می‌گفت به جای حذف دیگری گفت‌وگو کنید

احمد نادعلیان هنرمند لازمه ساخت فیلم «جزیره رنگین» برای خسرو سینایی، مطالعه و کار میدانی در جزیره بود. تصمیم گرفتند یک ماه به تنهایی در جزیره و در اتاقی که موزه داشت، اسکان داشته باشند و از آنجایی که من و  همسرم در موزه زندگی می‌کردیم، این شانس را به دست آوردیم که روز و شب با هم مراوده داشته باشیم. البته فیلم «جزیره رنگین» ابتدا قرار بود قصه جزیره و اقتباسی آزاد از زندگی و فعالیت‌های من در جزیره باشد. اگرچه حدود 60‌درصد آن با شخصیت و فعالیت‌های من در موزه ارتباط داشت، اما تعمدا من آدم فرعی قصه بودم و قصه‌های دیگری به موازات این قصه در فیلم جریان داشت. در خلال این فیلم درباره شخصیت خسرو سینایی به این نکته پی بردم که چون پدرشان پزشک بود و در مناطق محروم و روستا زندگی و کار کرده بود، بنابراین اعتقاد داشت هیچ چیزی از بالا نمی‌تواند این جوامع را نجات دهد و مانند جوامع اروپایی تشکل‌های کوچک باید حرکتی انجام و بنیان جامعه را نجات دهند. «جزیره رنگین» یک پیام داشت که شاید خیلی هم آشکار نبود، اما از میانه صحبت‌های آقای سینایی فهمیده بودم که می‌خواهد آن را به کرسی بنشاند؛ پیام درباره جدال بین تجدد و سنت بود. بهانه یک جزیره بود، اما برای او دنیا و تقابلی بود که در آن زندگی می‌کنیم و آن را در همه جای کشور حتی در جوامع کوچک می‌بینیم و در پایان فیلم همه را به گفت‌وگو دعوت می‌کرد؛ اینکه راهی جز گفت‌وگو نیست و انسان‌ها به جای حذف دیگری، راه گفت‌وگو را در پیش بگیرند. یک‌بار خیلی عجیب بود که درباره فیلم به من گفت که نمی‌دانم خوب بشود یا نه، اما فقط می‌دانم که تجربه‌ای متفاوت است، حتی رسما به من گفت که هر کس این فیلم را ببیند، فکر می‌کند از شما حمایت کردم. گفتم شما که این را می‌دانستید، چرا فیلم را ساختید و پاسخ داد که اگر فکر کنم کاری را باید انجام دهم اصلا به پیامد آن کاری ندارم و آن کار را انجام می‌دهم. خسرو سینایی کسی بود که اگر احساس می‌کرد مسیری درست است آن را انجام می‌داد. با آدم‌های مختلف در ارتباط بود و می‌خواست با طیف‌های مختلفی  کار کند. حتی درباره فیلمی که از زندگی صادق هدایت با عنوان «گفت‌وگو با سایه» ساخت، عده‌ای گفته بودند که از تحقیق فلان فرد استفاده کرده‌ای؟ در حالی‌ که برای او سابقه و  پیشینه آن فرد که مرز تعیین کند و برای خوب‌ها و بدها خط بکشد، مهم نبود و می‌گفت در این دایره این کار را درست تشخیص دادم و بازتاب می‌دهم. همیشه این گلایه را داشت که فیلم‌هایی که می‌سازد در زمان خود مورد توجه قرار نمی‌گیرد و وقتی مثلا 10‌سال می‌گذرد و غبار زمان روی آن را می‌گیرد، می‌گویند بیا آن را به نمایش بگذاریم. از نابازیگر و افرادی که برای بازی سرمایه کلان نمی‌خواهند استفاده می‌کرد، بنابراین از مافیایی صحبت می‌کرد که دوست ندارد قیمت‌ها شکسته شود. هیچ‌وقت فکر نمی‌کرد چه کسی را در فیلم خود بگیرد تا فیلم فروش خوبی داشته باشد. همیشه دوست داشت فیلمی درباره لهستانی‌هایی که در زمان جنگ جهانی به ایران آمده بودند، بسازد حتی به عزت‌الله انتظامی هم گفته بود که در این فیلم بازی کند، اما این اتفاق هیچ‌وقت نیفتاد.