کرونای کوچک ، دیوار بلند مدارس

 
 
 
 


کرونا ويروس کوچکي که توانست ديوارهاي مدارس را فرو بريزد. اکنون مدارس عريان شده را همگان نظاره مي‌کنند. دو چهره اکنون از پس اين فروريزش ديوار از مدرسه هويداست: چهره منفي و چهره مثبت. در چهره منفي دانش‌آموزاني را مي‌بينيم که جسم و روحشان خميده و افسرده لابه‌لاي سنت‌هاي حاکم بر مدرسه شده است. مدرسه قرار بود خانه دوم بچه‌ها شود اکنون اما با ريزش ديوار مدرسه معلوم شد. اينجا شباهتي به خانه اول او ندارد. ديگر روشن است که کتاب‌هاي درسي دانش‌آموزان، سوهان روح و عامل تشويش اوست و او صد البته مجبور است آنان را حفظ و از بَر کند. خوب به بچه‌ها که بنگري، انگار انباري از پرسش‌هايي هستند که هيچ‌گاه فرصت پرسيدن پيدا نکردند. ديوار که ريخته شد، معلوم شد سکوت منفعلانه آنان از سر اجبار است و انکار. ديوارها که فروريخت معلوم شد که در مدارس نه کتابخانه و نه آزمايشگاه، نه زمين چمن و نه سالن غذاخوري که حتي سرويس بهداشتي و آب خوري استاندارد هم پيدا نمي‌شود. معلوم شد که مدرسه جايي براي آموزش هنر و ورزش، تفکر و خلاقيت، مهارت و تفکر نيست در عوض جايي است براي شرکت در مسابقه مبتذل کنکور. مدرسه بدون ديوار محل زندگي کردن نيست بلکه مکان تمرين زندگي است. زندگي در حال و اکنون جاي خود را به زندگي در آينده‌اي اضطراب آلود و ناروشن داده است. فرو ريزش ديوار نشان داد که در مدارس ما گفت‌وگو شکل نمي‌گيرد و کودکي پاس داشته نمي‌شود. تفاوت‌ها به رسميت شناخته نمي‌شوند و اصل بر شبيه‌سازي مکانيکي دانش‌آموزان قرار گرفته است. چهره دوم اما چهره‌اي مثبت و روشن و صد البته از جنس فرصت‌هاست. اکنون که کرونا ديوارهاي مدارس را فرو ريخت، تلاش براي ساختن ديوارها امري عبث است، چراکه واقعيت‌ها هويدا شده و مسئولان مي‌توانند واقعيت‌ها را آنگونه که هستند ببينند، نه آنگونه که خود‌ مي‌خواهند. بگذاريم ديگر ديواري بين مدرسه و جامعه، مدرسه و شهر مدرسه و همسايه، مدرسه و تلويزيون و... نباشد. اکنون بايد وسعت مدرسه به‌اندازه کل يک جامعه باشد. ديديم که چگونه بعد از کرونا مدرسه به تلويزيون بازگشت. مدرسه اکنون در فضاي مجازي اولويت پيدا کرده است. معلمان راه‌هاي جديد براي آموزش و ارتباط با دانش‌آموزان يافتند. مديران به فکر توانمند‌سازي مجموعه مدرسه افتادند. مسئولان کشوري به اهميت مدرسه بيشتر واقف شدند و ده‌ها فرصت بي‌بديل ديگر در اثر فروريختن ديوار مدرسه ايجاد شد. اکنون انگار مدرسه آماده است تا روح جديدي در کالبد فسرده‌اش دميده شود. تکنولوژي، اينترنت، فضاي مجازي و ديگر ابزارها به ياري معلمان و دانش‌آموزان شتافتند و چه خوب است که اين ارتباط تنگاتنگ و وثيق‌تر گردد. باور کنيم ديگر تخته سياه و گچ جوابگوي نيازهاي امروزين نيست. رسانه‌هاي ديداري و شنيداري رخسار جامعه را تغيير دادند و صد البته از اين فرصت براي بهسازي و نوسازي و آواربرداري از مدارس بايد استفاده کرد و صد البته فرصتي فراروي فرصت خواهان تا با تامل و تدبر، طرحي نو در اندازند و خود را براي مدارس پساکرونايي آماده سازند. فلسفه و جهان‌بيني و ايدئولوژي حاکم بر آموزش و پرورش بايد بازسازي شوند. تصميم‌گيران حوزه آموزش‌وپرورش بايد پوست‌اندازي کنند و مقدمات دميدن روح توسعه در جامعه با استفاده از مدارس پيش رو را فراهم سازند. پس فروريزش ديوارهاي مدارس را غنيمت شمريم. در پس اين ريزش‌ها رويش‌هاي خوش يمني مي‌تواند شکل بگيرد، چنانچه فرصت را از دست ندهيم.