جوری می‌گویند که انگار طبری رفیق ماست!

غلامرضا تاجگردون از دوره نهم وارد مجلس شد و به عنوان نماينده اصلاح‌طلب حضور داشت اما مجلس يازدهم سرنوشت ديگري براي او رقم زد. از زمان بررسي صلاحيت‌ها در شوراي نگهبان حرف و حديث‌ها در مورد او بالا گرفت، به‌رغم اينها او توانست در مرحله شوراي نگهبان تاييدصلاحيت شود، با اين حال ماجراها به اينجا ختم نشد و تعدادي از نمايندگان مجلس يازدهم به اعتبارنامه او اعتراض کردند. آنها اسناد و مدارکي را تحويل شعبه مربوطه دادند؛ اما شعبه بعد از بررسي‌ها او را تاييد کرد. مجددا اعتبارنامه او در کميسيون تحقيق مطرح شد، باز هم اسناد و مدارکي رد و بدل شد و نهايتا کميسيون تحقيق هم او را تاييد کرد. «ايسنا» از تاجگردون پرسيد گفته مي‌شود به عنوان يک شخص‌ پرنفوذ در مجلس و استان در يک شرکت نفتي يا شرکت‌هاي شستا چند نفر از همشهريان و وابستگان خود را با اعمال نفوذ استخدام کرده‌ايد؟ که او پاسخ داد: در مورد شرکت‌ها، در کل شستا اگر سرتاپايش را بگرديد نمي‌توانيد دو نفر را پيدا کنيد که من توصيه کرده باشم. من در زمان آقاي ربيعي هم اين را گفتم. آقاي توکلي گفته من 600 نفر را در شستا مشغول کرده‌ام. شما در هيات‌مديره اين شرکت‌ها ببينيد که يک نفر وابسته به من پيدا مي‌شود؟ خدا کند من عرضه داشته باشم 600 نفر را سر کار بگذارم. وي افزود: معترضين ليست 72 شرکت را به اسم من يا وابسته به من ارائه کردند. چرا جامعه رسانه‌اي اينها را بررسي نمي‌کند؟ من يک روز کامل وقت گذاشتم و اين موارد را بررسي کردم. از اين ميان 20 شرکت هستند که نام تاج‌گردون در آنها هست؛ از جمله شرکت مبين که فردي به نام محمدمهدي تاجگردون در هيات‌مديره آن فعاليت مي‌کند و بعد گشته‌اند و گفته‌اند خانمي که فاميل يکي از آدم‌هاي مربوط به سيستم نظارتي است بعد از تاييدصلاحيت من در اين شرکت مشغول به کار شده است. درحالي‌که اين تاجگردون نسبتي با ما ندارد. وي درباره ارتباطش با برادران دلاويز گفت: خانواده دلاويز خانواده محترمي در گچساران هستند که از دوستان من به شمار مي‌آيند. محسن دلاويز در زمان رياست آقاي آقازاده، سخنگوي سازمان انرژي اتمي و احسان، مشاور جوان رئيس دولت اصلاحات بود که بعد وارد کار اقتصادي و فرهنگي شد. آن موقع من کاره‌اي نبودم. ساسان دلاويز هم زمان آقاي احمدي‌نژاد و پيش از دوره نمايندگي من کارمند فرمانداري بود و بعد فرماندار و معاون استاندار کرج شد. من اين وسط چه کاره هستم؟
نقشي در پرونده بانک سرمايه ندارم
تاجگردون درباره برخي ادعاها مبني بر اينکه نامش در پرونده بانک سرمايه آمده، توضيح داد: در پرونده بانک سرمايه احسان دلاويز با يکي از متهمين مورد سوء‌ظن و اتهام قرار گرفت و او را به زندان انداختند، اين همه مسئول ديگر هست من چه کاره‌ام؟ در پرونده بانک سرمايه هم اگر چنين چيزي بود آيا بايد من را احضار مي‌کردند يا نه؟ من تا الان پاي هيچ محکمه‌اي نرفتم و ان‌شاءا... هم نروم. متهمان اين پرونده حکم خوردند و من حتي به عنوان مطلع هم احضار نشدم. وي در بخش ديگري تصريح کرد: اين روزها در مورد طبري جوري مي‌گويند که انگار طبري رفيق ماست! خوب است که طبري رفيق آنها بوده، حالا که اين شرايط برايش پيش آمده آن را مي‌خواهند در بغل ما بيندازند. جوري مي‌گويند که انگار ما عامل رشد طبري بوده‌ايم. تاجگردون درباره عدم دفاع اصلاح‌طلبان از او براي تاييد اعتبارنامه‌اش توضيح داد: ممکن است يک وقت اصلاح‌طلبان از من خوششان نيايد، يک وقت اصولگراها. ما در مجلس نهم اقليت منسجم اصلاح‌طلبي داشتيم، اما در مجلس دهم تعداد اصلاح‌طلبان زياد شد و شايد نيازي هم به من نداشتند. در مورد فراکسيون اميد من از ابتدا گفتم مسير را اشتباه مي‌رويد و حالا شما بگوييد آيا کارکرد فراکسيون اميد خوب بود؟ يکي از موضوعات ريشه‌اي همان بود. وي در پاسخ به اين سوال که مشخصا حمايتش از آذري جهرمي و مخالفتش با بي‌طرف که خلاف نظر فراکسيون اميد بود، اظهار داشت: من آقاي آذري جهرمي را که تا زماني که به عنوان گزينه پيشنهادي وزارت ارتباطات معرفي کردند نمي‌شناختم، اما در يک هفته بررسي کردم و ديدم برخي چيزهايي که درباره او مي‌گويند نارواست. گفتم او آدم ضعيفي نيست. در مورد مهندس بي‌طرف اعتقاد داشتيم نبايد به ايشان راي بدهيم. تاجگردون اتهام جابه‌جا کردن اعتبارات و ارقام بودجه را تکذيب کرد و گفت: من در اين زمينه شکايت خواهم کرد تا در دادگاه ثابت کنم چنين اتفاقي نيفتاده است. در هشت سال گذشته يک طرح بوده که در زمان من يک ريال آن کم شده و به جاي ديگري اضافه شده بگويند. ايشان چندين سال نماينده مجلس و عضو کميسيون بودجه بوده، چه‌طور متوجه نشده که در مجلس امکان اين کار وجود ندارد؟
نگفتم دکتري دارم


تاجگردون درباره مدرک تحصيلي‌اش هم توضيح داد: در همه مراجع و مراحل ثبت‌نام مدرک تحصيلي‌ام را فوق‌ليسانس نوشتم و حکم حقوقي من هم فوق‌ليسانس است؛ البته من دکتري دارم، ولي وزارت علوم آن موسسه را تاييد نکرده و از نظر اين وزارتخانه رسميت ندارد. وي در واکنش به اينکه در برخي پوسترهايي که معترضين شما منتشر کردند نام دکتر در کنار اسم شما وجود دارد، گفت: در پوسترهاي رسمي قبلي من فقط يک آرمي با نام غلامرضا تاجگردون بدون هيچ‌گونه اضافه‌اي درج شده بود. در پوستر امسال حتي اسمم هم نيست و فقط تصوير من با يک دختربچه چاپ شده است. مابقي پوسترها مربوط به آن چيزي است که هواداران و طوايف طرفدار من چاپ کرده‌اند که آنها به من ارتباطي ندارد. وي افزود: من کليپي از سفر به آمريکا گذاشتم و گفتم که در آن مقابل کاخ سفيد از سپاه دفاع کردم حالا مي‌گويند چرا به آمريکا رفتي و حتما گرين‌کارت داري که مي‌گويي چندين بار به آمريکا سفر کرده‌اي؛ اين يک سفر ماموريتي است و براي شرکت در اجلاس بين‌المللي صندوق پول بود، همان روز سپاه تحريم شد و نمايندگان در مجلس شوراي اسلامي لباس سبز پوشيدند. من هم در کليپي مقابل کاخ سفيد به تحريم سپاه اعتراض کردم.
چرا نامه‌هاي محرمانه علني شد؟
وي در مورد دو نامه وزارت اطلاعات که در بررسي اعتبارنامه مطرح شد، گفت: در مورد دو نامه وزارت اطلاعات من مطالبه جدي دارم که چرا اين نامه‌ها پخش شد، مگر محرمانه نبود؟ من خودم از يکي از آنها خبردار نبودم و آن را در بين مستندات معترضين ديدم. سال 1386 من در انتخابات مجلس هشتم شرکت کردم، آن زمان وزارت اطلاعات از من سوال کرد که شما در تحصن حضور داشته‌ايد و همزمان با تحصن استعفا داده‌ايد يا خير. همزمان با تحصن نمايندگان مجلس ششم موعد بررسي بودجه در کميسيون تلفيق بود و بعد از جلسه همراه نمايندگان بيرون مي‌آمديم و مي‌ايستاديم ببينيم آنجا چه خبر است. اساسا حضور من در تحصن موضوعيتي نداشته، حتي وقتي گفتند شما استعفا داديد گفتم اين را بررسي کنيد، رئيس دولت اصلاحات، رئيس‌جمهور وقت و ستاري‌فر در سازمان برنامه و بودجه همه را از اين کار منع مي‌کردند. در انتخابات مجلس هشتم شوراي نگهبان اين موضوع را بررسي و اعلام کرد که استعفاي من صحت ندارد؛ لذا صلاحيتم براي انتخابات مجلس هشتم تاييد شد. تاجگردون در واکنش به اينکه در مستندات معترضين گفته شده پدرش با ساواک ارتباط داشته است، توضيح داد: پدر من شيعه، مسلمان، کربلا و مکه رفته و يک فرد معتبر و داراي مناصب اجتماعي بالا و بزرگ قوم بوده است. اصلا پدر من ساواکي بوده، خوب او را مي‌گرفتند، آيت‌ا... فلاني، زاده‌اش را اعدام مي‌کنند، در مورد او شايد بتوانند بگويند نتوانسته بچه‌اش را تربيت کند؛ اگر پدر من ساواکي بود چرا او را نگرفتند؟ چه ربطي به شخص من دارد؟ آقايان يکسري مدارک دادند که خودشان آن را نخواندند. مي‌گويند مادر من با منافقين در ارتباط است. ايشان مادر شهيد بوده و 10 سال پيش هم فوت کرده است. من به آنها گفتم چطور در مورد يک مادر شهيد مي‌گوييد با منافقين ارتباط دارد؟ گفتند ما اين را نگفته‌ايم، درحالي‌که اين را به عنوان يکي از مستندات ارجاعي به کميسيون تحقيق امضا کرده بودند و اين نشان مي‌داد برخي از اين موارد را حتي يک‌بار هم نخوانده‌اند اما امضا کرده‌اند.