ركورد شكني‌هاي بورس

اگر بخواهيم دلايل عملكرد چند هفته اخير بورس و ثبت ركوردهايش را بررسي كنيم صرفا در يك عامل نمي‌توان حق مطلب را ادا كرد. شرايطي كه در بازار سرمايه حاكم است...
 معلول چند علت است؛ دليل اول انتظارات تورمي است كه سرمايه‌گذاران نسبت به بازارها دارند. افزايش قيمت دلار كه امروز به كانال 19 هزار تومان رسيده، قيمت كالاها را به ‌طور اتوماتيك بالا مي‌برد، اما چيزي كه در اصل مشاهده شد، حالت برعكسش بود. به‌ طور مثال، رشد قيمت دلار به عنوان يك عامل افزايش قيمت در بازار لوازم خانگي مطرح مي‌شود، اما به همين ميزان رشدي در قيمت دلار مشاهده نشد. علت اين امر چيست؟ اينكه در حال حاضر دولت و بانك مركزي با تمام تلاش در حال ثبات‌سازي قيمت دلار در محدوده 17 هزار تومان هستند، ولي عملا اين همان فنري است كه فشرده است و بازار نيز از آن مطلع است. در واقع كمبود ارزي كه در بازار وجود دارد و توليدكنندگاني كه با مشكل تامين قطعات مواجه هستند مجبورند قطعات را با ارز بازار آزاد بخرند، چراكه ارز دولتي نمي‌گيرند و البته ارز آزاد را نيز با مشكلات بسيار 
به دست مي‌آورند. تورم انتظاري كه براي دلار همواره وجود داشته و در برهه‌هايي سركوب شده بود، باعث شد تغيير قيمت دلار زيادي نداشته باشيم و در عوض قيمت كالاها افزايش شديدتري داشته باشد. در واقع بخشي از رشد‌ها و عملكرد بازار سرمايه به دليل انتظارات تورمي است. بخش ديگري از رشد بازار سرمايه به دليل حمايت‌هاي دولتي است. در شرايطي كه اقتصاد كشوري به نفت وابسته باشد و بيشتر منابع از طريق فروش نفت به دست آيد خواه ناخواه كاهش قيمت نفت يا تحريم آن مي‌تواند باعث كاهش شديد درآمدهاي ارزي شود. در اين صورت دولت براي پوشش هزينه‌هاي جاري در بدنه خود به سمت منابع درآمدي ديگري مانند ماليات، فروش دارايي و بازار سرمايه سوق پيدا مي‌كند. اتفاقي كه در بازار سرمايه افتاده از جنس همين تمركز دولت بر بازار سرمايه با هدف جذب نقدينگي از طريق فروش دارايي‌هاست. دارايي‌ها مي‌تواند خود سهام دولت، خصوصي‌سازي شدن (كه در واقع همان قانون خصولتي در شركت‌هاي سهامي عام نيز وجود دارد) باشد. وقتي دولت مي‌خواهد بخش زيادي از درآمدهاي خود را از بازار سرمايه تامين كند‌، ناخودآگاه توجه افراد و عموم مردم را به اين بازار جذب مي‌كند. به عنوان مثال در جرايد و روزنامه‌ها، گفت‌وگوهاي ويژه خبري از اين بازار مي‌گويد، وگرنه دولت هيچ‌وقت حاضر نيست تملك خودش را بر شركت‌هايي كه متعلق به خودش است به صورت زيادي كاهش دهد. در واقع جلب‌نظر افراد به بازار سرمايه در راستاي كسب درآمد توسط دولت است. از سوي ديگر درآمد از بازار سرمايه، شفاف و بي‌دردسر است. به صورت كلي يك بخشي از جذب درآمد، فروش دارايي و بخش ديگر آن ماليات بر داد و ستد سهام است. اين ماليات عدد بسيار جذابي براي دولت است. روزانه بين 10 تا 15 هزار ميليارد تومان معامله مي‌شود كه نيم درصد درآمد مالياتي دولت است. اين درآمد مالياتي مي‌تواند به عنوان منابعي بدون حاشيه و جذاب به دولت برسد. از سوي ديگر مشكلات مربوط به تحريم و فروش نفت را ندارد و مي‌تواند بخش زيادي از نقدينگي موجود در بازارهاي موازي را وارد بازار سرمايه كند. در بزرگي عدد معاملات روزانه در بازار سرمايه همين بس كه معاملات روزانه 10 تا 15 هزار ميليارد توماني بازار سرمايه، رقم معاملات در بازار مسكن تهران طي يك ماه است، به همين دليل تمركز دولت بر جذب نقدينگي سرگردان است. هم بازار جذابي است و هم ماليات‌ستاني آسان است و هم مي‌تواند شركت‌هاي دولتي را در قالب صندوق‌هاي قابل معامله بفروشد. حمايت‌هاي دولتي در راستاي صحبت‌هايي كه عنوان شد، مي‌تواند باعث افزايش جذابيت بازار سرمايه شود. اما اينكه بگوييم با يك تورم افسار گسيخته مواجه شويم، صحت ندارد. چيزي كه در ونزوئلا وجود داشت‌، تورم افسار گسيخته و كاهش شديد ارزش پول بود، به‌ همين دليل افراد براي حفظ دارايي‌هاي‌شان به سمت بازار سرمايه هجوم مي‌بردند. بازار سرمايه شايد تنها بازاري باشد كه هر فرد با هر ميزان دارايي مي‌تواند به آن وارد شود در حالي كه براي ورود به ساير بازارها بايد بودجه بيشتري اختصاص دهد. از سوي ديگر جامعه هدف و توانايي بالقوه آن و بالا رفتن عدد و رقم تعداد معامله روزانه نيز مي‌تواند بر افزايش حمايت‌هاي دولتي و در نتيجه افزايش جذابيت اين بازار بيفزايد.