نخستین دختر المپیکی ایران

 آلبومش را باز و شروع می‌کند برایم از عکس‌ها و خاطرات دوران کودکی‌اش تعریف کردن. دختری سه چهار ساله که ژیمناستیک کار می‌کرده است. نوع  عکس‌های چهار سالگی‌اش نشان دهنده آمادگی جسمانی بالا و تمرین‌های زیاد با پدرش است، حامی که تقریبا در همه عکس‌هایش حاضر است. سال 1964 دختری 13 ساله از کاروان ورزشی ایران برای اولین بار وارد مسابقات جهانی چک و در همان سال راهی  المپیک توکیو شد و مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفت. کوچک‌ترین فرد این دوره از مسابقات «جمیله سروری» اولین دختر المپیکی ایران بود که در رشته ژیمناستیک حاضر شده بود اما حضورش در المپیک همان سال دور از انتظار به نظر می‌رسید. نامش را می‌توانیم مادر ژیمناستیک ایران صدا کنیم. داستان شیرین زندگی او و افتخار آفرینی‌هایش برای ایران با زبان خودش جالب و خواندنی است. قبل از هر چیز باید دانست که او متولد 1331 است و در آستانه 70 سالگی، همچنان با انگیزه به زندگی‌اش ادامه می‌دهد. اهل تهران است و ژیمناستیک را به کمک پدرش تقریبا از دو سالگی شروع کرده و تا الان ادامه داده است. تعریفی که می‌توان از زندگی‌اش داشت، این است که ورزش با گوشت و پوست و خونش عجین شده و ما در واقع پیشرفت ژیمناستیک حرفه‌ای ایران را مدیون تلاش‌ها و پشتکار این بانوی ورزشکار هستیم. بانویی که تا همین چند وقت پیش، نایب رئیس بانوان فدراسیون ژیمناستیک هم بود.
 
پدرم، استعداد من را کشف کرد اولین دختر المپیکی ایران درباره دوران کودکی خود می‌گوید: «شروع این ورزش برای من از دو یا سه سالگی بود. آن زمان در ایران سالن باشگاهی نبود که این رشته را آموزش دهد و هنوز این رشته ورزشی وارد ایران نشده بود. پدرم کارمند وزارت‌خارجه بود. نحوه آشنایی‌اش با ژیمناستیک و آموختنش را نمی‌دانم اما به واسطه علاقه‌ای که به این ورزش داشت، از کودکی با من کار می‌کرد و او استعداد من را کشف کرد. عکس‌های مختلفی از پنج تا شش سالگی‌ام در پارک و فضای‌سبز دارم و در حال تمرین و ورزش هستم. حتی اگر برای مسافرت یا تفریح به مکانی می‌رفتیم، تمرین من متوقف نمی شد تا این‌که در اواسط 9 سالگی، پدرم با جست‌وجو های فراوان توانست اولین سالن بانوانی که در آن ژیمناستیک تمرین و آموزش داده می شد، پیدا کند. همراه با چند نفر از دختران دیگر در زیرزمین شروع به آموختن این رشته کردیم. از همان ابتدا وضعیت آمادگی جسمانی من از بقیه بچه‌ها بهتر بود چون از چهار سال قبل‌ترش به صورت حرفه‌ای کار کرده بودم و کاملا آماده یادگیری و تمرین برای تمامی مراحل ژیمناستیک بودم».   در 13 سالگی در المپیک شرکت کردم خانم سروری درباره حضورش در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۶۴ به عنوان نخستین دختر ایرانی می‌گوید: «تقریبا 10 ساله بودم که رئیس فدراسیون ورزش از چک دو مربی خارجی برای آقایان و خانم‌ها استخدام کرد تا با تیمی کارکشته راهی ماراتن المپیک شویم. «ویِرا» نام مربی خانمی بود که با بانوان کار می‌کرد و من تا حدود 13 سالگی‌ام که سال 1964 و المپیک توکیو بود، با او تمرین کردم و خیلی چیزها از او آموختم. آن زمان هم مثل امروز برای اعزام شدن گروه کاروان المپیک باید یکی از بهترین نفرات از آقایان و خانم‌ها انتخاب و از هر گروه ورزشی اعزام می شد و به همین دلیل مسابقه‌های متعددی بین ورزشکاران برگزار شد. من انگیزه زیادی برای حضور در المپیک داشتم اما سنم کم بود و حریفانم، خیلی من را جدی نمی‌گرفتند. با این حال، من در تمام مسابقاتی که برگزار شد، برنده مسابقه بودم و بالاترین امتیاز را به دست می‌آوردم. اگر درست یادم باشد، حریفانم در رده سنی 16 تا 18 سال بودند و دلیل برگزاری چندین باره مسابقات مقدماتی، همین موضوع بود. نظر داوران و مسئولان ورزش بر این بود که ورزشکاری انتخاب شود که حداقل به سن قانونی رسیده باشد. رده سنی شرکت در مسابقات برای ایران، داشتن حداقل 18 سال بود اما ژاپن هیچ محدودیت سنی برای شرکت در المپیک نگذاشته بود و به همین دلیل من 13 ساله هم می‌توانستم اعزام شوم. امتیاز در مسابقات ژیمناستیک بسیار حساس است و با یک دهم اختلاف امتیاز می‌توان از جایگاه خود عقب افتاد اما در آخر، من با بالاترین امتیاز برای اعزام به ژاپن انتخاب شدم و با کاروان ورزشی تمامی رشته‌ها به المپیک رفتیم. یکی از خاطرات فراموش نشدنی‌ام مربوط به این ماجرا بود که ژاپنی‌ها در ارتباطی که با ایران داشتند، متوجه این موضوع شده بودند که از ایران فقط یک نفر برای رشته ژیمناستیک اعزام شده و تنهاست. به همین دلیل یک مربی خانم ژاپنی، در اختیار من قرار دادند تا هم تمرینی با هم داشته باشیم و هم در روز مسابقه همراهم باشد و دلگرمم کند».  
محو   هیبت پهلوانی تختی شده بودم خانم سروری با این مقدمه که ماندگارترین خاطره‌ام از آن بازی‌ها تماشای کُشتی جهان پهلوان «غلامرضا تختی» بود، ادامه می‌دهد: «در کمپ ما، جهان پهلوان تختی هم بود و من با آن جثه کوچک و سن کمم، محو بزرگی جثه و البته منش این کشتی‌گیر شده بودم و یادم هست که متعجب بودم که چرا دست‌های من در مقابل دست‌هایش این‌قدر کوچک است! آن‌قدر متاثر دیدن این کشتی بودم که یکی از ماندگارترین خاطره‌هایم است. روز فینال کشتی جهان‌پهلوان تختی در سالن حضور داشتم. هرچند که تختی آن مسابقه را واگذار کرد و به مدال نقره رسید، اما اعضای کاروان به او خسته نباشید، گفتند. تکرار می کنم که من و بسیاری از تماشاگران المپیک توکیو، محو هیبت پهلوانی تختی شده بودیم؛ او یک قهرمان به تمام معنا بود و از آن جا که سنم کم بود، به خودم اجازه ندادم که با او حتی حرف بزنم. متاسفانه آن سال، آخرین کشتی او در المپیک بود و با این‌که اتفاق ناگواری برایشان رخ داد و از میان همه رفت، اما نامش به پهلوانی و نیکی باقی ماند».   باختم اما زن‌های ژاپنی برایم هدیه می‌آوردند خانم سروری درباره نتیجه‌ای که در مسابقات المپیک 1964 کسب کرد، می‌گوید: « در این دوره از مسابقات، کوچک‌ترین فرد شرکت کننده بودم و این باعث شد مورد توجه بسیاری از افرادی که در ورزشگاه حضور داشتند، قرار بگیرم. واکنش مربی‌ها، بازیکنان و حتی تماشاگران دیگر کشورها برای خودم هم عجیب و البته شوکه کننده بود به طوری که در زمان برگزاری مسابقاتم همه سالن، اسمم را صدا می‌زدند و با تشویق، انرژی مثبت زیادی به من می‌دادند. در این دوره از مسابقات، مقام بالایی نیاوردم اما بعد از پایان بازی‌هایم، خانم‌های ژاپنی از روی علاقه به کمپ می‌آمدند و سراغم را می گرفتند تا هدیه‌ای را از سر لطف به من بدهند. هدیه‌هایی که طبق عادت‌شان در بقچه پیچیده شده بود و داخل‌شان عروسک و هر چیزی که متناسب با سن من بود، وجود داشت البته نه به خاطر نتایج در مسابقه‌ها، به خاطر سن کم و پشتکاری که داشتم».  


از سالن المپیک به خاطر ترس از رقبا فرار کردم همه ما قبل از شرکت در یک رقابت سخت، استرس بالایی را تجربه کردیم. حالا برگزاری مسابقات برای دختر 13 ساله ای که  دور ازخانواده‌اش است، کاری سخت و دشوار به نظر می‌رسد. خانم سروری درباره اضطراب قبل از مسابقاتش در توکیو می افزاید: «قبل از شروع مسابقات ما را به سالن ورزشگاه بردند تا با وسایل و فضای سالن آشنا شویم. آن زمان ژیمناستیک چهار وسیله داشت و فردی که در مسابقه شرکت می‌کرد باید نحوه کار با هر چهار وسیله را می‌دانست. البته الان قوانین و شرایط عوض شده و ورزشکاران حق انتخاب دارند و می‌توانند با یک وسیله کار کنند اما آن زمان، این طور نبود. بگذریم...سه  یا چهار روز مانده به شروع المپیک با مربی ژاپنی‌ام از دهکده برای تمرین به سمت سالن رفتیم. با دیدن ورزشکارانی با سن بالا و قدرتمند شوکه شدم و ترسیدم و در ذهنم نمی‌توانستم یک دختر بچه کوچک را با یک خانم 23 ساله مطرحی که مقام جهانی دارد، مقایسه کنم و امیدوار باشم که بتوانم شکستش بدهم. به همین دلیل، از سالن فرار کردم و به سمت دهکده‌مان رفتم. مربی‌ام متوجه نبود من در سالن شده بود. به دهکده آمد و اضطراب شدید من را دید و سعی کرد آرامم کند. به قدری از شرکت در مسابقه ترسیده بودم و وحشت داشتم که مریض و راهی بیمارستان شدم! تب بالایی داشتم و سه روز در درمانگاه بستری شدم. در بیمارستان، ایرانی‌های همراه مان یا مقیم ژاپن به ملاقاتم می‌آمدند، گاهی با دلداری و گاهی با سرزنش این‌که اگر می‌ترسیدی برای چه آمدی؟، تشویقم می‌کردند به مسابقه. بعد از بهبودی نسبی، تصمیم گرفتم در مسابقات شرکت کنم».   از ژاپن تا پاکستان بعد از گذشت چند سال او لقب قهرمان قهرمانان را گرفت و 17 ساله شده بود که مسئولان وقت ورزش به او پیشنهاد دادند به ژاپن یا شوروی قدیم برود تا ژیمناستیک را بهتر یاد بگیرد و به روز شده برگردد. او در این باره می‌گوید: «همزمان با این مسئله اعزام، ماموریتی برای پدرم در پاکستان پیش آمد و خانواده‌ام مجبور به مهاجرت بودند اما من به دلیل پیشنهاد مسئولان ورزشی با آن‌ها همراه نشدم و تنها در ایران ماندم تا حوالی همان روزها اعزام شوم. به دلیل کم لطفی مسئولان ورزش آن زمان سفرم به تاخیر افتاد و شرایط تنها زندگی کردن برای من سخت شده بود. بنابراین به پاکستان پیش خانواده‌ام رفتم اما متاسفانه در آن جا هیچ سالن ورزشی ژیمناستیک نداشت و اصلا اطلاعی درباره این رشته نداشتند. رشته ژیمناستیک مانند بقیه رشته‌ها یک محدودیت سنی برای رفتن به مسابقات و کار کردن دارد، برعکس برخی رشته‌های ورزشی که حتی تا 40 سالگی نیز ورزشکار می‌تواند ادامه دهد، ژیمناستیک این شرایط را ندارد و من بعد از گذراندن دو سال و نیم در پاکستان وقتی به ایران آمدم که دوره ورزشی دیگر برای من تمام شده بود و در 17 سالگی آخرین مسابقه خودم را انجام داده بودم و دیگر ادامه دادن این ورزش از لحاظ بدنی برایم امکان پذیر نبود».  
70 سال است که غرق در این رشته شده‌ام خانم سروری تقریبا 20 ساله بوده که با چند نفر از بانوان دیگر به فرانسه برای گذراندن دوره‌ها و آموزش‌های مربیگری اعزام شدند. خودش در این باره می‌گوید: «بعد از گذراندن دوره مربیگری و داوری، تنها کار من یاد دادن و داوری کردن این ورزش بود. بعد از انقلاب، ورزش ژیمناستیک آقایان و بانوان که زیر مجموعه یک راس بودند با حضور یک رئیس جدا شدند و انجمن بانوان و آقایان تشکیل شد. در همان اوایل شروع ورزش بعد از انقلاب حدود سه سال رئیس انجمن این رشته بودم  و برای مربی‌ها دوره آموزشی می‌گذاشتم. غیر از دو سالی که در پاکستان بودم و دو سالی که با همسرم به سوئد مهاجرت کردیم و برگشتیم، هیچ فاصله دیگری بین  من و این رشته نبوده و بعد از مسئولیت رئیس انجمن آموزشگاه‌های کشور تا همین الان که حدود 70 سال دارم، غرق در این رشته بوده و هستم. سال 83 بود که مسئله ادغام  بعضی رشته‌ها پیش آمد و فدراسیون ژیمناستیک تشکیل شد و تا چند سال به عنوان دبیر اجرایی فدراسیون و در شش سال آخر کارم هم به عنوان نایب رئیس فدراسیون در بخش بانوان مشغول به فعالیت بودم».   ورزش را برای سلامت جسم  و روح انجام دهید او خاطره‌های شیرینی از ورزش دارد، میراثی که تمام شدنی نیستند و ارزش بودن‌شان خستگی تمام سال‌های سختی و تلاش برای بقای ژیمناستیک حرفه‌ای را از تنش در می‌آورد اما این روزها از اتفاقات افتاده دلگیر و نگران است. او به عنوان کسی که بنیان‌گذار ژیمناستیک در ایران بوده، حرف‌های قابل تاملی دارد: «من زندگی‌ام را به ورزش مدیونم، قوای ذهنی و جسمانی که دارم، دوستانی که در این راه پیدا کردم و برایم بی‌نهایت ارزشمند هستند و ... ، همه را با ورزش به دست آوردم. درست است که در این راه خاطره‌های بد و خوب زیادی برای تعریف و تجربه وجود دارند اما توصیه‌ام به مردم این است که ورزش را برای سلامتی روح و جسم‌شان انتخاب کنند. برای بعد معنوی و ذهنی این مسئله و نه برای مسائل مالی. ما مربیانی داشتیم که با هزینه خودشان از ابتدا پیشرفت کردند و افتخارشان این بود که تنها نام مربی روی آن‌ها گذاشته شود و به آرزوی شان برسند. این روزها دل نگرانم برای این حرفه و آینده این رشته. نام من در ژیمناستیک جهانی ثبت شده و پاک شدنی نیست و چند سال پیش میزبان برگزاری مسابقات کشورهای اسلامی بودیم و باعث سربلندی کشورم شدم اما کاش مسئولان حواس‌شان بیشتر به این رشته باشد، همین».  
    عکس‌ها از فارس