‌کرد. بحران کرونا ظاهرا در فرسوده‌ترین دوره قدرت و اقتدار غربی طی چند قرن اخیر، همان تلنگر موعود است. اکنون احتمالا با سریع و فشرده‌ترین بخش از فرآیند دوره گذار از نظم و تفکر غربی مواجه هستیم. حالا زمان بازاندیشی است. بازاندیشی در روندها، راهبردها و محاسبات، برای همگان ناگزیر خواهد بود. بشر درک می‌کند که باید برای دوره جدیدی از زندگی آماده شد. سرفصل‌های علوم انسانی باید مسائل جدیدی را برای خود تعریف کند. از این پس، در برابر بخش مهمی از تاریخ تفکر بشر که بر مبنای الحاد و اصالت بشر طرح‌ریزی شده، علامت سوال‌های بزرگ‌تری سبز خواهد شد. مهم‌تر از سوال‌های بزرگ‌تر اما این است که کسان بیشتری این سوالات را طرح خواهند کرد؛ کسانی که نه از فلسفه کانت خبر دارند، نه سبیل نیچه را در عمرشان دیده‌اند. آنها در روستا مشغول گاوداری هستند، روستایی در اسکاتلند یا توابع کاشان، فرقی نخواهد داشت. از تغییرات فکری که بگذریم، عظیم‌ترین تحولات مکانیکی در سیستم‌های اجتماعی- اقتصادی مطالبه خواهد شد و دیر یا زود رخ خواهد داد. بشر بخوبی دریافته چیزی کم است و بدتر اینکه ظاهرا در غرب هم کم است! ثروتمندترین کشور جهان ظاهرا هزینه تامین ماسک و گان پزشکی برای کادر درمان خود را ندارد! پول البته هست، ولی برای وام دادن به کمپانی‌ها! لیبرالیسم که چند سالی است معترضانی پر و پا قرص در جوامع غربی پیدا کرده، این روزها در دادگاه افکار عمومی جهان مشغول مشاهده محاکمه سختی است. لیبرال‌ترین‌ها، آسیب‌پذیرترین‌ها هستند. پیامدهای وخیم کرونا در آمریکا به عنوان افراطی‌ترین پایگاه لیبرالیسم و ستون اصلی نظم کنونی حاکم بر جهان، شاهد زنده این مدعاست. هالیوود البته بدون شک از هم‌اکنون برای پوشاندن این زخم عفونی دورخیز کرده است. طولانی شدن زمان اپیدمی اما می‌تواند در موفقیت این گوساله سامری هم تردیدهایی ایجاد کند. اینجا کسی مدعی نیست غرب فرومی‌پاشد یا مسائلی از این دست! تغییرات تدریجی خواهد بود، در قیاس با تاریخ تحولات معاصر غرب اما نه چندان تدریجی. امیرالمومنین حضرت علی علیه‌السلام سخن جاودانه‌ای دارند با این عنوان که «در دگرگونی‌های روزگار، جوهر مردان شناخته می‌شود». به نظرم چنین نگاهی را می‌شود درباره جوامع و تمدن‌ها نیز تعمیم داد. اگر غرب را به برکه‌ای تشبیه کنیم که ما تنها ظاهر شفاف و درخشان آن را از طریق رسانه‌ها دیده‌ایم، اکنون کرونا را می‌توان دستی نامرئی دانست که آرامش حاکم بر برکه تمدن غرب را بر هم زده تا خلاف آن ظاهر آراسته، حجم انبوه گل‌ولای و آشغال‌های کف استخر را هم ببینیم و ببینند. طبیعی است اکنون جهان منتظر شنیدن حرفی تازه باشد. برخی بر این باورند کرونا را شاید خود غربی‌ها تولید و مدیریت کرده‌اند و هم‌اکنون نیز در حال مدیریت آن هستند. هر چند چنین فرضی با مشاهده عملکرد کرونا سخت‌باور است، با این حال اگر هم فرضا چنین باشد، غرب حرف تازه‌ای برای عرضه نخواهد داشت.  کرونا بیش از آنکه بشر را با بحران توانمندی و تکنولوژی پزشکی مواجه کند، در وجهی عمیق‌تر، او را با بحران فکری مواجه ساخته است. بشر حرفی تازه می‌خواهد و این حرف تازه نه در چین است نه در روسیه یا هر جای دیگر. ایران مرکز این حرف تازه و سبک تازه است که می‌تواند بشر ترسیده از کرونا را آرام کند. 4 دهه است امواج متلاطم تحریم، جنگ و تهدید نتوانسته در اقیانوس ملت ایران، خلل نابودکننده‌ای ایجاد کند. دست هر بحرانی که خواسته آرامش این اقیانوس را بر هم زند، مروارید و درّ و گوهر از کف آن بالا آمده و بحران‌ها به فرصت بدل شده‌اند. بشر اکنون لازم است بیشتر ملت ما و فرهنگ ما را بشناسد. اگر شما هم مستند اخیر برنامه تلویزیونی «ثریا» درباره اقدامات جهادی مردم برای مقابله با کرونا را دیده باشید، گفته مرا تصدیق خواهید کرد.  چه خوب که رایزنان فرهنگی ما در سراسر دنیا هم‌اکنون در انتشار گسترده این مستند برای معرفی فرهنگ و تمدن اسلامی- ایرانی اقدام کنند. شبکه‌های برون‌مرزی صداوسیما نیز با دوبله آن، در انتشار عطر فرهنگ ناب ایرانی-اسلامی در فضای معلق و کرونازده دنیا پیش‌قدم شوند. بشر زخم‌خورده از لیبرالیسم و مدرنیسم، اکنون در جست‌وجوی ریسمانی است که به آن چنگ زند و به‌راستی اگر دستگاه‌های فرهنگی ما در همین یک مورد خوب عمل کنند، پنداری کم‌کاری چندین ساله خود را تا حدی جبران خواهند کرد. مشارکت عمیق در ساختن جهان آینده کار سختی نیست، کافی است واقعیات امروز ایران را به جهان کرونازده منعکس کنید!