اثرات قطعنامه جديد آژانس

قطعنامه شوراي حكام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي نقطه اوج برخي دشواري‌ها است كه طي حدود دو سال گذشته بر روابط ايران و آژانس سايه افكنده است. آرشيوي كه اسراييل مدعي است به سرقت برده و رابطه نه چندان گرم بين ايران و مديركل جديد آژانس طي اين مدت بر روابط دو طرف اثر گذاشته و زمينه‌ساز صدور اين قطعنامه شده است. اين قطعنامه اگرچه الزام‌آور نيست و در آن تنها از ايران خواسته شده تا با آژانس همكاري كند و از جمله بدون تاخير بيشتر اجازه دسترسي به دو سايت مدنظر آژانس را بدهد، اما عاري از عوارض حقوقي براي كشور نيز نيست. اساسا نظر به اصل حاكميت ملي كشورها، تنها معدودي از قطعنامه‌هاي شوراي امنيت كه با ماده 25 و فصل 7 منشور ربط داده شده‌اند، الزام‌آور به شمار مي‌روند. اما مصوبات مجامع بين‌الدولي قابليت ايجاد بستري حقوقي و سياسي براي اقدامات بعدي را دارند كه نبايد از آنها غافل شد. 
اين قطعنامه جديد دقيقا چنين خصلتي دارد؛ باتوجه به رويه‌ها و سوابق، لحن آن به نسبت ملايم است. در آن از محكوميت، تعيين ضرب‌الاجل، اعلام رسمي عدم پايبندي و ارجاع موضوع به شوراي امنيت خبري نيست. اگرچه اقدام بانيان قطعنامه، يعني انگليس، فرانسه و آلمان، اقدامي غيرسازنده و غيرمسوولانه بوده، اما ظاهرا هدف آنها در اين مرحله طرح موضوع و زمينه‌سازي براي اقدامات بعدي و در عين حال جلوگيري از دادن حربه‌اي قوي به دست امريكا بوده است. اروپا نشان داده كه حفظ برجام سياسي براي منافع امنيتي‌اش مهم است و به‌رغم كوتاهي يا ناتواني در تامين منافع اقتصادي ايران نمي‌خواهد شاهد فروپاشي كامل آن و دست بالا يافتن دولت ترامپ در اين حوزه باشد. سه كشور اروپايي اين روزها سرگرم تلاش براي هماهنگ كردن مواضع‌شان در ارتباط با طيفي از موضوعات مربوط به ايران و در راس آن مساله تمديد يا لغو تحريم‌هاي تسليحاتي عليه ايران است. اگرچه آنها در پي نشست جمعه در برلين گفته‌اند موافق اقدام يكجانبه امريكا براي بازگرداندن تحريم‌هاي سازمان ملل عليه ايران نيستند، اما در مورد تحريم‌هاي تسليحاتي سكوت كرده‌اند. ويژگي ديگر روند تصويب اين قطعنامه ايفاي نقشي تقريبا بي‌سابقه توسط چين بود. برعكس ديگر موارد، چين اين‌ بار در اين قضيه سياسي به‌صرف دنباله‌روي از روسيه بسنده نكرد و خود فعال و پيشگام بود. مخالفت چين با پيش‌نويس بود كه برخلاف هميشه مانع از تصويب قطعنامه با اجماع شد و راي‌گيري را اجتناب‌ناپذير كرد. اكنون بايد ديد كه اين نقش چين كه عمدتا تحت‌تاثير مناقشات پكن و واشنگتن شكل گرفته، دوام خواهد داشت يا چين به نشان دادن اين يك ضرب شست بسنده خواهد كرد و به موضع معامله بازخواهد گشت. از طرفي، اين قطعنامه جديد آژانس به عنوان يك اهرم فشار جديد مي‌تواند بالقوه در جهت تقويت ديگر اهرم‌هايي كه امريكا مدتي است در حال رديف كردن آنهاست، عمل كند. هدف فوري امريكا اكنون جلب همكاري اعضاي دايمي شوراي امنيت براي جلوگيري از لغو تحريم‌هاي تسليحاتي عليه ايران است. اين در حالي است كه هدف غايي طيف وسيعي از عناصر تندرو در امريكا نابودي برجام به گونه‌اي است كه رييس‌جمهور جديد احتمالي در امريكا هم قادر به احياي آن نباشد. در حالي كه فشار حداكثري امريكا ادامه دارد، علاوه بر قطعنامه جديد آژانس، گزارش اخير دبيركل سازمان ملل مبني بر ادعاي شركت موشك‌ها و پهپادهايي با «منشا ايراني» در برخي حملات به عربستان فاكتورهاي جديدي هستند كه وارد معادله شده‌اند.  در چنين شرايطي هدف ايران بايد تا حد مقدور گرفتن بهانه از عناصر تندرو در واشنگتن و منطقه باشد. اگرچه ايران حق دارد نسبت به ادعاهاي جديد آژانس مشكوك باشد، چراكه منشا آنها ادعاهاي اسراييل است و به‌ طور كلي، آژانس تنها در صورتي مي‌تواند خواستار بازديد از يك سايت اعلام نشده شود كه دلايلي منطقي و متقن براي شك خود ارايه كرده باشد. اما ادامه مذاكره با آژانس ممكن است بتواند به يافتن راه‌حلي براي اين مشكل كمك كند. اين نكته مهمي است كه دوستان ايران، از جمله چين و روسيه نيز در جريان مذاكرات شوراي حكام بر آن تاكيد داشتند. توييت پنجشنبه دكتر ظريف مبني بر اينكه «ايران چيزي براي مخفي كردن ندارد» و اينكه «يك راه‌حل قابل‌قبول ممكن است»، منعكس‌كننده اميدواري‌ها در اين زمينه است. از طرفي، دست ايران قطعا خالي نيست. به‌رغم منتفي كردن همه محدوديت‌هاي برجامي، ايران هنوز حربه‌هايي در دست دارد كه آخرين آنها تهديد به خروج از ان‌پي‌تي است، اما نبايد فراموش كرد كه در بستر موجود، بعيد نيست كه عناصر تندرو در واشنگتن و منطقه در واقع مشتاق توسل ايران به اين حربه‌ها بوده و آن را مفيد به حال پيشبرد پروژه‌هاي تجاوزكارانه خود بدانند.