روزنامه آفتاب یزد
1399/02/09
کمک های مومنانه وعزت نفس نیازمندان
مجید ابهری- هنگام تحصیل در دوران ابتدایی هرسال در اواسط اسفندماه آقای ناظم به کلاس ها آمده و با غرور خاصی میگفت:« بی بضاعت هابعد از کلاس به دفتر بیایند».این اطلاعیه شفاهی
برای کسانی که با موضوع آشنا بودند لبخند برلب شان میکاشت. برای ما که سابقه ذهنی نداشتیم سوال در ذهن ایجاد میکرد. درپایان کلاس من نیز به دنبال سه یا چهارنفر از کلاس دوم الف راهی دفتر شدیم. مدیر که والدین مرا میشناخت به محض دیدن من خط کش تمشیت را بر روی میز کوبید وهمراه با این تاکتیک روانی پرسید: پسر مگر توهم بی بضاعت هستی؟ من هم محکم واستوار برای کم نیاوردن قافیه با صلابت تمام جواب دادم: بله آقا. مدیر که از سماجت و محکم بودن جواب من آشکارا دچار تردید شده بود گفت: توبرو من با پدرت حرف میزنم. من هم پکر راه خانه را در پیش گرفتم.
رسیدن به خانه من مصادف با ورود پدر
شد و ایشان با تبسم و اخمیمصنوعی پرسید: پسر ما بی بضاعت هستیم؟ ومن که هنوز معنی بضاعت را نفهمیده بودم گفتم: بله هستیم. ایشان پرسیدند: تو میدانی بی بضاعت یعنی چه؟ گفتم خیر نمیدانم ولی ۵ نفر از همکلاسی های من بی بضاعت هستند. وداستان اطلاعیه شفاهی ناظم را بی کم وکاست بیان داشتم. شروع به سخن پدر مقارن با بازکردن در توسط مادرشد و پدر باهمان لبخند همیشگی بعد از سلام وعلیک به مادر گفتند بیا این هم پسر بی بضاعت تو ودر درون خانه بقیه ماجرا مصادف با شلیک خنده از سوی مادر وخواهران بزرگتر و مادر بزرگ شد و من بر اساس تربیت آن روزها اشک ریزان به حیاط دویده وگوشه ای کز کردم. بعد از حدود
نیم ساعت مادرم که معلم تحصیلکرده وبا تجربه ای
بود آرام به طرفم آمد و با لطف ومهر خاص مادرانه اشتباه مرا یادآوری ومفهوم بی بضاعت را با مصادیق عینی به من فهماند. از آن روز به بعد با معیارهای توجیهی مادرم به ارزیابی اطرافیان ورهگذران میپردازم. البته براساس ضوابط آن روزها خیلی بعید است با بضاعت ببینم. ملاک های بضاعت از نگاه مادر؛ خانه نداشتن و مستاجر بودن ،حیاط کوچک داشتن ، کباب وگوشت نخوردن، میوه به مدرسه نیاوردن،
لباس های مندرس پوشیدن، فرزندان زیاد داشتن و...
بود. درمدرسه هفته بعد یک به یک بی بضاعت ها را پشت بلند گو صدا میکردند و شاگرد نیز گاهی با خجالت و عجله خود را به ایوان جلوی دفتر که محل ایستادن مدیر وناظم و بزرگان مدرسه بود، میرساند و با دستپاچگی بسته بزرگی را میگرفت واگر جوابش به سوال آقای مدیر که میپرسید:خواهر یا برادر کوچکتر داری؟ مثبت
بود بسته ای کوچکتر از قبلی میگرفت و
در غیر اینصورت به همان یک بسته باید اکتفا میکرد.
در مدرسه و در آن روزگار که هنوز گوشی های هوشمند وتبلت وجود نداشت بچه ها سعی میکردند کمتر با بی بضاعت ها دوستی یا بازی کنند. بعد ها به پدرم گفتم چرا مخفی وآهسته این اقلام را به بچه ها نمیدهند و پول این کادوها را چه کسانی میدهند؟ معلوم بود مدیر تعدادی از والدین توانمند را دعوت کرده واز آنها کمک میگرفت و این افراد نیز در حد توان خود پول یا اقلام مورد نیاز به دفتر مدرسه میرساندند. گاهی لباس های تقریبا نو را نیز هدیه میکردند که دیدن کاپشن یکی از بچه ها درتن دانش آموز دیگر ماجرایی تراژیک خلق کرد که هنرمندان میتوانند از آن داستان یک سناریوی فوق درام خلق کنند. بگذریم غرضم از بیان این خاطره تلخ دو نتیجه بود. اول که جوانان و فرزندان عزیز، در فضای آن روزها قرار گرفته و با وضع فعلی خود مقایسه ای بنمایند. دوم اینکه باید حیثیت
و جایگاه اجتماعی نیازمندان در هنگام
کمک رسانی مورد عنایت ویژه قرار گیرد. خانواده وحتی
فرزندان فرد نباید در جریان کمک قرار گیرند. گاهی کمک ها با وضعیتی به منزل افراد حمل میشود که اغلب همسایگان واهالی محل متوجه موضوع میگردند. امروزه اکثر فروشگاه های زنجیره ای و یا تعاونی های بزرگ بخشی ازعرضه کالا را بصورت غیرپولی و با بن انجام میدهند که دولت یا وزارت رفاه میتوانند با هدیه چند برگه کوچک نیازهای یک خانواده را تامین نمایند. کمک های مومنانه زیباترین و انسانی ترین عنوان برای این فراخون زیبا میباشد. براساس نام این خیزش الهی در آستانه ماه میهمانی خدا، کمک مومنانه در بطن مفهومیخود رعایت اصول اخلاقی در جمع آوری و توزیع میباشد. هر کمکی نمیتواند مومنانه باشد اگر که مخفی و آبرومندانه ودر چارچوب جلب رضای خداوند نباشد. در این میان بعضی از افراد عقیده دارند کمک به نیاز مندان وظیفه وکار دولت است. این بیان در شرایط طبیعی و وضعیت نرمال وعادی کاملا درست ومنطقی است. چهل سال تحریم
ظالمانه وضد بشری قلدران کاخ سفید؛ کارشکنی های
ایادی داخلی واروپایی؛ قیمت نفت را به پایین تراز آب دریا رسانده؛ آسیبهای طبیعی وبلایای آسمانی از جمله سیل و زلزله در دفعات متعدد و فعلا آخر از همه ویروس تاجدار هر کدام زیان های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خاص خود را بجای گذاشته و خواهد گذاشت. در میان این بازار آشفته عده دیگری که نان خود و خانوادهشان را در خون بیماران کرونایی واطرافیان آنها فرو کرده و میبلعند. آنانکه پول میگیرند ودعای بهبود کرونا میدهند. پلیس فضای مجازی و مقامات محترم قضایی اجازه ندهند مبانی اعتقادی بیشتر از اینها دستاویز شیادان قرار گیرد. البته هوشیاری مردم و همکاری دوشا دوش آنها با مراجع قضایی میتواند مانع موفقیت آنها گردد. کمک های مومنانه پل اتصال ما به عالم بالا گشته و بهترین ذخیره برای ماست. فرصت های کمک مثل همین کمک مومنانه لطف الهی در حق ماست که باید غنیمت بدانیم. اما در تمام مراحل نباید از حفظ حریم و عدم عبور از خطوط قرمز عزتمداری غفلت نماییم.
سایر اخبار این روزنامه
هجوم مردم در روزهای اخیر به طلا فروشیها،
هیاهو و حاشیهسازی مانع رسیدگی عادلانه به پرونده تخلفات ارزی نشود
بازار مسکن در محاصره آگهیهای نجومی
وقفه در فرزند آوری
رکورد بیسابقه در تاریخ بورس تهران
استعفای موسوی لاری مسبوق به سابقه و به دلایلی شخصی از جمله بیماری است!
سهام عدالت؛ فرشته نجات خانوارها در دوران کرونا
5300 میلیارد تومان، خسارت گردشگری ایران در 2 ماه
نیویورک تایمز میگوید وزیر خارجه آمریکا به دنبال طرحی پیچیده است تا ثابت کند این کشور عضو برجام است تا با مکانیسم ماشه تحریمهای تسلیحاتی ایران را تمدید کند
رضایی میرقائد 1400؟
گاف وایتکسی ترامپ را ساقط میکند؟
نشانه های قدرت چین در پسا کرونا
فیفا رسما باشگاه استقلال را تهدید کرد
کمک های مومنانه وعزت نفس نیازمندان
سکوتِ معنادار عقلای اصولگرا
گزینه های آمریکا