رویکردها و نسبت آن با زمانه ما

ايران ما امروز از مشکلات بسياري در عرصه داخلي و خارجي رنج مي‌برد و علل متفاوتي در خصوص ريشه ايجاد اين مشکلات مطرح مي‌شود. برخي کارشناسان تأکيد مي‌کنند که عدم مديريت صحيح در داخل کشور عامل ايجاد وضعيت کنوني بوده و گروهي ديگر مدعي‌اند ريشه تمامي مشکلات در خارج از کشور است و اگر فشارهاي خارجي عليه ايران وجود نداشت، کشور امروز گرفتار چنين وضعيتي نمي‌بود. نگارنده اما معتقد است آنچه تاکنون سبب ساز تشديد مشکلات وايجاد بحران در کشور شده نه حاصل عملکرد افراد در طول چهاردهه گذشته که نتيجه «رويکردها» بوده است؛ رويکردهايي که نسبتي با روح زمانه ندارند و نمي‌توانند تأمين کننده منافع ملي در دوره کنوني باشند. نمونه اين بحران‌ها را امروز مي‌توان در عرصه سياست خارجي مشاهده کرد. تمامي مشکلات ايران در عرصه سياست خارجي در حالي حاصل شده که به خصوص در دوره کنوني وزارت خارجه عملکرد مطلوبي داشته با اين حال تنها يک عامل باعث شده که برآيند عملکرد ايران در حوزه ديپلماسي رسمي نامطلوب باشد. تمامي تنگناهاي اصلي کشور در عرصه سياست خارجي است و مادامي که مسائل بدون تغيير باقي بماند، نمي‌توان اميدي به بهبود کامل شرايط ايران در عرصه بين‌المللي داشت. اين موضوع نه به عملکرد ديپلمات‌هاي ايراني بازمي‌گردد و نه وجود شخصي غيرقابل اعتماد و بدون منطق مانند ترامپ در کاخ سفيد را مي‌توان صرفا عامل اصلي شرايط موجود توصيف کرد، بلکه حاصل نگاه کلاني است که تعريف شده است. سياست خارجي ايران در دوره جنگ سرد تعريف شده و از خصلت‌هاي سياست ورزي در آن دوران بهره مي‌برد. اين در شرايطي است که زمانه تغيير کرده و بسياري از مفاهيم ديگر معاني گذشته را ندارند. از جمله اين مفاهيم مي‌توان به استقلال و حاکميت ملي اشاره کرد که بايد بازتعريف شود و سياست گذاري‌ها با توجه به تغييراتي که در اين مفاهيم کلان به وجود آمده صورت گيرد. از ديگر نمونه‌ها مي‌توان به «اصرار به حفظ استقلال ظاهري» اشاره کرد. در دوره جديد «وابستگي متقابل» جايگزين دوگانه «استقلال-وابستگي» شده و ديگر نمي‌توان با تأکيد و اصرار بر حفظ ظاهري استقلال از اين طريق به تأمين کامل منافع ملي پرداخت. هدف دعوت به «رابطه» يا به وجود آوردن تغيير با ديگر کشورها نيست، بلکه نگارنده مي‌خواهد سياست‌گذاران کشور را دعوت به بازتعريف مفاهيم اساسي در علوم سياسي و روابط بين‌الملل کرده و از آنها بخواهد با تدوين «رويکردهاي جديد» درعرصه‌هاي مذکور گامي در راستاي تأمين منافع ملي در کشور بردارند. نياز به تغيير رويکردها نه فقط در عرصه سياست خارجي که در عرصه‌هايي نظير سياست داخلي، فرهنگ و اقتصاد نيز ضروري به نظر مي‌رسد.