حبس خانگي روزنامه‌نگاران با حكم كرونا

آيدا مطلق 
چند ماهي است كه خبرنگاران و روزنامه‌نگاران فضاي متفاوتي را تجربه مي‌كنند از يك ‌سو شيوع كرونا بنيه مالي مطبوعات را ضعيف كرده و امنيت شغلي آنها را در معرض خطر قرار داده و از سوي ديگر جامعه بيش از پيش نيازمند آگاهي و اطلاع‌رساني است. مخاطبان مي‌خواهند با خواندن گزارش‌هاي ميداني در جريان آخرين اتفاقات قرار بگيرند و به تصويري شفاف از وضعيت جامعه برسند اما كرونا از يك ‌سو جان خبرنگاران را هم تهديد مي‌كند تا جايي كه اين روزها 3 تن از روزنامه‌نگاران خوش‌نام را از دست داديم؛ يعني روح‌الله رجايي، سهيل گوهري و مهدي كاشي و از سوي ديگر هم بخش بزرگي از خبرنگاران را به كنج خانه تبعيد كرده است. «حجت‌الله جيرودي» از پيشكسوت‌هاي مطبوعات معتقد است خبرنگاران در اين شرايط هم با فاصله اجتماعي مي‌توانند به تهيه مطلب و كار خود بپردازند همان‌گونه كه در گذشته گزارشگران در ميدان جنگ‌ نيز از نوشتن دست نكشيده‌اند حتي به قيمت از دست دادن جان‌شان.
رسالت روزنامه‌نگاري در اين است كه با حضور در جامعه از دغدغه‌هاي جامعه و مردم بنويسيم. در حال حاضر روزنامه‌نگاران در گوشه اتاق خود و دور از تحريريه و اجتماع اين كار را انجام مي‌دهند. از نظر شما اين رويه چه تاثيري در ادامه حيات مطبوعات دارد؟
كرونا پديده‌اي است كه به جامعه بشري تحميل شده است. ما در گذشته فضا و عاداتي داشتيم كه در آن كار مي‌كرديم و با افراد بدون ترس از ويروسي ارتباط برقرار مي‌كرديم و... اما الان اتفاق نادري افتاده است كه بايد براي آن راه‌هايي پيدا كنيم كه بتوانيم با شرايط بهتر با آن مواجه شويم. اينكه روزنامه‌نگاري از تحريريه به خانه انتقال پيدا كرده است، پديده‌اي جديد در تاريخ روزنامه‌نگاري است اما بايد به شكلي اين اتفاق مديريت شود كه هم روزنامه‌نگاران بهره بگيرند و هم به جامعه بهره برسانند. بايد به دوركاري‌ها بيشتر بپردازيم مثلا دست‌اندركاران صنعت اينترنت و اپليكيشن‌هايي را كه در اين زمينه وجود دارند، توسعه بدهند و شرايط را بهتر كنند تا بتوانند اطلاع‌رساني را با جامعيت بيشتري بروز و ظهور دهند.


يعني گزارش‌هاي تحليلي مي‌تواند جاي گزارش‌هاي ميداني را پر كند؟
هرگز گزارش‌هاي تحليلي نمي‌تواند جاي گزارش‌هاي ميداني را بگيرد؛ چون شما زماني كه گزارش‌ ميداني را تحرير و توصيف مي‌كنيد، يعني شما از حواس پنجگانه خود براي نوشتن گزارش استفاده كرده‌ايد و چون از نزديك موضوع را حس كرده‌ايد همان حس را در مطلب خود منتقل مي‌كنيد اما گزارش تحليلي فضايي متفاوت دارد. هر چند الان با رعايت فاصله اجتماعي مي‌توان گزارش‌هاي ميداني هم تهيه كرد يعني خيلي فضاي گزارش‌نويسي را با مشكل رو به رو نكرده است. گزارش ميداني در هر شرايط چه كرونا باشد و چه جنگ جهاني اول و دوم و... نمي‌توان دليلي براي ننوشتن آن آورد؛ همان طور كه ما گزارش‌هاي زيادي را خوانده‌ايم كه در دل يك جنگ بزرگ نوشته شده حتي به قيمت به خطر افتادن جان نويسنده هم تمام شده اما آن گزارش‌نويس گزارش خود را نوشته‌ است.
فضاي تحريريه خود محركي براي بالا بردن رقابت و مسووليت‌پذيري روزنامه‌نگاران است. دوركاري‌ها چقدر مي‌تواند روي دلسرد شدن خبرنگار و انگيزه‌هاي حرفه‌اي تاثيرگذار باشد؟
در حال حاضر رسانه‌ها در شرايط سختي اداره مي‌شوند؛ يعني مسائل اقتصادي مطبوعات آنچنان در تار و پود اطلاع‌رساني كشور تاثيري گذاشته كه به ‌شدت با مشكل مواجه شده‌اند. خبرنگار بايد انگيزه‌هاي مختلفي براي كار داشته باشد كه اين انگيزه‌ها در واقع موتور محركي است براي پيشبرد اهداف رسانه و منويات خود خبرنگار و هم جامعه‌اي كه مي‌خواهد، ميزان دانش خود را نسبت به گذشته بالا ببرد؛ بنابراين هم مديران مطبوعات ما بايد آگاهي بيشتري داشته باشند و هم جامعه مطبوعاتي بايد شرايط موجود را بيشتر درك كند تا شرايط بهتري در مطبوعات ايجاد شود و در نتيجه بتوانند رقابت‌ و مسووليت‌پذيري خبرنگاران را به شكلي مديريت كنند و در نهايت بهربرداري خود را در اين مساله به بهترين شكل داشته باشند.
دو- سه سال گذشته اين شغل ضربه‌هاي مختلفي خورده و به نظر مي‌آيد كه كمي متزلزل شده است. نظر شما در اين رابطه چيست؟
تزلزل در فضاي كار مطبوعاتي برمي‌گردد به سياست‌هاي دولت. متاسفانه وزارت ارشاد در چند سال گذشته به گونه‌اي عمل كرد كه انگيزه‌ها در مطبوعات ما كم رنگ شد. چند روز گذشته يك مطلبي در فضاي مجازي منتشر كردم با اين عنوان كه آيا عمر مطبوعات كاغذي به پايان رسيده است؟ توضيح دادم كه عمرش به پايان نرسيده است. ما با توجه به سياست‌هاي ناهمگن در وزارت ارشاد همچنين نهاد‌هاي مختلف ارتباطي با فرهنگ مطبوعاتي و فرهنگي كه ما بايد به شكلي مشاركت مردمي را در آن وارد مي‌كرديم و نكرديم، مشكلات امروز مطبوعات را فراهم كرديم. همه اينها باعث كاسته شدن انگيزه‌ها شده است. وزارت ارشاد در 10 يا 15 سال گذشته درها را باز كرده و به نشريات زيادي مجوز داده است كه بخش عمده آنها تخصص اين كار را نداشته‌اند. بنابراين روزنامه‌ها بايد با گذشت زمان كمي تخصصي به جلو حركت مي‌كردند كه متاسفانه اين اتفاق نيفتاد. مطمئنا در 10 يا 15 سال گذشته نيروهاي خيلي خوبي هم پرورش يافته‌اند كه هم سواد و دانش رسانه‌اي داشته‌اند و هم قلم خوبي داشته‌اند اما بستري براي ورود آنها به فضاي مطبوعاتي نيست كه اين هم برمي‌گردد به همان مشكلات اقتصادي موجود در مطبوعات.