روزنامه آرمان ملی
1399/05/15
مرحوم آیت ا... هاشمی زندهترین چهره سیاسی است
گفته ميشود نقشآفريني آيتا... هاشمي در شکلگيري دولت روحاني باعث شد که بعد از رحلت ايشان دولت با چالش روبهرو شده؛ چه ميزان به اين گزاره معتقديد؟نقش آقاي هاشمي در شکلگيري دولت تدبير و اميد نقشي انحصاري و بيبديل بود، ايشان با استفاده از هوش سياسي و تجربه غني خود در چهار دهه حضور سياسي صحنه رقابت را بهگونهاي ديد که احساس ميکرد نه اصلاحطلبها و نه اعتداليون نميتوانند به تنهايي پيروز ماجرا باشند و به اصولگرايي فائق آيند. بنابراين اين دو جريان را با هم تلفيق کرد. ايشان اين کاريزما را داشت که بتواند دو طرف را به هماهنگي برساند. بنابراين نقش ايشان انحصاري، تاريخي و استثنايي بود. چون ارادهها بر اين قرار گرفته بود که اصولگراها پيروز شوند. ائتلافي که درآن سو انجام شده بود هزينه پيروزي اصولگرايان را راحت کرده بود. ايشان چهرهاي اعتدالي چون آقاي روحاني را که حساسيت کمتري بر روي ايشان بود مطرح کرد. وقتي آقاي هاشمي متوجه شد که جريان اصلاحطلب از معرفي مهرههاي اصلي خود ناتوان هستند آنها را دعوت کرد تا پشت سر چهرهاي اعتدالگرا به نام حسن روحاني جمع شوند. چون روحاني، بيش از سه دهه با آقاي هاشمي همکاري کرده بود و در مجلس و در قرارگاه خاتم و در جنگ در کنار ايشان بود و در نهايت باتجربه گذشته و شناختي که از آقاي روحاني داشت، به اين نتيجه رسيد. با اين رويکرد اصلاحطلبها از ايشان حمايت کردند و ليستي در مجلس بسته شد که نه اصلاحطلب و نه اعتدالي و بلکه حتي بعضا از چهرههاي اصولگرايي چون کاظم جلالي در بين آنها بود و چنين بود که همه کرسيهاي تهران را از آن خود کردند و همين نقش را در رابطه با انتخابات مجلس خبرگان نيز انجام دادند که ليست تاييد شده ايشان راي آورد. يعني آقاي هاشمي با تکيه بر هوشمندي بالاي سياسي خود و با استفاده از تجربه غني و سرشار خود توانست انتخابات رياست جمهوري، مجلس و خبرگان را به ميل خود پيش ببرد. اما اينکه چرا بعد از رحلت ايشان دولت روحاني با زوال روبهرو شد ربط مستقيمي به آقاي هاشمي ندارد. ايشان قاعدتا نقش کليدي داشت در قضيه برجام چون آقايروحاني احساس ميکرد توان بازي ندارد و از اختيار کافي برخوردار نبود، تصميم به عقب نشيني گرفت. ايشان با آقايروحاني ملاقات کرد و گفتند شما حق عقب نشيني نداريد و بايد از حاکميت و رهبري اختيارات بگيريد و اين قضيه را پيش ببريد و مقام معظم رهبري نيز حمايت کردند و آقاي روحاني توانستند آقاي ظريف را هدايت کنند و برجام به ثمر بنشيند. برجام به نفع ما بود و اگر اينچنين نبود ترامپ بازي را به هم نميزد. رهنمودهاي آقاي هاشمي به نوعي بود که به آقاي روحاني کمک کند ايشان عقيده داشتند آقاي روحاني فردي مستقل است و کار خود را ميکند و حتي گاهي گفته بودند که آقاي روحاني به حرف من هم گوش نميکنند که ما بهعنوان نزديکان آقاي هاشمي روزانه شاهد اين بوديم که ايشان مکررا اين گله را داشتند. آقاي هاشمي در مورد ضعف تيم رسانهاي روحاني نقد جدي به دولت داشت ولي آقايروحاني در اين موارد هشدارها را جدي نميگرفت و تغييري در اين باره انجام نداد. از اين منظر ميتوان گفت بعد از رحلت ايشان آقاي روحاني بهدليل از دست دادن يک حامي ضربه خوردند. اگر ايشان چالشي داشت آقاي هاشمي ميرفت و صحبت و چانهزني ميکرد و چالشها را تقليل ميداد. اما بعد از درگذشت ايشان اين امکان از دست رفت.
نقاط ضعف و قوت اين دولت را چگونه ميبينيد؟
البته آقاي روحاني چالشهاي داخلي و خارجي زيادي پيدا کرد و همينها به تضعيف دولت کمک کرد. ترامپ بر سر کار آمد و برگ برنده روحاني که همان امضاي برجام بود را از او گرفت. اين از چيزهايي بود که يکي دو مشکل نبود و مشکلات زيادي براي ما ايجاد کرد حتي اروپا نتوانست اين قضيه را براي ما حل کند. دوم اينکه ايشان با تدابير نامناسب در داخل کارهايي کرد که اعتبار اجتماعي او ضعيف شد. تصميمي که در مورد بنزين گرفت که تصميم بسيار اشتباهي بود. نحوه اعلام، شانه خالي کردن و گفتن اينکه من در جريان نبودم قاعدتا به اعتبار اجتماعي ايشان ضربه زد. ديگر اينکه تيم اقتصادي آقاي روحاني بسيار ناتوان است. کشور بايد در چه مرحلهاي قرار بگيرد که ايشان بخواهد براي جراحي اقتصادي تصميم بگيرد و عزل و نصب کند؟ امروز ارزش پول ما بسيار پايين آمده است. دولت روحاني بهخاطر سياستهاي خود اعتبار خود را در اين بخش از دست داده است. در مورد حفظ اعتبار اجتماعي ايشان نزد مردم بايد گفت؛ او اعلام کرد بهخاطر کرونا يکميليون با بهره وام ميدهند که سياست بدي بود اما ايشان بعدها متوجه اشتباه خود شد و جبران کرد. يکميليون در اين وضعيت پولي نبود و دولت مي توانست اين مبلغ را به سرعت از يارانه کم نکند. چون برخي در حدي که من خبر دارم اين يارانه را به مصرف نان خود ميرسانند. با مردمي که اينگونه در تامين معيشت خود مستاصل هستند بايد براي يکي دو سال در بازپسگيري اين وام مدارا مي شد و اين کار را به پايان دولت خود يا دولت بعدي حواله ميکرد. شايد اگر اينگونه موارد با آقاي هاشمي مشورت مي شد ايشان او را از اينگونه مسائل پرهيز ميداد. اگر آقاي روحاني مشاورين بهتري داشت قطعا او را از ورود به اين عرصهها باز ميداشتند و يا نوع برخوردي که در مورد روز قدس شد شأن رئيسجمهور اين نبود که مساله تظاهرات در ماشين را مطرح کند. رئيسجمهور نبايد در اين مسائل جزئي دخالت کند و ستاد کرونا و ستاد تبليغات بايد اين موارد را مطرح کند و مسائل کلان و کلي کشور را در رابطه با کرونا توضيح دهد. به عقيده من ورود و سپس عقبنشيني در برخي مسائل در شأن رئيسجمهور نيست. او يا مشاورين خوبي ندارد يا از مشورتهايي که به ايشان داده ميشود به خوبي استفاده نميکند. آقاي روحاني از حلقه نزديکان آقاي هاشمي هيچشخصي را بهعنوان مشاورين برنگزيد و مشاوران آيتا... بايد نظرات خود را از طريق رسانه ها به گوش دولت برسانند.
چندي پيش شاهد بوديم که رسانه ملي در اقدام تکراري نسبت به تخريب شخصيت آيتا... هاشمي اقدام کرد، علت پرداختن به اين موضوع و با اين رويکرد، آن هم از سوي رسانه ملي در شرايط کنوني ريشه درچه اهدافي دارد؟
گمان من اين است که اين نوع نگاه رسانه ملي قطعا از بيرون توصيه ميشود و بعيد است که نگاهي داخلي باشد. چرا که شاهديم در اين ميان اتاق فکري مرتبا در اين کوره دميده و شخصيت آقاي هاشمي را به بهانههايي تضعيف ميکند. من در زمان ايشان نام اين اتاق فکر را اتاق جنگ گذاشته بودم. آن اتاق فکر و اتاق جنگ در مورد آقاي هاشمي همچنان فعال است و برايشان مهم نيست که ايشان سه سال است که در بين ما نيست. آقاي هاشمي از جريان يک شخص خارج شده و تبديل به جريان فکري شده است. تعامل با جهان عرب براي ايشان بسيار مهم بود که ايشان نتيجه خود را از اين تعامل گرفت. تعامل با غرب نيز براي او مهم بود و ايشان عقيده داشت ميتوانيم از شر تحريمها عبور کنيم. با اين حال تندروهايي وجود دارند که فکر ميکنند با دعواي با جهان ميشود کار را پيش برد. اينها کساني بودندکه بيخود و بيجهت سفارت انگلستان را گرفتند، سفارت عربستان را تسخير کردند و روابط ما را بهم زدند. هر دو رابطه براي ما حياتي و ضروري است. عربستان کشوري مسلمان است و نقش مهمي در جهان اسلام دارد. اين تندروها کماکان در اتاقهاي فکر و اتاقهاي جنگ حضور دارند تا مانع تبديل شدن شخصيت آقاي هاشمي به جرياني فکري شوند. چون آقاي هاشمي به توسعه ميانديشيد و توسعه زماني محقق ميشود که روابط خارجي اصلاح گردد و از اين طريق پيمانهاي اقتصادي ببنديم و پول وارد کشور کنيم. در بازي دو سر برد بايد هم خارجيها از سرمايهگذاري در کشور سود کنند و هم ايران به رشد و توسعه برسد و ما نيز سود کنيم. ايشان بعد از جنگ کشور را با خزانهاي خالي تحويل گرفت و توانست با جذب بودجههاي خارجي و بهبود روابطي که در عرصه ديپلماسي خارجي با دنيا ايجاد کرد اين پول ها را بياورد تا بنادر و پالايشگاهها راهاندازي شده و سدهاي زيادي ساخته شوند که همه از خدمات بيبديل آقاي هاشمي است، آقاي هاشمي حتي اگر هيچکاري نکرده باشد سدهايي که ساخته منبع برکت بود. بهطور نمونه ديديم که سد کرخه چقدر توانست جلوي سيل ويرانگر خوزستان را بگيرد. اين نمونهاي کوچک از خدمات آقاي هاشمي است. آقاي هاشمي ميلياردها ساعت از وقت مردم تهران و حومه را با تاسيس مترو از ترافيک و هدر رفت سوخت و آلودگي هوا نجات داد. با اينکه ايشان در مجلس بود و تندروها مخالف اين توفيقات بودند؛ ايشان توانست دولت را متقاعد کند. ما ميدانيم که آقاي هاشمي چه مشکلي را از جوانان اين کشور حل کرد. هنوز هم سد کنکور براي بسياري مساله است. ايشان آمد و با پول مختصري که از امام گرفت، با امکانات اقتصادي کشور و با کمک دولت و تاييد امام دانشگاه آزاد اسلامي را راهاندازي کرد و بيش از 440واحد تاسيس کرد. چنانکه امروز اين دانشگاه ميليونها فارغ التحصيل دارد. چقدر بيمارستان و آزمايشگاه در کشور تاسيس شده است اين کارها شاهکار آقاي هاشمي است و اين تخريبها اثري نخواهد داشت چون مردم ما منصف و واقعگرا و واقعنگر هستند. مردم ميبينند چه کسي خدمت کرده و چه کسي با تندروي به کشور ضربهزده است. البته آب در هاون ميکوبند و سعي بيهوده ميبرند.
مرحوم هاشمي رويکرد و نگاه خاصي به موضوع فساد و مبارزه با آن داشتند، در خصوص اقدامات و نوع برخورد ايشان با اين موضوع چگونه بود؟
من در گفتوگويي از آقاي هاشمي پرسيدم فکر ميکنيد تاريخ در مورد شما چه قضاوتي خواهد داشت؟ ايشان گفت من خدماتي کردم و البته خطاهايي بوده است ولي من در مجموع فکر ميکنم تاريخ به خوبي از من ياد خواهد کرد. اگر امروز نظرسنجي کنند آقاي هاشمي يکي از محبوبترين چهرههاي سياسي در گذشته است. من با احترام به همه کساني که از دنيا رفتهاند ميگويم شايد زندهترين چهره سياسي که توانسته است خود را در عرصه سياسي و ديپلماسي کشور حفظ کند آيتا... هاشمي است و تمام اين مخالفتها و تضعيفها به اين مساله مربوط است که جريان فکري ايشان زنده و پويا است و نسخه هاشمي هنوز هم معتبر و نتيجهبخش است. آقاي هاشمي بهعنوان يک مجتهد مفسر قرآن و يک روحاني و پرورده امام که ميتوان گفت امام چند نفر را امثال آقاي هاشمي و آقاي بهشتي و آقاي منتظري تربيت کرد. ايشان از اين طيف بود و نميتوانست نسبت به فساد در کشور از جمله فساد مالي و يا ناديده گرفته شدن راي مردم و...بيتفاوت باشد. من به ياد دارم که ايشان بارها اشاره ميکردند که وقتي در انتخابات دوم خرداد بحث اين بود که ممکن است مردم به يک اسم بنويسند و اسم ديگري خوانده شود رسما به وزارت کشور رفت و گفت آنچه مردم مينويسند بايد اعلام شود و اگر غير از اين باشد ايشان برخورد شديدي خواهند کرد و اين نکته را در خطبههاي خود اعلام کرد و جلوي فسادي را که باب ميشد گرفت. قاعدتا ايشان در مسائل مالي نيز به همين صورت بود و اگر گزارشي ميشنيد دستور ميداد و سازمان بازرسي رياست جمهوري در اين قضيه ورود ميکرد.
فکر ميکنيد اگر ايشان در قيد حيات بودند چه رويکردي براي انتخابات 1400 داشتند و چه تدبيري ميانديشيدند؟
ايشان با اينکه تا روزهاي آخر در ترديد بودند ولي با آن سن در انتخابات سال 92 شرکت کردند. چون علائمي را ديدند و گفتند حماسه حضوري که مورد توقع رهبري است با اين کانديداها ايجاد نميشود لذا ورود کردند اما برخوردي ناشايست با ايشان گرديد و رد صلاحيت شدند. البته چيزي از شايستگي ايشان کم نشد و کشور از تجربه و نگاه ايشان محروم شد. آقايماهاتير محمد در مالزي همين سن را دارد و به راحتي کار ميکند. ايشان براي اينکه چهرهها در زير تيغ رد صلاحيت قرار نگيرند چانهزني ميکردند و کساني را که ميتوانستند ورود کنند و راي بياورند را در عرصه نگه ميداشت تا راي صندوقها بيشتر شود و اعتبار اجتماعي نظام بالا برود و اين کار کمي نبود. آقاي هاشمي با نقش خود و کاريزمايي که داشت از عهده اين کار بر ميآمد و انتخابات آبرومندي پيش روي نظام قرار ميداد و من از اين بابت واقعا متاسفم. جريان اصلاحات امروز با سه چالش عمده روبهرو است. ابتدا اينکه نميتواند از ظرفيتهاي خود استفاده کند و نميتواند چهرههاي مدنظر خود را در معرض انتخاب مردم قرار بدهد. چالش دوم بين خودشان است در شوراي عالي و سياستگذاري اختلافاتي وجود دارد و رهبري اصلاحات بايد براي اين چالشها فکري کند. آنها پيش از اين مديون عدم وفاق جناح مقابل بودند، اما امروز خودشان دچار انشقاق شدهاند. حضور اصلاحطلبان در عرصه سياسي کشور مديون همدلي و همگرايي است. چالش سوم چالش کاهش اعتبار اجتماعي است که ناشي از وضعيت دولتي است که مورد حمايت آنها بود و نتوانست در عرصههاي معيشتي موفق ظاهر شود، البته بخشي از ناکاميهاي دولت در اختيار دولت نبود مثل مساله خروج آمريکا از برجام که قاعدتا براي کشور مشکلات زيادي آفريد و موجب شده کشور در اين دوره تحريم بسيار گران اداره شود. لذا از اين جهت بايد به تيم آقاي روحاني و شخص ايشان خدا قوتي گفت که در اين شرايط کشور را اداره مي کنند در عين حال دولت بيتدبيريهايي داشت که باعث شده اعتبار اجتماعي دولت کاهش پيدا کند. تصور من اين است که بايد در برخي سياستها تجديدنظر کنيم، يعني جامعه حس کند نسيم بادي وزيدن گرفته است. من معتقدم اگر دولت در اين 10 ماه باقيمانده هيچکار اقتصادي انجام ندهد کافي است و فقط به بهبود معيشت مردم بپردازد. اگر مردم ببينند که نگاه قوا به آنها منعطف است حتما با اقبال بهتري به حاکميت نگاه خواهند کرد. بايد قيمتها کنترل شود و در اين بازار آشفته ارزي از سوءاستفاده بسياري جلوگيري شود.
سایر اخبار این روزنامه
اپراتورهای گرانفروش اينترنت در انتظار مجازات
جامعه محوری و قدرت محوری؛ نقطه تعادل اصلاحطلبی
انفجار به وقت بیروت
«فساد» تهديد اول امنيت ملي است
نادران تهديد به استعفا كرد
مرحوم آیت ا... هاشمی زندهترین چهره سیاسی است
گيلان با سفرهاي مرگبار در اوج
ارز٤٢٠٠ را قطع كنيد
کليات ابوالبقاء
راه تحریف انقلاب، از تخریب خاطرات هاشمی میگذرد
با شعارهای پوپولیستی مشکلات حل نمیشود
بازی با کلمات و کور کردن چشم نظارت
رقیب ترامپ و برجام و اعتدالیها!