جدا کردن اقتصاد ایران از جهان پوشاندن خطاهاست

آرمان‌ملي- محمدسياح: بسياري از کارشناسان اقتصادي کشور معتقدند چالش‌هاي اقتصاد ايران ناشي از اتخاذ سياست‌هاي نادرستي است که دهه‌ها بدون تغيير و نصفه‌ونيمه اجرا شده است. فرار از واقعيت با مطرح‌کردن موضوعات انحرافي هم کمکي به حل مشکلات نخواهد کرد. اقتصاد در همه جاي دنيا داراي اصولي يکسان است و اين تفاوت سياست‌گذاري‌ها و اجراي اصول است که مي‌تواند به بهبود يا بد شدن حال اقتصادي بيانجامد. محمدعلي دهقان دهنوي، معاونت امور اقتصادي وزارت اقتصاد، با خطاي فاحش‌خواندن مقايسه اقتصاد کشور با اقتصادهايي که در معرض ابرتورم قرار گرفته‌اند، گفته است: «اقتصاد کشور ما داراي ظرفيت‌ها و ويژگي‌هايي است که امکان بروز ابرتورم را از آن دور مي‌کند.» در همين زمينه «آرمان‌ملي» گفت‌وگويي با علي‌اکبر نيکواقبال، اقتصاددان و دانشيار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، داشته که در ادامه مي‌خوانيد.
ابرتورم چيست و اگر اتفاق بيفتد چه بر سر اقتصاد خواهد آورد؟
به‌نظرم شاخص علمي‌اي که بتواند تورم و ابرتورم را از هم جدا کند وجود ندارد. خود تورم بزرگترين مشکل تمام اقتصادهاي جهان است، براساس نظريه‌هاي اقتصادي اگر سه تا چهار درصد رشد قيمت‌ها را داشته باشيم براي پيشرفت اقتصاد مفيد خواهد بود. يعني اگر تورم در همين حد افزايش پيدا کند به همين ميزان به درآمد و سود توليدکنندگان با همان زحمات قبلي اضافه خواهد شد که انگيزه خوبي براي توليد بيشتر و رشد اقتصادي است. به‌طور کلي اقتصادهاي پيشرفته دنيا اين نظريه را قبول کرده‌اند. تورم بين‌المللي در حدود چهار تا پنج درصد را همه قبول کرده‌اند،‌ اما به محض اينکه تورم از محدوده 10 درصد بگذرد مشکلاتي ايجاد مي‌کند که سياست‌مداران اقتصادي ديگر نمي‌توانند بگويند که از نظر دانش اقتصادي چه کاري بايد براي کشور انجام شود. به‌نظرم اين سردرگمي بزرگترين مشکل تورم است و زماني‌که به‌وجود مي‌آيد اقتصاددانان نمي‌توانند بگويند که چه کاري بايد انجام داد چون بخش‌هاي ديگر اقتصاد را هم آلوده مي‌کند. در کشور ما تورم سالانه در 40 سال گذشته حدودا 20 درصد بوده و يکي از افتخارات دولت آقاي روحاني هم اين بوده که تورم را در حدود 10 درصد نگه داشته است ولي تورم ناگهاني‌اي که بعد از آن به‌وجود آمد و چندسالي است که تورم 30 درصد و گاهي تورم 30 و 50 درصد را هم تجربه کرديم. در چنين وضعيتي که تورم به 40 درصد و به بالاتر مي‌رسد، مشکلات بسيار بزرگي را ايجاد مي‌کند.
شما با اينکه گفته مي‌شود مقايسه اقتصاد ايران با ديگر اقتصادها اشتباه است،‌ موافقيد؟


مثل اين است که بگوييم يک علم فيزيک براي دنيا داريم و يک علم فيزيک براي ايران! علم اقتصاد داراي مشخصه‌هايي از قبيل رفاه،‌ اشتغال، تعادل در واردات و صادرات و تعادل در بودجه دولت است و مگر مي‌توان گفت که يک اقتصاد جهاني داريم و يک اقتصاد منحصربه‌فرد براي چند کشور! حتي تجربه کشورهاي سوسياليستي هم در اين زمينه به شکست منجر شد. بعد از فروپاشي اقتصاد عظيم شوروي در سال 1990،‌ کشورها متوجه شدند که با اقتصاد بازار اجتماعي مانند دولت آلمان، سوئد و ... مي‌توانند بهترين زندگي را براي کارگران فراهم کنند و پيشرفت اقتصادي هم داشته باشند.
چرا برخي سعي دارند تا چنين موضوعاتي را مطرح کنند؟
چيزي بهتر از اين نيست که افراد براي پوشاندن خطاها، خود را با ديگران متفاوت نشان دهند،‌ به اين دليل که معيارهاي موفقيت ساير کشورها را ناديده بگيرند و عدم موفقيت خود را به خصوصيات و روش‌هاي حاکميتي ربط بدهند. به زبان ساده ما داراي اقتصاد بسيار التهابي‌ هستيم، مردمي که زماني مي‌توانستند با حداقل‌ها زندگي خود را بگذرانند، با شرايط امروز اقتصادي دچار مشکلات بيشتري شده‌اند. اين حرف اشتباهي است که درباره ابرتورم و مقايسه اقتصادي بيان مي‌شود. موضوع اساسي ما هم در اقتصاد تورم است. يکي از ايرادات بزرگ به سازمان برنامه و بودجه اين است زماني‌که نمي‌تواند تورم را مهار کند چرا ده‌ها و صدها هدف فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي تعريف مي‌کند و هر ميزان بودجه که درخواست مي‌شود را تائيد مي‌کند.
اجراي سياست‌هاي کلي اقتصاد مقاومتي سال‌هاست که مورد بحث قرار گرفته،‌ آيا در شرايط تورمي امروز اجراي اين سياست مي‌تواند کمک‌کننده در اقتصاد باشد؟
اقتصاد مقاومتي واژه مناسبي است و نشان مي‌دهد ما مي‌خواهيم وابستگي‌هاي گذشته خودمان را که يک کشور مصرف‌کننده و صادرکننده تک‌محصولي بوده‌ايم، رها کرده و به کشوري بدل شويم که استقلال اقتصادي دارد، اقتصاد مقاومتي بايد اجرا شود. تورم ابزارهاي اقتصادي را از کار انداخت و باعث شد تا عده‌اي بدون انجام هيچ کاري ثروتمندتر شوند. از طرفي فساد پولي و مالي مانند موريانه ساختمان عظيم اقتصادي ايران را از بين برده است درحالي‌که وقتي در کشوري اروپايي فساد مالي صورت گيرد، فرد متخلف به سرعت دادگاهي شده و اموالش را ضبط مي‌کنند، به‌نظرم در کشور ما برخورد با مفسدان پولي شدت مناسب را ندارد. از طرفي فرار سرمايه 30 ميليارد دلاري در سال را هم بايد به مشکلات اقتصادي کشور اضافه کرد. در چنين شرايطي اقتصاد مقاومتي چه خواهد کرد؟
يعني معتقديد که اقتصاد مقاومتي اصلا اجرا نشده و در حد حرف باقي مانده است؟
بله دقيقا،‌ اقتصاد مقاومتي اصلا اجرا نشده است،‌ اوايل مطرح‌شدن اين سياست اقداماتي صورت گرفت، اما بعدا به دست فراموشي سپرده شد.
پيش‌بيني شما از تورم ماه‌هاي آينده چيست؟ امکان دارد تورم بازهم سير صعودي به خود بگيرد؟
زماني‌که کسري بودجه به معناي افزايش پايه پولي و نشر اسکناس در کشور ايجاد مي‌شود که به آن در اقتصاد ماليات تورمي هم مي‌گويند،‌ هيچ کاري ساده‌تر از اين نيست که اسکناس چاپ شود و به تمام پروژه‌هاي کشور در هر بخشي ازجمله عمراني، امنيتي، آب و نيرو و توسعه‌اي و ... اختصاص يابد. شايد در اين وضعيت دولت موفق ديده شود، اما وقتي اين موضوع بررسي مي‌شود مي‌بينيم پروژه‌اي که قرار بود با مثلا دو ميليون تمام شود بعد از گذشت چند سال با 10 تا 20 ميليون تومان به اتمام مي‌رسد. تمام پروژه‌هاي اقتصادي زيربنايي و زيرساختي ما نيمه‌کاره مانده است. متوسط جهاني اجراي اينگونه پروژه‌ها شش سال و در ايران 12 سال است. اين تورم در سال اول کمي نشاط‌آور است به دليل اينکه مي‌توان امورات توسعه‌اي را انجام داد سال بعد با مصيبت بيشتري برمي‌گردد و دولت مجبور خواهد بود در بودجه بعدي هزينه‌هاي بيشتري را براي اتمام پروژه‌ها در نظر بگيرد که اين يعني تورم بزرگتر.