روزنامه خراسان
1399/05/12
فرصت های از دست رفته «شهاب»، تاکسیرانی فخرالدوله و زد و بندهای ترودو !
فرصتهای ازدسترفته «شهاب»
«بدون همه چیز» دومین فیلم شاخصی است که در سالهای اخیر، شهاب حسینی از بازی در آن انصراف داده است
مائده کاشیان - شهاب حسینی در چهار سال گذشته بیشتر در آثار کارگردانهای جوان و فیلم اولی بازی کرده که بعضی از آنها مانند «برادرم خسرو» ساخته احسان بیگلری تجربیات نسبتا موفقی بوده و بعضی از آنها مانند «نبات» و «هزارتو» آثار موفقی نبودند. البته اگر او، از بازی در فیلم «متری شیشونیم» انصراف نمیداد، پس از «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی با یک فیلم مهم روی پرده سینما دیده میشد و پس از درخشش در نمایش خانگی با سریال «شهرزاد»، جایگاه خود در سینما را نیز حفظ میکرد و در سالهای اخیر موفقیتها و افتخارات بیشتری در کارنامه او دیده میشد. شهاب حسینی از بازی در یک فیلم احتمالاً مهم دیگر نیز انصراف داده و همه را غافلگیر کرده است.
انصراف از بازی در «متری شیش و نیم»
ابتدا قرار بود شهاب حسینی در نقش «ناصر خاکزاد» در فیلم «متری شیش و نیم» به کارگردانی سعید روستایی بازی کند، اما مدت زیادی نگذشت که خبر انصراف او از بازی در این فیلم منتشر شد. سعید روستایی در اولین ساخته خود، «ابد و یک روز» استعداد و توانایی خود در کارگردانی و نویسندگی را نشان داده بود، بنابراین همه به دومین فیلم این کارگردان امیدوار بودند. نقش «ناصر خاکزاد» نیز کاراکتر خاص و جذابی بود، بنابراین شهاب حسینی میتوانست با بازی در این نقش، یک نقش متفاوت را به کارنامه خود اضافه کند. شهاب حسینی در فیلم «برادرم خسرو» نقش بیماری را که دچار اختلال دو قطبی بود، بازی کرده بود. بازی او در نقش یک قاچاقچی بزرگ مواد مخدر پس از آن بیمار دو قطبی، میتوانست اتفاق مهمی را در کارنامه او رقم بزند، اما این فرصت با انصراف از بازی در «متری شیشونیم» از دست رفت.
جدایی از «بدون همه چیز»
اوایل اردیبهشت امسال، خبری درباره بازی شهاب حسینی در فیلم «بدون همه چیز» به کارگردانی محسن قرایی منتشر شد. پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، علی مصفا و باران کوثری دیگر بازیگران این فیلم بودند و قرار بود شهاب حسینی با آنها همبازی شود. گروه بازیگران این فیلم ترکیب بسیار جذابی داشت و همبازی شدن شهاب حسینی با بازیگرانی مانند پرویز پرستویی و هدیه تهرانی نوید یک اتفاق خوب در «بدون همه چیز» را میداد، بنابراین پیشبینی موفقیت فیلم و ستارههای آن اصلا سخت نبود. بازی در این فیلم برای شهاب حسینی که در سالهای اخیر با فیلم مهمی روی پرده سینما دیده نشده بود، فرصت ویژهای بود که میتوانست تکانی به کارنامه سالهای اخیر او بدهد تا این که روز جمعه خبری درباره جدایی این بازیگر از فیلم در مرحله فیلم برداری و جایگزینی هادی حجازیفر منتشر شد. هنوز به طور رسمی توضیحی درباره علت انصراف او اعلام نشده، اما گفته شده علت این کنارهگیری نارضایتی از روند تولید و وجود اختلافاتی بوده است. پس از «متری شیشونیم» این دومین فرصت مهمی بود که میتوانست شهاب حسینی را دوباره به دوران اوج در سینمای ایران بازگرداند اما با جدایی او، این فرصت نیز از بین رفت و اکنون تنها «مست عشق» اثر حسن فتحی است که شهاب حسینی میتواند به آن امیدوار باشد.
تغییر اولویتها یا بیانگیزگی؟
معلوم نیست دقیقا علت انتخابهای نامناسب شهاب حسینی و انصراف او از فیلمهای مهمی مانند «متری شیشونیم» و «بدون همه چیز» چه بوده، اما به نظر میرسد این بازیگر به اندازه روزهای اوجش انگیزهای برای حضور درخشان و موفق در عرصه بازیگری ندارد، یا شاید در وضعیت فعلی، فیلم سازی و تهیهکنندگی برای او نسبت به بازیگری اولویت داشته باشند. به هر حال شهاب حسینی بازیگر مهمی است و حتما در طول این سالها پیشنهادهای خوبی داشته که آنها را نپذیرفته است. جز انتخابهایی که این بازیگر داشته، حضور او در مقام تهیهکننده و تاسیس شرکت فیلم سازی در آمریکا، بازگشت او به اجرا با برنامه اینترنتی «همرفیق» و انجام فعالیتی متفاوت با بازیگری از دلایلی هستند که احتمال تغییر اولویتها یا بیانگیزه شدن را درباره او تقویت میکنند.
دختر مظفرالدینشاه؛ بنیانگذار تاکسیرانی در ایران!
فخرالدوله چگونه به فکر راهاندازی بورس و استفاده از شیوههای نوین اقتصادی در حمل و نقل عمومی افتاد؟
جواد نوائیان رودسری – هرچند که زنان قدرتمند در دوره قاجاریه، جمعیت معتنابهی را تشکیل نمیدادند، اما این وضعیت، اصلا به معنای حضور نداشتن نسوان در عرصه سیاست، فرهنگ و اقتصاد آن دوره نبود؛ در هر کجا که فرصتی پیش میآمد، بانوان با توجه به موقعیت پیشآمده، نشان میدادند که در زمینه کار و فعالیتهای اجتماعی، کم از مردان نیستند و میتوانند نقش مؤثری در ایجاد تغییر داشته باشند. این مهم، به ویژه بعد از پیروزی انقلاب مشروطیت، بیشتر به چشم آمد و بهخصوص، زنان طبقات بالای جامعه، به تکاپوهای گستردهای برای ایفای نقش بهتر در عرصههای مختلف پرداختند. بااینحال، بیشتر این اقدامات، محدود به فعالیتهای فرهنگی و احیاناً سیاسی بود و کمتر پیش میآمد که یک خانم، شمّ اقتصادی خود را به رخ دیگران بکشد؛ اما در مورد «اشرفالملوک فخرالدوله»، وضعیت فرق میکرد؛ او دُردانه مظفرالدینشاه و دختر سرورالسلطنه بود؛ مادرش به عنوان زن عقدی شاه قاجار، همهکاره دربار محسوب میشد و جناح خودش را داشت و این مسئله، با توجه به حالت جسمی مظفرالدینشاه و ضعف قوای دِماغی وی، قدرت فراوانی به سرورالسلطنه میداد. فخرالدوله که ظاهراً سومین فرزند و حاصل وصلت پسر ناصرالدینشاه با خواهر عبدالحسینمیرزا فرمانفرما بود، اخلاق و رفتاری متفاوت نسبت به دیگر دختران درباری داشت؛ او ذاتاً به فعالیتهای اقتصادی علاقهمند بود و اصولاً ورود وی به عرصه بازیهای سیاسی هم، بیشتر با همین نیت صورت میگرفت.
نامزد مصدق!
یکی از فرازهای مهم زندگی فخرالدوله، ماجرای ازدواج اوست؛ 14 ساله بود که نجمالسلطنه، خاله وی و مادر دکتر مصدق، تصمیم گرفت فخرالدوله را برای پسرش عقد کند. مقدمات فراهم شد و قرار و مدارها را هم گذاشتند، ولی شاه قاجار ناگهان تغییر عقیده داد؛ چرا؟ چون فکر میکرد خانواده نجمالسلطنه خیلی قدرتمند نیست! این شد که فخرالدوله به عقد محسنخان امینالملک، پسر علیخان امینالدوله درآمد؛ مردی که در زمان ناصرالدینشاه رئیس دارالشورای کبری بود و در دوره مظفرالدینشاه، مدتی سمت صدراعظمی داشت. محسنخان امینالملک برای ازدواج با فخرالدوله، همسر اولش را طلاق داد. به این ترتیب، دل دکتر مصدق هم شکست!
کسوت مردانه فخرالدوله
فخرالدوله از همان نخستین روزهای ازدواج، نشان داد که هم شمّ سیاسی دارد و هم شمّ اقتصادی. او پس از عزل پدرشوهرش امینالدوله، با علم به اینکه احتمالاً وی هم مانند دیگر صدراعظمهای قاجار بهقتل میرسد، هنگام تبعید با وی همسفر شد و به این ترتیب، اجازه نداد او و شوهرش، به دست مأموران شاه کشته شوند. اشرفالملوک بعدها، وقتی امینالملک به دلیل تسلیمکردن مشروطهخواهان مخفیشده در پارک امینالدوله به محمدعلیشاه، توسط مجاهدان گیلان دستگیر شد و در شُرُف اعدام بود هم، به داد همسر رسید و با توانمندیهای خاصش در ایجاد زد و بندهای سیاسی، توانست شوهر را از معرکه بیرون بیاورد. فخرالدوله حتی با سردار سپه هم درگیر شد و در نخستین روزهای قدرت گرفتن رضاخان، به قم رفت و خانهای در نزدیکی حرم حضرت معصومه(س) گرفت تا در صورت استفاده وی از زور، برای مصادره املاک خانوادگیاش، در حرم بست بنشیند و اوضاع را متشنج کند. سردار سپه که در آن زمان حریف فخرالدوله نمیشد، موقتاً فکر تصرف املاک وی را از سر بیرون کرد تا در فرصت مناسبی آنها را بالا بکشد!
فعالیتهای اقتصادی نوین
فخرالدوله برخلاف پدرش، از هوش نسبتاً بالایی برخوردار بود. افزون بر این، دختر مظفرالدینشاه جرئت فراوانی برای ریسکپذیری در فعالیتهای اقتصادی داشت. او معتقد بود، دیر یا زود باید از اقتصاد سنتی عبور کرد و شیوههای نوین را در این زمینه مورد استفاده قرار داد. برخی مورخان، او را نخستین کسی میدانند که زمزمه ایجاد بورس ملی را سرداد؛ آن هم در شرایطی که اوضاع مملکت چندان بهسامان نبود و اقتصاد ایران در مسیر ورشکستگی گام بر میداشت. بنابراین، میتوان فخرالدوله را در زمره اقتصاددانان نواندیش ایران قرار داد؛ هرچند که آرزوی وی تا 12 سال بعد از مرگش محقق نشد.
رئیسه شوفرهای تاکسی!
استفاده از تاکسی به عنوان وسیله نقلیهعمومی در ایران نیز، ابتکار فخرالدوله بود. ظاهراً او در سفر حج و هنگام عبور از قاهره در حدود سال 1301 خورشیدی، با دیدن وسایل نقلیه عمومی، به فکر راهاندازی شرکت تاکسیرانی در ایران افتاد و بعد از بازگشت، این کار را آغاز کرد. با این حال، هنوز مردم به تاکسی روی خوش نشان نمیدادند و چند سالی وقت لازم بود تا شرکت تاکسیرانی فخرالدوله بتواند جای خود را در میان مردم بازکند و تعدادی از درشکهداران تهران را وادارد که وسیله خود را بفروشند و تاکسی بخرند. نخستین مدلهای خودرویی که برای تاکسی در نظر گرفته شد، مربوط به کارخانه «فورد» بود. فخرالدوله با سرمایه شخصی به درشکهداران وام میداد تا بتوانند تاکسی خریداری کنند و به این ترتیب، این وسیله نقلیهعمومی ابتدا در تهران و سپس در سایر شهرهای کشور، مورد اقبال قرار گرفت. بااینحال، فخرالدوله نتوانست ریاست تاکسیرانی را مدت زیادی حفظ کند و چندی بعد ناچار شد آنچه را ساختهاست، به نوکیسههایی واگذار کند که با رضاشاه ارتباط تنگاتنگی داشتند.
فخرالدوله روزهای پایانی عمر خود را در عزلت و بدون مراوده با دیگران گذراند. مرگ فرزند ارشدش حسین، او را سخت پریشان کردهبود. به همین دلیل، تنها در باغ شخصیاش که امروزه محله الهیه تهران روی آن ساخته شدهاست، زندگی میکرد و فعالیتهای اجتماعی وی به کفالت کودکان بیسرپرست و ساخت اماکن عامالمنفعه عمومی محدود شده بود. فخرالدوله در سال 1328، مسجد بسیار زیبای فخرالدوله را در خیابان فخرآباد دروازه شمیران، ساخت. او در دیماه سال 1334 دارفانی را وداع گفت. هرچند که وصیت کرده بود وی را در نجف دفن کنند، اما به دلایلی این کار میسر نشد و پیکر فخرالدوله را در گورستان ابنبابویه در شهر ری، به خاک سپردند.
رسوایی مالی پای جاستین ترودو را به پارلمان کانادا باز کرد
زد وبندهای خانوادگی آقای جنتلمن!
اندازه تماشای دونیمه فوتبال زمان برد تا جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا، در برابر کمیته تفحص امور مالی پارلمان این کشور به سوالات درباره تخلفات مالی اش توضیح دهد. توضیح درباره اعطای یک قرارداد پرسود دولتی به سازمان خیریهای که پیش از این به اعضای خانواده «ترودو» پول پرداخت کرده بود. به گزارش خبرگزاری فرانسه، وی در دفاع از خود ۹۰ دقیقه در کمیسیون مالی پارلمان کانادا صحبت کرد که اقدامی استثنایی در ارتباط با یک رئیس دولت کانادا به حساب میآید زیرا نخست وزیر شیک پوش و جنتلمن کانادا سعی میکند از گسترش این رسوایی جلوگیری کند.خیریه «وی» گفته است که مبلغی حدود ۳۰۰ هزار دلار کانادا را در سالهای اخیر به مادر و برادر جاستین ترودو برای ایراد سخنرانی در برنامههای مختلف داده است. از سوی دیگر همسر نخست وزیر کانادا نیز قبل از این که جاستین ترودو رهبر حزب لیبرال کانادا شود ، برای حضور در یک رویداد در سال ۲۰۱۲ مبلغ ۱۵۰۰ دلار کانادا از این موسسه دریافت کرده بود. نخست وزیر کانادا، در تاریخ ۱۳ ژوئیه برای این موضوع از کاناداییها عذرخواهی کرد و گفت که درباره امضای قرارداد با «وی» در پروژه ۹۰۰ میلیون دلاری اعطای وام به دانشجویان کانادایی اشتباه کرده است. خیریه«وی» در نهایت از اجرای این طرح صرف نظر کرد اما اختلافها همچنان باقی مانده است. علاوه بر ترودو، در این پرونده پای بیل مورنئو، وزیر دارایی کانادا نیز به میان کشیده شده است. وی که در تحقیقات پارلمان نیز مورد توجه است، هفته گذشته اعلام کرد که مبلغ ۴۱ هزار دلار هزینه سفری را که خیریه به او پرداخت کرده بود، به خیریه برگردانده است. با این حال ترودو در پارلمان کانادا تاکید کرد که از پرداخت هزینه سفرهای وزیر داراییاش از سوی خیریه «وی» اطلاعی نداشته است. این نخستین باری نیست که جاستین ترودو و وزیر دارایی وی هدف تحقیقات تضاد منافع قرار می گیرند. اما این نخستین رسوایی دولت لیبرال ترودو نیست. یک سال و نیم پیش شواهدی از فساد مالی در یکی از بزرگترین شرکتهای خدمات مهندسی مونترال به دست آمد. طبق این شواهد، شرکت SNC-Lavalin در فاصله سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ به مسئولان دولت وقت لیبی حدود ۴۸ میلیون دلار رشوه داده بود. دادگاه این پرونده در جریان بود که یک منبع موثق اما ناشناس به خبرنگار گلوباندمیل اطلاع داد که دفتر نخستوزیر تلاش کرده جودی ویلسون ریبولد، وزیر وقت دادگستری را مجبور کند تا به نفع شرکت SNC در روند رسیدگی به پرونده دخالت کند. رسوایی که هفته ها دولت کانادا را تحت فشار رسانه ها و منتقدان قرار داده بود.
سایر اخبار این روزنامه
سبقت فناوری از نفت
این پول ها خوردن ندارد
در خواست نظام پزشکی برای تشدید محدودیت های کرونایی
هزارکلمهجوابیه و سوال اصلی همچنان بی پاسخ !
تفریح و هیجان با آدرنالین اضافه
گرانی ها و بغض فروخورده مردم
شکار تروریست ساکن آمریکا
لشکر 13 میلیونی مجردها
فرصت های از دست رفته «شهاب»، تاکسیرانی فخرالدوله و زد و بندهای ترودو !
هت تریک پرسپولیس در پول های کلان گمشده!
تثبیت بورس در کانال 1.9 میلیون با خودنمایی بزرگان
شلیک مرگ به کودک در جشن عروسی
نقره داغ بی خیال ها!