روزنامه آفتاب یزد
1399/04/30
محمدرضا باهنر: تصویب عدم کفایت سیاسی روحانی توهم است
محمدرضا باهنر،دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری و از لیدرهای اصولگرا در گفتگو با خبرآنلاین، از انتخابات ۱۴۰۰سخن میگوید، او معتقد است این انتخابات قابل پیشبینی نیست و به مزاح میگوید که اگر بخواهیم ۸۰ درصد مردم پای صندوق رای بیایند باید آقای خاتمی و آقای احمدینژاد را تاییدصلاحیت کنند. دبیرکل جبهه پیروان البته تاکید دارد حاکمیت باید برای افزایش مشارکت برنامه جدی داشته باشد.درادامه گزیده گفتگوی محمدرضا باهنر را میخوانید.
= اگر الان فکر کنید که مجلس تحویل یک جریان اصولگرایی شده و این جریان اصولگرایی یک پدرخوانده یا یک مرکز سیاسی یا یک اتاق فکر بیرون داشته باشد و اینها با هم کار میکنند، متاسفانه از این خبرها نیست و این جریانات سیاسی بیشتر در زمان انتخابات مقداری به جنب و جوش میآیند و فعالیتهایی میکنند و بعد هم ارتباط، ارتباط تشکیلاتی حزبی تعریف شده نیست و ما این گرفتاری را داریم.
= من از مردم سالاری دینی در غیبت ۳ الی ۴ حزب فراگیرِ ضابطهدار پاسخگو، بیمناک هستم و نمیدانم که به ساحل مقصود میرسد یا خیر! زمانی میتوانیم مقداری امیدوار باشیم و با ثبات حرکت کنیم که نظام انتخابات ما و اداره کشورمان یک نظام حزبی باشد.
= در زمان انتخابات فعالیتهای احزاب نمود بالایی دارد، مثلا در شهر کرمان ۲ کرسی نمایندگی داریم، از یک سال مانده به انتخابات حدود ۲۰ نفر به من مراجعه میکنند که ما داریم خودمان را برای نامزدی انتخابات مجلس از حوزه انتخابیه کرمان آماده میکنیم و ما شما را قبول داریم و عضو جامعه مهندسین و عضو پیروان خط امام هم هستیم و... اینگونه شروع میکنند، ما هم با آنها مذاکره میکنیم و آنها را سبک و سنگین میکنیم و.. در نهایت از بین این ۲۰ نفر به ۲نفر میرسیم و آن ۲نفر را به عنوان نامزدهای خود معرفی میکنیم. آن ۲نفر میگویند که چه حزب خوبی بود که از ما حمایت کرد اما آن ۱۸نفر میگویند که اصلا به شما ربطی ندارد و ما میخواهیم کاندیدا شویم.یعنی ضابطه حزبی و هزینه حزبی را نمیپذیرند اما اگر منافع حزبی باشد حاضرند از آن نردبان بالا بروند.
= اگر چند حزب قوی داشتیم، مسئله کادرسازی در کشور اتفاق میافتاد، اما این کادرسازی اتفاق نیفتاده است و خیلی از هم نسلیهای ما و نسل بعد از ما به قدرت چسبیدهاند و رهاکننده نیستند و باید آنها را با یک تشر کنار گذاشت. مثلا خود من همچنان امکان رایآوری در مجلس را دارم اما اعلام کردم که دیگر نوبت من نیست و نسلهای بعدی باید سرکار بیایند.
= من مدعی هستم که نماینده مجلس در جبهه سیاسی یک سردار است، در نیروهای نظامی زمانی که یک نفر میخواهد سردار شود باید اول ستوان، سروان، سرگرد، سرهنگ۲ و سرهنگ تمام باشد و اگر کار چشمگیر و اساسی کرد بتواند سردار شود. اما نماینده مجلس ما معلمی بوده است که درس هایش را خوب خوانده ونیروی خوبی بوده است و مردم هم او را دوست داشتند و یکدفعه نماینده مجلس شده است، یا یک سپاهی یکدفعه نماینده میشود یا امام جمعهای یکدفعه نماینده میشود و اصلا دوران حکمرانی خوب را هیچ کجا نگذراندهاند و با ذهنیات غیر علمی و غیر واقعی خودش نماینده شده است.
= همین حالا ببینید که در مجلس چه غوغایی است، چون مشکلات مملکت پیچیده است و عوامل زیادی دارد، نمایندهها هم یک طرح روشن و مشخصی برای برون رفت از این وضعیت ندارند و فکر میکنند مهمترین وظیفه شان دعوا کردن با دولت است. من ممکن است خیلی نقدها به دولت بکنم اما اصلا این قوای سه گانه نباید فکر کنند که میتوانند در تقابل با هم دیگر مشکلات مملکت را حل کنند، اینها باید همگرا، همراه و همفکر باشند و یکدیگر را اصلاح کنند تا بتوانند بعضی از مشکلات را حل کنند.
= ساختار و چسبندگی حزبی و گروهی و جناحی در ایران وجود ندارد که اگر یک کسی نماینده شد به کسانی که او را به مجلس فرستادند متعهد بماند و این یکی از اشکالات ساختاری ما است. اگر هم یک زمانی در مجلس فراکسیون اقلیت و اکثریت بوده مانند مجالس هفتم، هشتم، نهم و ششم که ما هم در مجلس بودیم، خودمان این فراکسیون را شکل دادهایم و کسی از بیرون ما را حمایت نکرده است، آن زمان هم که جامعه روحانیت لیست میدادو اکثریت لیست آن هم رای میآورد هم اینگونه نبود که نمایندههایی که وارد مجلس میشوند متعهد باشند و هر روز با آیت الله مهدوی کنی جلسه داشته باشند؛ به هرحال این اشکال در این ساختار وجود داشته و الان هم وجود دارد.
= واقعیت این است که کادرسازی آنطور که باید انجام میشد، انجام نشده است. مثلا در مورد فوتبالیستها بچهها را از دبستان انتخاب میکنند و با آنها تمرین میکنند و روی آنها سرمایهگذاری میکنند و بعد آنها فوتبالیستهای مشهوری میشوند و... و اینگونه نیست که امروز کسی از خانهاش بیرون بیاید و فردا فوتبالیست معروفی شود. این یک کار تدریجی و مداوم و پیوسته است که این اتفاق در سیاست انجام نشده است و ما هنوز که هنوز است از نیروهای نسل اول انقلاب که در حزب جمهوری بودند استفاده میکنیم، یعنی آنها آنجا کشف شده اند، الان حزبی که بتواند نیروها را کشف کند هم نداریم.
= از روز اولی که مجلس شورای اسلامی در هر دوره آغاز به کار میکند، اقلا ۳ الی ۴ ماه وقت میبرد تا نمایندهها روی ریل موردنظرشان بیفتند. تا الان که دعوا بر سر انتخابات هیئت رئیسه مجلس بوده و بعد هم انتخابات هیئت رئیسه کمیسیون ها، از طرفی از حالا تا یک ماه آینده شاید مجلس باید ۱۰۰ نفر ناظر را برای جاهای مختلف طبق قوانین موضوعی کشور انتخاب کند، یک نماینده در شورای اقتصاد و یک نماینده در شورای پول و اعتبارو... این کارها طی ۲ الی ۳ ماه آینده اتفاق میافتد یعنی حداقل تا شهریور طول میکشد. بنابراین الان اصلا نمیتوان روی رفتار و عملکرد مجلس یازدهم قضاوتی داشت.ما در حال تلاش هستیم تا آنها روی غلتک درستی بیفتند.
= مشکلات مملکت زیاد است و کسی نمیتواند آن را نفی کند، از بیکاری و گرانی وتورم گرفته تا کرونا و... تصور بعضی از نمایندهها این است که دولت کم کار است و باید دولت را اصلاح کرد، بعضیها میگفتند از رئیس جمهور سوال کنیم، بعضیها میگفتند که سوال فایده ندارد و ما باید عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور را مطرح کنیم، اینها یکسری توهمات است، یعنی الان در فاصله یک سال و نیم پایان دولت، گرفتن عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور نه ممکن است و نه مصلحت، ساختار دولت را هم نمیشود عوض کرد، چون دولت آقای روحانی یک تعاریفی دارد و ممکن است تانیهایی در حرکت کردن داشته باشد.
= شاید تصور نمایندهها این باشد که یک مادهای را تصویب کردند که از فردا نباید تورم باشد، تورم که منتظر قانون نیست، دهها پارامتر هستند که تورم را شکل میدهند. شما باید آنها را مدیریت و کنترل کنید، کنترل کردن آنها هم کار سادهای نیست؛ روزانه حدود هزار و ۳۰۰ الی ۴۰۰ میلیارد تومان به نقدینگی کشور اضافه میشود، وقتی سیلی راه میافتد که نمیشود با قانون جلوی آن را گرفت بلکه باید سد بند جلوی آن گذاشت. باید از قبل برای آن فکری کرد، بنابراین الان نمایندهها هنوز داغ هستند و ۲ الی ۳ ماهی زمان میبرد تا آرام شوند و ببینند که اوضاع چگونه است و مشکلات چیست.
= نمایندهها در زمان انتخابات یک وعدههایی را در حوزههای انتخابیه دادهاند که این وعده هایشان، وعدههای عجیب و غریبی است. متاسفانه این وعدهها در جامعه، دروغ ترجمه میشود یعنی میگویند که نمایندهها دروغ گفتند و رای آوردند، اما من میگویم این بندگان خدا نمیدانند که اختیارات نمایندگی چیست، به همین دلیل وعدههایی میدهند و این وعدهها بعدها اصلا در اختیار نمایندهها نیست، پس اینها مقداری تب روزهای اول است و من هم قبول دارم که عملکرد مجلس یازدهم ظرف یک سال آینده میتواند روی انتخابات ریاست جمهوری موثر باشد. اینکه این تاثیر مثبت است یا منفی، جذاب است یا دافعه دارد را باید به عهده عملکرد مجلسیها بگذاریم.
= مجلس باید روی ریل بیفتد و از این کارهای هیجانی و شعاری بیرون بیاید، واقعیت قضیه این است که همه باید بدانیم که سه قوه و حتی مجمع تشخیص مصلحت نظام و نیرویهای مسلح همه باهم باید این مشکلات را حل کنیم و علیه هم و در مقابل هم این مشکلات قابل حل شدن نیست. بعضی از نمایندهها دارند اشتباه میکنند که فکر میکنند اگر ۵ وزیر را استیضاح کنند و دو سوال از رئیس جمهور کردند و... مشکلات حل میشود در صورتی که با این کارها مشکلات پیچیدهتر میشود، ممکن است در تبلیغات بگویند که همه مشکلات گردن دولت است اما تا کی میشود از این فرم استفاده کرد. باید با هم این مشکلات را حل کنند که انشاءالله این اتفاق محقق شود.
= رئیس مجلس تنها رئیس قوهای است که معاونینش و اعضای هیئت رئیسهاش را هم خودش انتخاب نمیکند، ممکن است لابی کند اما رئیس مجلس باید بر دل و قلب نمایندهها ریاست کند. آقای قالیباف یک نکته مثبت و خوب دارد و آن این است که عقل حکومتی خوبی دارد. بعضی از دوستانمان هستند که عقل سیاسی خوبی دارند اما عقل حکومتی ضعیفی دارند. در این مشکلات پیچیده کشور
سه قوه باید با هم مشکلات را حل کنند و علیه هم نباشند، این را باید مدیر مجلس بفهمد و بداند، نه اینکه کوتاه بیاید و تسلیم دولت شود، اما باید دولت را تاتی تاتی کند و هل دهد و کاری انجام دهد؛ اگر قرار باشد چوب بردارد و دنبال تهدید باشد مشکل حل نمیشود.
= ما زمانی به شوخی میگفتیم که اگر بخواهیم در انتخابات ایران ۸۰ درصد مردم پای صندوق رای بیایند باید آقای خاتمی و آقای احمدینژاد را تایید کنند، ببینید این دو چکار میکنند، آن موقع دیگر انتخابات نبود و جنگ و جدل و دعوا میشد، البته این شوخی است و امنیت در انتخابات و ثبات کشور حتما باید مد نظر باشد، بنابراین اگر دو فرد کاملا متضاد اصلاحطلبی و اصولگرایی را نگاه کنیم باز باید ببینم که مصداق آن کیست.
= اگر بخواهیم با همه وجود عوامل محیطی به عملکرد دولت نمره دهیم، نمره این دولت از نظر من نمره ردی نیست؛ اما یک زمانی است که آدم دولتی را در نظر میگیرد که با رفتار خود میتواند عوامل محیطی را هم تغییر دهد، مثلا فرض کنیم که کسی تصورش این باشد که اگر مشکل ما با آمریکا حل شود، دیگر تمام مشکلاتمان حل شده است، آدم باید سریع به آن شخص بگوید که مصر الان ۴۰سال است که دیگر مشکلی با آمریکا ندارد، افغانستان هم چندین سال است توسط آمریکا اشغال شده، عراق هم همینطور اما آیا واقعا مشکلات اینها حل شده است که تصور میشود اگر ایران هم دیگر با آمریکا مشکلی نداشته باشد تمام مشکلاتش حل میشود؟ خیر.
= تحلیل من این است که اتاق فکر اصلاحطلبان تندرو دنبال این هستند که با اصولگرایان تند هم جهت شوند(من نمیگویم مینشینند و باهم مذاکره میکنند و توطئه میکنند) بلکه به نظر من اصلاحطلبان تندرو دنبال کاری هستند که بتوانند این اصولگرایان را با آقای روحانی به درگیری شدید و خون و خونریزی بکشانند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
سعید لیلاز: غرب گرایان هم باید از همکاری با چین حمایت کنند
فشلیسم جدید در نظام آموزشی
نمایندگان را ترسو نکنید
عبداللهپور:بقایی فرار نکرده با نظر پزشکی قانونی به مرخصی آمده
نورانی نژاد:مردم نجیبانه در حال تحمل هستند
عراقچی:با طالبان هم مانند دیگر گروهها تماس داشتیم
ابعاد سفر وزیرخارجه به عراق
دلالیسم !
اگر دولت کاری نکند، مردم همه ما را بیرون خواهند کرد
قصه نیروگاهی که هرگز ساخته نشد
محمدرضا باهنر: تصویب عدم کفایت سیاسی روحانی توهم است
مرگ بازار به بهای رسیدن به تب دلار
کارشناسان رسمی، مانع رشد بیقواره بورس
این گرانی نوبر است!