قدرت در حال جابه جايي؛ - آمريكاي ١٩٩٠ را فراموش کنید


 آرمان ملی– علیرضا پـــورحسین: وزیـر امورخارجــه کشـورمان با مخــاطب قرار دادن کشورهای خارجی تنوع روایت‌های رقیب از نظم جهانی پس از دوره گذار را تنها تلاشی برای تبیین واقعیت‌ها و پیش‌بینی نظم آینده نمی‌داند، بلکه مهم‌تر از آن تلاشی برای شکل دادن به این نظم قلمداد می‌کند. ظریف معتقد است در سی سال گذشته، اشتباهات محاسباتی خسارات فراوانی بر دنیا تحمیل کرده است و توهم آمریکاییِ نظم نوین جهانی، چندین جنگ و خرابی برای دنیا به همراه داشته و 7هزار میلیارد دلار به مردم آمریکا خسارت زده و در محاسبات سایر کشورها به نابودی خودشان منجر شده است. در مقابل شناخت دقیق متغیرها و فرصت‌ها باعث افزایش کنشگران هوشمند شده است. ایران در دوره‌های گذار گذشته خسارات فراوانی از فقدان شناخت و شجاعت متحمل شده و لذا شناخت درست و واقع‌بینانه تحولات و روندهای دوره گذار کنونی برای ما حیاتی است. تغییرات عینی مانند جهانی شدن فرصت‌ها و تهدیدها از تروریسم تا کرونا، متکثر شدن منابع قدرت از فناوری تا تسخیر قلب‌ها و مغزها، نقش پیدا کردن افراد در صحنه جهانی، کاهش نسبی قدرت کنشگران سنتی و افزایش نسبی قدرت کنشگران نوظهور، پایان نقش‌آفرینی انحصاری قدرت‌های بزرگ، پایان هژمونی و تحول در جغرافیای قدرت، بازگشت جهان غیرغربی به مدار تاریخ و ده‌ها پدیده جدید دیگر باید واقع‌گرایانه ارزیابی شده و بهترین ابزارها و فرصت‌ها برای پیشبرد منافع ملی و تضمین صلح و ثبات منطقه‌ای و بین‌المللی شناسایی گردند. در راستای بررسی این مساله «آرمان ملی» گفت‌وگویی با دیاکو حسینی،‌ تحلیلگر ارشد مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری داشته است که در ادامه می‌خوانید.
  وزیر امورخارجه کشورمان در این گفت‌وگو به دنبال انتقال چه پیامی به سایر کشورهای جهان است؟
 آنچه مسلم است این است که سیستم بین‌المللی در حال انتقال قدرت است و در این انتقال قدرت ممکن است جنبه‌هایی از تحول در ماهیت و مبنای قدرت هم شکل گیرد؛ به این معنا که از شکل مادی خود به سمت معنایی تغییرشکل دهد. در این میان یک سوءتفاهم وجود دارد که کاملا دوطرفه است. از یک‌سو غرب و به‌خصوص ایالات‌متحده وجود دارد که حاضر به پذیرش این انتقال قدرت و دوران گذار نیست و همچنان در حال تلاش است که هژمونی سابق خود را که بعد از نیمه قرن بیستم ایجاد کرد حفظ کند. از سوی دیگر کشورهایی قرار دارند که آماده تطبیق با این حالت گذار نیستند؛ چه آن کشورهایی که در اتحاد سنتی با ایالات‌متحده قرار دارند و هنوز آمریکا و به‌صورت کلی غرب را ابرقدرت بی‌رقیب می‌دانند و چه آنهایی که هنوز نپذیرفته‌اند که آمریکای امروز با آمریکای 1945 و 1990 میلادی تفاوت زیادی دارد و جهان نیز دیگر تحت سیطره آمریکا نیست. اگر این واقعیت‌ها مورد پذیرش قرار گیرد به شکلی که خود ایالات‌متحده نیز بپذیرد که دیگر قدرت اول جهان نیست، در آن صورت رفتارهایی را در پیش خواهد گرفت که هم به نفع منافع آمریکا خواهد بود و هم زمینه‌های نظم جدید جهانی را به شکل اصولی فراهم کرد و در آن نظم ایالات‌متحده نیز با وجود اینکه قدرت گذشته را ندارد اما به عنوان یکی از قدرت‌های جهانی یک جایگاه مناسب پیدا خواهد کرد.
 سایر کشورها که هنوز وضعیت گذار را مورد پذیرش قرار نداده‌اند در این میان چه جایگاهی دارند؟


 این کشورها اگر بپذیرند که آمریکا دیگر قدرت مطلق جهان نیست و بخواهند به استقلال استراتژیک خود فکر بکنند و به جای وابستگی به آمریکا به فکر چندجانبه‌گرایی باشند و به مناسبات جدیدی بین‌المللی توجه بکنند، راه‌های تازه‌ای برای پایدار کردن امنیت و توسعه خود پیدا خواهند کرد که براساس نظم نوین چندجانبه شکل می‌گیرد. در داخل کشور خود ما نیز اگر این باور به وجود آید که ایالات‌متحده دیگر آن قدرت گذشته نیست و اوضاع جهان تغییر کرده است، این کشور صفحه نمایش زندگی ما را ترک نخواهد کرد و همچنان اثرات منفی بر جای می‌گذارد. این مساله بسیار مهم است. ذهنیت غالب ایرانیان فارغ از جناح‌گیری‌های سیاسی این است که آمریکا بازیگر اصلی و ابرقدرت جهان است و این ذهنیت با واقعیت ایالات‌متحده در قرن 21 همخوانی ندارد. ریشه بسیاری از مشکلاتی که امروز در منطقه و در جهان شاهد آن هستیم نیز ریشه در این قبیل ذهنیت‌ها دارد و وزیر امورخارجه کشورمان نیز این را یک تهدید برای کشورها قلمداد کرده است.
 ایران برای در امان ماندن از اشتباه محاسباتی در عرصه بین‌المللی باید چه سیاست‌هایی را در پیش گیرد؟
 اشتباه محاسباتی در این میان یک امر دو سویه است. یک طرف آن مربوط به آمریکاست به‌خصوص آنجا که فکر می‌کند که در همه مناطق جهانی برای خود منافعی تعریف کرده است و در آن مناطق دخالت مستقیم می‌کند حتی اگر به بقای نقض منافع آمریکا و لگدمال شدن حاکمیت‌های مستقل و صرف هزینه‌های چندمیلیارد دلاری و در نهایت ایجاد نارضایتی برای ساکنین آن مناطق منجر شود. در طرف دیگر کشورهایی قرار می‌گیرند که تصور می‌کنند آمریکا می‌تواند آنها را به سمت دنیایی بهتر هدایت کند و از این طریق روی آمریکا بیش از آنچه نیاز است حساب باز کرده‌اند و این محاسبه غلط که ریشه در برداشت اشتباه از قدرت و نفوذ آمریکاست در حل و فصل اختلافات بین‌المللی منجر به تشدید اختلافات در جهان می‌شود. آنچه در این میان به ایران مربوط است این است که ایران هنوز اشتباه محاسباتی متحدین آمریکا را مرتکب نشده اما ممکن است دچار این اشتباه محاسباتی شویم که قدرت آمریکا را چندین برابر تصور کنیم و انرژی ملی خیلی بیشتری برای مقابله با آمریکا صرف کنیم غافل از اینکه تخصیص این مقدار زمان و انرژی و پول و نیروی انسانی ما را از توسعه در سایر حوزه‌های این جهان در حال گذار باز می‌دارد. قطعا خطر آمریکا برای ایران وجود دارد و از تلاش برای ضربه زدن به ایران دست نمی‌کشد اما نباید آن را بیش از اندازه بزرگ کرد.