هراس از اقبال جامعه به اصلاح‌طلبان

آرمان ملي- ياسمين طالقاني: اظهارات اخير رئيس دولت اصلاحات مورد توجه زياد اصلاح‌طلبان و ميانه‌روهاي جريان اصولگرا قرار گرفت پس پر بيراه نبود که دلواپسان اصولگرا ناراحتي خود را در خبرها و گزارش‌هاي ساختگي و نادرست به نمايش بگذارند. در ابتدا گفتند رئيس دولت اصلاحات رهبر سياسي اصلاح‌طلبان نيست و براي تاکيد بر صحت گمانه اشتباه خود به اظهارات کرباسچي در مقام دبيرکل حزب کارگزاران استناد کردند و برخي ديگر از دلواپسان چنين نوشتند که «برخي اصلاح‌طلبان شاخص تأکيد کردند که همين سخنراني نشان مي‌دهد ايشان ظرفيت رهبري اصلاحات را ندارد»، اما مشخص نشد منظور آنها کدام اصلاح‌طلب است!
چرا گزارش نوشتيد؟
تسنيم در گزارشي که هدف از نگارش و انتشار آن مشخص بود چنين آورد: «به‌نظر مي‌رسد سخنان اخير رئيس دولت اصلاحات که از طريق فضاي مجازي پخش شد واکنشي انفعالي به يک صداي پربسامد درون جبهه اصلاحات است که مي‌گويند ايشان نه قبلاً رهبر اصلاحات بوده و نه الآن قادر به ايفاي چنين نقشي است. اين گروه پروژه «بازسازي اصلاحات» را بدون نقش محوري براي ايشان پيگيري مي‌کند. غلامحسين کرباسچي تابستان سال گذشته (مرداد 98) تلويحاً تأکيد کرد که رئيس دولت اصلاحات آدم محترمي است ولي صلاحيت و قابليت محوريت براي جناح اصلاح‌طلبان را ندارد». دراينجا بايد از رسانه‌هاي دلواپس اين سوال را داشت که اگر رئيس دولت اصلاحات رهبر سياسي اين جريان نيست پس به چه دليل شما را وادار به نگارش و انتشار گزارش طولاني براي تخريب رئيس دولت اصلاحات و اصلاح‌طلبان کرده است.
شوراي سياستگذاري هم بد است!


ظاهرا دلواپسان اصولگرا بيش از حد تصور از رئيس دولت اصلاحات و اصلاح‌طلبان کينه به دل گرفته است و تمرکزي در نوشتار ندارد که اگر چنين نبود چطور از رد رهبري سياسي رئيس دولت اصلاحات به يکباره به انتخابات مجلس يازدهم رسيد و نوشت: «عملکرد بسيار عجيب و غريب شوراي سياستگذاري اصلاح‌طلبان که براي خود نقش محوري در تصميمات انتخاباتي اين جناح قائل بود، موجب شد تعداد بسيار قليلي همچنان هوادار ايشان باقي بمانند. اين شورا نه‌تنها نتوانست اصلاح‌طلبان را به يک ايده و يا فهرست واحد در انتخابات برساند، بلکه عملکردش چيزي جز آشفتگي و بهم‌ريختگي و بي‌تصميمي را نشان نمي‌داد، به همين دليل بسياري از اصلاح‌طلبان شکست اصلاحات در انتخابات و همچنين بازي بسيار منفي اين جناح را محصول عملکرد اين شورا مي‌دانند. اما گفته مي‌شد شوراي سياستگذاري اصلاح‌طلبان، با چنين وضع بهم‌ريخته و اوضاع پريشاني، يک مدافع جدي دارد و آن جناب رئيس دولت اصلاحات است، به همين دليل حزب کارگزاران که از مدافعان جدي شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات بود معتقد است همين‌که ايشان در انتخابات شرکت مي‌کند و رأي مي‌دهد اما از فهرست اصلاح‌طلبان حمايت نمي‌کند و يا به شوراي‌عالي سياستگذاري اصلاح‌طلبان براي شرکت مصمم‌تر در انتخابات توصيه‌اي نمي‌کند، نشان مي‌دهد داراي شخصيت سياسي توانمند و احتمالاً به‌قدر کفايت خردمند (اين تعبير از نويسنده است) نيست که بتواند نقش محوري در اصلاحات داشته باشد». دلواپسان در اين بخش نارضايتي خودشان از انتخاب منتخبان مجلس يازدهم با حداقل راي ممکن را نشان دادند و در اين ميان اصلاح‌طلبان را مقصر دانستند!
هراس از بازسازي اصلاحات
دلواپسان اصولگرا از بازسازي اصلاحات هم ترس و واهمه دارند چرا که مي‌دانند جريان اصلاحات در شرايط فعلي مورد اقبال جامعه است و انتخابات‌هاي رياست جمهوري و شوراي شهر که در آن حضور مردم مانند انتخابات مجلس محدود نبود، نشان از توجه به جريان اصلاحات است و دلواپسان اين پيش‌بيني را دارند که با بازسازي اصلاحات آنها براي مدت زيادي بايد از قدرت خداحافظي کنند. رسانه دلواپس در اين راستا نوشت: « انتقادات به ايشان روزبه‌روز بيشتر شد و طي هفته‌ها و روزهاي اخير موضوع بازسازي اصلاحات بدون حضور محوري او در جناح اصلاح‌طلبان شديدتر و مؤثرتر و همه‌گيرتر شد، بر همين مبنا به‌نظر مي‌رسد رئيس دولت اصلاحات تصميم‌ گرفت با ايراد يک سخنراني و ارائه مطالبي درباره اوضاع کشور و راه‌هاي بهبود امور،‌ نشان دهد که هنوز تمام نشده است!»
وقتي چيزي نيست گير بدهند!
بخش قابل تامل گزارش دلواپسان آنجاست که کيسه ادعاهاي اشتباهشان خالي شد و راهي نداشتند جز اينکه بنويسند: «محتواي سخنراني ايشان نمايشي از حضور در برهوت سياست است. صرف‌نظر از ساخت ضعيف سخنان ايشان که‌ در تپق‌هاي بيش از اندازه، جمله‌بندي‌هاي ضعيف و بعضاً بي‌سروته و ادبيات متوسط به پايين نمايان بود، مضمون کلام رئيس دولت اصلاحات هم بيش از هرچيز نشان مي‌داد که نه‌تنها داراي ايده متناسب و برجسته‌اي براي بهبود امور نيست، بلکه حتي متعجبانه از بسياري از اخبار معمولي کشور هم مطلع نيست.مثلاً در ميانه سخنانش ضمن ارائه توصيه‌هاي متوسط و معمولي به رئيس‌جمهور درباره موضوع اقتصاد مردم، مي‌گويد نمي‌دانم يک ميليوني که قرار بود براي مردم واريز شود انجام شد يا خير! از دلالت‌هاي ديگر ضعف سخن يا دست‌کم سخنراني ايشان اشاره به موضوع زنداني‌هاست، بدون اينکه مشخص کند مقصودش چه نوع و چه جنس زنداني است، ضمن تشکر از برخي اقدامات آقاي رئيسي از او مي‌خواهد همه زنداني‌ها را (بدون هيچ قيدي) آزاد کند!»