آخرین نامه صدام به هاشمی رفسنجانی

یادداشتی از محسن هاشمی آخرین نامه صدام به هاشمی رفسنجانی 23مرداد 1369روز بزرگی در تاریخ ایران است؛ روز تثبیت پیروزی ایران در دفاع مقدس و جنگ تحمیلی، آن‌هم با امضای صدام‌‌‌حسین، رئیس‌جمهور بعثی عراق. صدام در این روز نامه‌ای را امضا و برای ایران ارسال کرد که حاوی عبارت عجیبی بود: «جناب آقای هاشمی‌رفسنجانی محترم، رئیس‌جمهوری اسلامی ایران، با این تصمیم ما، دیگر همه‌چیز روشن شده و بدین ترتیب همه آنچه را که می‌خواستید و برآن تکیه می‌کردید، تحقق می‌یابد و دیگر اقدامی جز مبادله اسناد باقی نماند». برای بسیاری از کارشناسان و مسئولان کشور این نامه و عملی‌شدن اقدامات وعده داده‌شده در آن باورنکردنی نبود، صدامی که 10سال قبل از آن به ایران حمله کرده بود، امروز نامه‌ای را امضا می‌کند که تمام اهداف و خواست‌های جمهوری اسلامی ایران، از‌جمله پذیرش توافق 1975 الجزایر، عقب‌نشینی تا مرزهای بین‌المللی، آزادی بدون قیدوشرط همه اسرای ایرانی و اجرای همه بندهای قطع‌نامه 598، همه مطالباتی بودند که ایران در مذاکرات صلح سازمان ملل دنبال می‌کرد اما خارج از این مذاکرات و با مکاتبه میان صدام و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، رئیس‌جمهور وقت ایران به ‌دست آمد. این نامه پنجمین و آخرین نامه‌ای بود که صدام حسین به رئیس‌جمهور ایران ارسال کرد و در حدود سه‌ماه با موضوع پیچیده و مهمی که هزینه جنگی هشت‌ساله را به ایران تحمیل کرده بود، در مذاکرات مکتوب دو رئیس‌جمهور به نتیجه رسید.
با به‌نتیجه‌رسیدن این مکاتبات عملا کشور از شرایط ناپایدار و نگران‌کننده آتش‌بس به صلحی پایدار و ایمن رسید؛ صلحی که اکنون به 30سالگی خود رسیده است و امیدواریم برای نسل‌های بعد نیز پایدار بماند.
ماجرا چگونه آغاز  شد؟
در روز پنجم اردیبهشت سال 1369، فرستاده ویژه صدام به‌همراه فرستاده ویژه یاسر عرفات به‌عنوان میانجی وارد تهران شدند تا نخستین نامه صدام و درخواست عرفات برای میانجیگری میان ایران و عراق را تسلیم مقامات عالیه جمهوری اسلامی کنند. نامه نخست صدام، مشترکا خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی نوشته شده بود اما از نامه دوم، مکاتبات میان رئیس‌جمهوری ایران و عراق صورت گرفت؛ هرچند رهبر انقلاب به‌صورت دقیق و گام‌به‌گام در جریان مکاتبات و مذاکرات قرار می‌گرفتند و همه نامه‌های ارسالی به تأیید ایشان می‌رسید.


نکته جالب توجه در این فرایند، دقت نظر و تیزهوشی آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی بود که با شناخت کامل از روحیات و روان‌شناسی صدام حسین، در پیش‌نویس‌نامه‌های که از سوی وزارت خارجه تهیه می‌شد، تغییرات اساسی می‌داد که موجب غافلگیری طرف مقابل و واکنش‌های منفعلانه آنان شد، صدام در دومین نامه خود تصریح می‌کند که به اتفاق سایر مسئولان ارشد عراقی، پاسخ رئیس‌جمهور ایران را بارها مطالعه کرده است و در آخرین نامه نیز اظهار می‌کند که تمامی درخواست‌های ایشان را پذیرفته است.
حدود سه‌ماه پس از آغاز مکاتبات میان رؤسای جمهور عراق و ایران، عراق به کویت حمله می‌کند و در‌حالی‌که برخی جریانات تندروی داخلی، به‌ویژه در مجلس سوم، طرح ائتلاف با صدام برای جنگ با آمریکا را مطرح کردند اما جمهوری اسلامی با تدبیری تاریخی، ضمن محکوم‌کردن تجاوز صدام به کویت، بی‌طرفی ایران را در جنگ اعلام و از حادثه پیش‌آمده در جهت تأمین منافع ملی ایران، استفاده کردند که نتیجه آن، پذیرش خواسته‌های ایران توسط عراق و اعلام عراق به‌عنوان متجاوز از سوی سازمان ملل بود. مجموعه اسناد مکاتبات رؤسای جمهور ایران و عراق به‌همراه تصویر نامه‌ها، در قالب کتاب «دوازده‌نامه» از سوی دفتر نشر معارف انقلاب منتشر شده و در اختیار پژوهشگران و علاقه‌مندان قرار گرفته است.
پیروزی در دفاع مقدس به روایت خاطرات آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی
5 اردیبشهت: آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در خاطرات روز پنجم اردیبهشت سال 69 خود می‌نویسد: «نامه صدام[حسین،‌ رئیس‌جمهور ‌عراق] و یاسر عرفات[رهبر سازمان آزادی‌بخش فلسطین] را آورد كه ابوخالد آورده است. صدام پیشنهاد ملاقات سران دو كشور در شهر مكه براى مصالحه داده و عرفات خواستار پذیرش این پیشنهاد شده است. در‌این‌باره، تلفنى با رهبرى صحبت كردم. قرار شد فردا براى بررسى موضوع، شورای ‌عالى امنیت ملى جلسه بگیرد.
6 اردیبهشت: عصر شوراى عالى امنیت ملی با حضور مشاوران سیاسى من و رهبرى جلسه داشت؛ درباره نامه صدام بحث كردیم. قرار شد جواب بدهیم و در ابتدا، مذاكره در سطح پایین را بپذیریم؛ بحث‌هاى خوبى شد.
8 اردیبهشت: دكتر[حسن] روحانى، [دبیر شورای عالی امنیت ملی] آمد و پیش‌نویس جواب نامه صدام را آورد. شورای ‌عالى امنیت ملى جلسه داشت. موضوع آمایش سرزمینى خوزستان، با توجه به جهات امنیتى و دفاعى بحث شد. ادامه بحث را به جلسه بعد احاله كردیم. آقاى[سیدحسن] فیروزآبادى، [رئیس ستاد فرماندهی‌كل قوا] و [محمد] فروزنده، [جانشین ستاد فرماندهی‌كل قوا]، ازسوى رهبرى، چك یك‌میلیون‌تومانى را كه همراه نشانِ درجه‌یك فتح است، براى من آوردند. شب با احمدآقا و آقاى خامنه‌اى جلسه داشتیم. فیلم مراسم خاك‌سپارى امام را دیدیم؛ آنجا كه كفن امام را مردم پاره كرده‌اند، بخشى از بدن امام عریان شده است؛ نظرمان این شد كه اشكالى در پخش آن از تلویزیون نیست. درباره جواب به نامه صدام و مسائل دیگر سیاست خارجى هم صحبت كردیم. رهبرى گفت شبِ عید نوروز، بعد از شنیدن پیام‌هاى نوروزى از تلویزیون، خواب رفته و امام را خواب دیده‌اند كه معترضانه و دوستانه به ایشان گفته‌اند چرا در پیام نوروزی اسم رئیس‌جمهور را نبرده‌اند و ایشان جواب داده‌اند فردا در صحبت عید جبران مى‌كنند.
11 اردیبهشت: عصر در دفتر‌آیت‌الله خامنه‌اى، شورای‌ عالى امنیت ملى جلسه داشت. روى متن جواب به نامه صدام [حسین، رئیس‌جمهور عراق] تصمیم‌گیرى كردیم؛ قرار شد نامه را وزیر نفت در نشست اوپك، به وزیر نفت عراق بدهد... شب آقاى خامنه‌اى، دو بار تلفنى درباره متن نامه جواب صدام تماس گرفتند.
12 اردیبهشت: صبح به دفترم رفتم. تا ساعت نُه‌و‌نیم، متن جواب به نامه صدام را اصلاح می‌كردم؛ براى اظهار‌نظر نزد آیت‌الله خامنه‌اى فرستادم... شب براى انجام كارها و تكمیل پاسخ به نامه صدام براساس نظرات آیت‌الله خامنه‌اى، در دفترم ماندم.
21 اردیبهشت: سرشب دكتر [علی‌اكبر] ولایتى آمد و گزارش مذاكره با [آقای‌ یوسف‌ بن] علوى، وزیر امور خارجه عمان را داد كه عصر امروز به تهران آمده است. خبر آورده كه سعودى‌ها با اعزام 60 هزار حاجى و برگزاری میتینگ در مقابل بعثه موافقت كرده‌اند و صدام پیغام داده است كه مذاكرات در عمان باشد. با رهبرى تلفنى مشورت كردم؛ ایشان با هر دو موضوع موافقت دارند.
2 خرداد: دكتر [علی‌اكبر] ولایتى، [وزیر امور خارجه] آمد؛ نامه جواب صدام حسین را آورد. در جواب نامه جوابیه من نوشته، به مطالب تند نامه من انتقاد نموده و برادرش برزان [تكریتی] را به‌عنوان نماینده خود معرفى كرده كه با نماینده ما آقاى سیروس ناصرى در ژنو، براى آماده‌كردن زمینه ملاقات سران مذاكره كنند. اصرار كرده است كه ملاقات باید بین رهبرى و رئیس‌جمهور ایران از یكسو و او و جانشینش از سوى دیگر باشد. قرار شد در جلسه شوراى امنیت روز شنبه به بحث گذاشته شود.
5 خرداد: عصر شوراى‌ عالى امنیت ملى جلسه داشت. درباره نامه دوم صدام [حسین، رئیس‌جمهور عراق] بحث كردیم و مطالبى‌كه باید در جواب آن بگنجانیم، مشخص شد. نظر اكثریت این بود كه عراق دنبال صلح است. شب در دفترم ماندم.
6 خرداد: صبح پیش‌نویس جواب نامه دوم صدام را تهیه كردم.... شب آیت‌الله خامنه‌اى مهمان من بودند. متن جواب به صدام را خواندیم؛ تأیید شد.
14 خرداد: شب دكتر ولایتى و مدیران وزارت امور خارجه آمدند. متن پیش‌نویس جواب به صدام را آوردند. همچنین گزارش مذاكره در ژنو با برادر صدام را دادند كه پیشرفتى نشان نمى‌دهد.
19 خرداد: شوراى ‌عالى امنیت ملى جلسه داشت. گزارش مذاكره آقاى[سیروس] ناصرى، [نماینده دائم ایران در مقر اروپایی سازمان ملل]، با برزان [تكریتی]، برادر صدام را شنیدیم. در مورد متن نامه‌اى كه جواب نامه دوم صدام است و من پیش‌نویس آن را تهیه كرده‌ام و درباره محتواى مذاكرات ناصرى و برزان، بحث و تصمیم‌گیرى شد. شب با احمدآقا، مهمان رهبرى بودیم. تصمیمات شوراى امنیت مطرح شد و به تصویب رهبرى رسید.
20 خرداد: عصر به خاطر كسالت و صرف وقت براى اصلاح پاسخ به نامه دوم صدام، به جلسه هیئت دولت نرفتم. نامه را اصلاح كردم. شب مهمان آقاى خامنه‌اى بودم. متن اصلاح‌شده نامه جوابیه به تصویب رسید.
28 خرداد: دكتر روحانى، [دبیر شورای عالی امنیت ملی] آمد و گزارش مذاكره [سیروس] ناصرى با برزان تكریتى را داد؛ برزان گفته است به‌جاى قرارداد الجزایر، معاهده جدید باید بست كه قاطعانه از طرف ناصرى رد شده است. همچنین بر صرف‌نظر از بند شش قطع‌نامه 598 [در خصوص تعیین‌ آغازگر جنگ]، اصرار داشته كه نپذیرفته‌ایم. اصلاحاتى در متن نامه جوابیه دوم با پیشنهاد وزارت خارجه انجام شد. دیروقت به خانه آمدم.
4 تیر: شب دكتر ولایتى، [محمدجواد]ظریف و [علی]خرّم آمدند و گزارش مذاكره با برزان [تكریتی، برادر صدام حسین] را دادند؛ معتقدند پیشرفت داشته و مثبت است. متن جواب تلگراف تسلیت صدام [برای زلزله] را پذیرفتم.
20 تیر: آقاى دكتر ولایتى [وزیر امور خارجه] آمد و گزارش سفر كویت را داد؛ راضى است. كویتی‌ها استقبال گرمى كرده بودند و بعضى از مشكلات روابط را مورد بحث قرار داده بودند؛ خوش‌بین است. آنها گفته‌اند كه عراقی‌ها به خاطر نگرانى از بند شش قطع‌نامه 598، مى‌خواهند صلح از طریق مذاكره مستقیم تحقق یابد و نه از‌طریق سازمان ملل.1
27 تیر: آقاى [جواد] ترك‌آبادى آمد و گزارش مذاكرات ژنو را داد؛ پیشرفتى نداشته‌اند. نامه جدیدى از صدام آورد كه پیشنهاد كرده است براى تسهیل امر صلح، فرستاده‌اى نزد من بفرستد.
30 تیر: شوراى عالی امنیت ملى جلسه داشت. نامه سوم صدام مطرح شد كه پیشنهاد كرده نماینده ویژه‌اى به تهران بفرستند؛ موافقت كردیم. قرار شد قبلا سطح نماینده مشخص شود و تذكر بدهیم‌ كه قرارداد الجزایر خط قرمز است. شب با احمد‌آقا و آقاى خامنه‌اى جلسه داشتیم. ایشان هم مصوبه شورا را تأیید كردند. براى خواب به دفترم برگشتم.
6 مرداد: عصر شورای‌ عالى امنیت ملى جلسه داشت.آقاى [علی] خرّم، [مشاور وزیر امور خارجه و مسئول ستاد قطع‌نامه 598] گزارش مذاكرات ژنو را داد؛ صدام پیشنهاد كرده است طارق عزیز [وزیر امور خارجه عراق] و برزان [تكریتی، برادرش] را بفرستند؛ گفتیم به شرط قبول قرارداد 1975 الجزایر2 مى‌توانند بیایند. دكتر ولایتى، [وزیر امور خارجه]، تلفنى‌ گفت ‌آقاى [علی] خرّم، نامه‌اى از صدام [حسین، رئیس‌جمهور عراق] كه در ژنو تحویل داده‌اند، آورده است و آورنده نامه گفته كه پایه‌هاى مذاكرات بعدى صلح، در این ‌نامه نوشته شده و آن را خیلى مهم دانسته است؛ گفتم به منزل بیاورند. عصر آقایان [علی] خرّم و [جواد] تُرك‌آبادى آمدند. پیش‌نویس نامه‌اى از صدام را آورده بودند. صدام آن را با عجله، با هواپیماى اختصاصى به ژنو فرستاده بود كه زودتر به دست من برسد تا اگر ما مضمون نامه را بپذیریم، آن را امضا كند و رسما با پیك ویژه بفرستد. نامه مفصلی است و در آن پیشنهاد جامعى براى اجراى قطع‌نامه 598 آمده كه نكته اصلی آن، پذیرش نوعى مشاركت ایران و عراق در شط‌العرب[=اروندرود]، براساس خط‌ تالوِِِِِگ و یا منتظر خلع بعرض‌الطرفین، در مقابل صرف‌نظر از پذیرش قطع‌نامه است. مضمون نامه را تلفنى با رهبری در میان گذاشتم؛ قرار شد در شوراى عالی امنیت ملی بررسى شود. به نظر مى‌رسد در ارتباط با كشور كویت، برنامه‌ای در نظر دارد كه مى‌خواهد از جانب ما خیالش راحت باشد.
 11 مرداد: با رهبرى تلفنى (درباره حمله عراق به کویت) مذاكره كردم؛ قرار شد در موضع‌گیرى عجله نكنیم و جلسه شورای‌ عالى امنیت را تشكیل دهیم. عصر شورای ‌عالى امنیت ملی در دفتر مطالعات و تحقیقات وزارت امور خارجه، براى بررسى تجاوز عراق به كویت جلسه داشت. فرماندهان نظامى و مدیران وزارت امور خارجه هم بودند. مقرر شد اعلامیه بدهیم و محكوم كنیم و به نیروها آماده‌باش داده شود. تفسیر این بود كه عراق از این اقدام خسارت خواهد دید و به نفع ما تمام مى‌شود. مقرر شد [آقای ولایتی]، وزیر امور خارجه به بعضى از كشورهاى عربى مثل سوریه، عمان و امارات متحده عربی سفر كند. [آقای الصباح]، وزیر امور خارجه كویت، از نقطه نامعلومى تلفن كرد و استمداد نمود.
12 مرداد: عصر احمدآقا آمد؛ در مورد مسائل كویت و پیام صدام صحبت كردیم. از ژنو گزارش رسید كه صدام پیغام داده است كه اقداماتش با ایران تاكتیك نیست و خواسته است كه تداوم یابد.
13 مرداد: شوراى ‌عالی ‌امنیت ملى جلسه داشت. راجع‌به مسائل كویت و عراق و جواب پیشنهاد صدام مذاكره كردیم. قرار شد بگوییم به شرط اعلان پذیرش قرارداد 1975 الجزایر مى‌توانند به ایران بیایند.
14 مرداد: آقاى [علی] خرم [مشاور وزیر امور خارجه و مسئول ستاد قطع‌نامه 598] آمد. نامه صدام را آورد كه اصرار بر پذیرش سفر طارق عزیز [وزیر امور خارجه ‌عراق] را دارد و احتمال به‌هم‌خوردن مذاكرات را گوشزد مى‌كند. عصر هیئت دولت جلسه داشت؛ مسئله كویت و صدام و زلزله رودبار در دستور بود. شب مهمان آیت‌الله خامنه‌اى بودم. درباره مسئله كویت و عراق و نامه صدام و احتمال مداخله آمریكا مذاكره شد. نظر ایشان و من متفق بود؛ برای جلوگیری از دخالت آمریكا، نباید عملا درگیر شویم و نباید اظهار رضایت كنیم.
15 مرداد: در خبرها، احساس تشدید فشار بر عراق مشهود است. بخشى از پیش‌نویس نامه جواب صدام را تهیه كردم... پاسخ نامه صدام را تمام كردم و خدمت رهبرى فرستادم كه تأیید كامل كردند.
16 مرداد: دكتر روحانى [دبیر شورای عالی امنیت ملی]، براى توضیح اصلاحات پیشنهادى در پیش‌نویس جواب نامه صدام آمد و پیشنهاد داشت كه براى كشف نظر روس‌ها، سفرى به شوروى بشود.
17مرداد: آقاى [علی] خرم آمد. شرح مذاكرات اخیر با برزان [تكریتی] در ژنو را داد. از پیشنهاد ما مبنی‌بر اعلان پذیرش معاهده 1975 الجزایر، قبل از سفر به تهران ناراحت شده‌اند و پیشنهاد ملاقات فورى وزیران نفت دو كشور، در تهران یا جاى دیگر را داده‌اند... . نیروهاى نظامى آمریكا وارد عربستان سعودی شده‌اند. نامه جواب به صدام را تكمیل كردم.
20 مرداد: ظهر آقایان [سیروس] ناصرى و [علی] خرم آمدند و گزارش مذاكرات ژنو را دادند؛ پیشرفتى نداشته و عكس‌العمل صدام در مقابل نامه ارسالى، هنوز نرسیده است. عصر شوراى عالی امنیت ملى جلسه داشت. در‌مورد سیاست‌هاى برخورد با مسئله كویت و عراق و نیروهاى خارجى، مذاكره و تصمیم‌گیرى كردیم. قرار شد از درگیرى نظامى با عراق پرهیز شود، با حضور نیروهاى خارجى در منطقه مخالفت شود، آمادگى كامل نظامى براى استفاده از فرصت‌ها حفظ شود و مذاكرات ژنو ادامه یابد. همچنین پذیرش فرستاده صدام به ایران، مشروط به اعلان پذیرش معاهده 1975 الجزایر باشد. ضمنا تبلیغات كنترل شود و نیز مذاكره و مراوده با كشورهاى جنوب و شوروى فعال شود. شب با احمدآقا و دكتر ولایتى [وزیر امور خارجه]، مهمان آیت‌الله خامنه‌اى بودیم. همین مصوبات مطرح و مورد تأیید ایشان قرار گرفت. دیروقت به خانه رسیدم. پیشنهاد صدام از ژنو رسید كه خواسته است آقاى [سیروس] ناصرى به بغداد برود و وزیر بازرگانی ایران و عراق ملاقات كنند.
23 مرداد: آقاى [علی] خرم [مسئول ستاد قطع‌نامه 598 در وزارت امور خارجه]، تلفنى اطلاع داد كه سفیران ژاپن و كانادا براى استمداد از ایران در مورد محاصره عراق آمده بودند؛ گفته شده اگر غرب براى اجراى قطع‌نامه 598 كارى نكند، ممكن است ایران از ابتكارهاى اخیر عراق استفاده كند. از ژنو خبر دادند صدام جواب نامه من را داده و شرایط ما را پذیرفته است؛ مى‌خواستند یكسره به تهران بیایند
24 مرداد: خبر رسید كه رادیو بغداد، نامه صدام‌حسین به من را خوانده و صدام در این نامه خواسته‌هاى ما را پذیرفته است؛ حدس دیشب درست درآمد. سیل تلفن‌هاى تبریك راه افتاد؛ پیروزى مهمى است و حاكی از تصمیم عراق به مقاومت در كویت در مقابل آمریكاست كه به ما امتیاز داده است. از صبح زود، خبر اعلان اقدام سخاوتمندانه‌اى در ارتباط با ایران را داده بودند و ما منتظر بودیم. [آقای یوسف بن‌علوی]، وزیر امور خارجه عمان، به ملاقات آمد؛ از شنیدن خبر قبول خواست‌هاى ما كه براى آنها نشان از ادامه بحران در جنوب خلیج‌فارس است، خیلى دمغ شده بود. از همكارى ما با عراق نگران بود. گفتم درمورد موضوع تجاوز به كویت همكارى نخواهیم كرد و براى خروج از كویت پافشارى مى‌كنیم. خبر داد كه عربستان سعودی و سایر كشورهاى جنوب خلیج‌فارس، شایق به اصلاح روابط خود با ایران هستند و رئیس‌جمهور آمریكا هم با سلطان عمان در این خصوص و بررسى راه‌حل مشكل و روابط با ایران، 45 دقیقه حرف زده و خواستار کمک به آزادی گروگان‌هاى آمریكایى از طرف ماست؛ گفتم نوبت اقدام آمریكاست. عصر هیئت دولت جلسه داشت. همه از پذیرش شرایط ما توسط عراق خوشحال‌اند و آن را پیروزى مهمى مى‌دانند. شورای‌ عالى امنیت ملی جلسه داشت. تصویب شد كه اجازه بدهیم هیئت عراقى بتوانند از یكشنبه آینده به ایران بیایند. شب براى تمشیت امور اسرا كه بناست آزاد شوند، در دفترم ماندم.
27 مرداد: شورای‌ عالى امنیت ملى، در حضور آیت‌الله خامنه‌اى جلسه داشت. قرار شد هیئت عراقى را بپذیریم، ولى تركیب هیئت سیاسى باشد، نه اقتصادى و كمك به رفع محاصره نكنیم. همچنین بند 6 قطع‌نامه 598 [در مورد معرفی آغازگر جنگ] را فعلا لغو نكنیم. اگر بیانیه صلح خواستند، موافقت كنیم. همچنین ایرانی‌های مقیم كویت را بپذیریم. فرانسه پیغام داده است چه انتظارى از سازمان ملل براى قطع‌نامه 598 داریم.
1 شهریور: عصر به مناسبت هفته دولت، همراه اعضاى دولت، به ملاقات آیت‌الله خامنه‌اى رفتیم. من و رهبری صحبت كردیم. همان‌جا نشان درجه‌یك فتح را به من دادند؛ پذیرفتم. مدتى پیش مى‌خواستند بدهند، مناسب نمى‌دیدم؛ ولى با پیروزى‌هاى جارى، قابل قبول شده بود.
24 شهریور: شورای‌عالى امنیت ملی جلسه داشت. نتایج سفر هیئت عراقى بررسى شد. درباره دستور هیئت ایرانى كه فردا عازم سفر به عراق است، بحث و تصمیم‌گیرى شد. عراقی‌ها اعلان كرده‌اند كه اسراى ما تمام شده‌اند؛ نظر این شد كه نپذیریم و مدعى وجود هزاران اسیرمان در عراق باشیم؛ چون مفقودالاثر زیاد است.
شب با احمدآقا مهمان رهبرى بودیم. گزارش تصمیمات شورا را دادیم و مقرر شد هفته دفاع مقدس، تبدیل به جشن پیروزى شود.
اعطای مدال فتح به فرمانده جنگ از سوی فرمانده کل قوا
سخنان رهبر انقلاب هنگام اعطای نشان درجه ‌یک فتح به آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی به‌عنوان فرمانده جنگ پس از اعلام پیروزی ایران در دفاع مقدس در روز نخست شهریور سال 69: «یکی از چیزهایی که ما همیشه به‌عنوان فضایل برجسته جناب آقای هاشمی در ذهن داشتیم و مشاهده می‌کردیم، حضور فداکارانه و مدبرانه ایشان در صحنه‌های جنگ تحمیلی بود و حقیقتا زبان قاصر است از اینکه آن زحمات و آن فداکاری‌ها را سپاسگزاری کند. من آن شب‌های دشوار، آن لحظات پر هم‌وغم و پرمسئولیتی را که ایشان در مقابل چشم همه ما گذراندند -‌که همیشه مورد تشکر امام بزرگوارمان (رضوان‌الله ‌تعالی علیه) هم بود‌- فراموش نمی‌کنم. ما حالا می‌خواهیم این تشکر را به‌صورت یک حرکت سمبلیک مجسم کنیم و این نشان فتح را به سینه جناب آقای هاشمی الصاق نماییم. امیدوارم که خداوند متعال به شماها کمک کند و توفیق بدهد و در این راه دشواری که در پیش دارید و مسئولیت عظیمی که برعهده گرفته‌اید، تأییدتان کند، تا بتوانید وظایفتان را انجام بدهید. خداوند بر شما منت گذاشته و شما را در عداد خدمتگزاران صدیق اسلام قرار داده است. این، نعمت بزرگی است. شکرش، هرچه بیشتر و مشتاقانه‌تر و عاشقانه‌تر کار‌کردن است که ان‌شاءالله خدای متعال، توفیق این شکر را به همه ما عنایت کند».
*پی‌نوشت:
1. در بند 6 قطع‌نامه 598، شورای امنیت سازمان ملل، از دبیرکل خواست در مشورت با ایران و عراق، موضوع احاله بررسی مسئولیت آغاز جنگ را با گروهی بی‌طرف پیگیری کرده و در اولین فرصت ممکن در جهت اجرای این درخواست به شورای امنیت گزارش دهد. گفتنی است با دیپلماسی مناسب دولت سازندگی، در نهایت دبیرکل سازمان ملل در گزارشی، عراق را مسئول آغاز جنگ معرفی کرد و چنین نوشت: «مسلم است جنگ بین ایران و عراق که سالیان دراز به طول انجامید، شروع آن نقض حقوق بین‌الملل بود و موارد نقض حقوق بین‌الملل، موجب مسئولیت برای مخاصمه است. آن بخش از موارد نقض مقررات بین‌المللی که در چارچوب بند 6 باید مورد توجه ویژه جامعه جهانی قرار گیرد، استفاده غیر‌قانونی از زور و عدم احترام به تمامیت ارضی یک کشور عضو است. مسلما در طول جنگ مواردی عمده و گسترده از نقض اصول مختلف حقوق بین‌المللی انسانی وجود داشته است. پاسخ عراق به نامه 14 آگوست 1991 من، پاسخی محتوایی نیست؛ بنابراین من ناچارم بر توضیحاتی که قبلا توسط عراق ارائه داده شده است، تکیه کنم. توضیحات عراق برای جامعه بین‌المللی قابل قبول و کافی نیست؛ بنابراین رویداد برجسته‌ای که تحت عنوان موارد نقض اشاره کردم، همانا حمله 22 سپتامبر 1980 علیه ایران است که بر‌اساس منشور سازمان ملل متحد، اصول و قوانین شناخته‌شده بین‌المللی یا اصول اخلاقی بین‌المللی، توجیه‌پذیر نیست و موجب مسئولیت مخاصمه است».
2. عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر، قراردادی میان ایران و عراق است که خط مرزی دو کشور در آب‌های اروندرود را تعیین کرده است. این قرارداد به دلیل انتشار اعلامیه مشترک دو کشور در ۱۵ اسفند ۱۳۵۳ (۶ مارس ۱۹۷۵) در الجزیره که پیش‌زمینه امضای پیمان‌نامه شد و میانجیگری مقامات الجزایر در تمام مراحل، به پیمان الجزایر معروف شده‌ است؛ هرچند محل امضای تمام پیمان‌ها و پیوست‌ها و موافقت‌نامه‌های مرتبط در بغداد بوده ‌است. این قرارداد در اوج اختلافات مرزی میان ایران و عراق بر سر مالکیت آب‌های اروندرود با میانجیگری «هواری بومدین» رئیس‌جمهور وقت ‌الجزایر بین عباسعلی خلعتبری و سعدون حمادی، وزیران خارجه ایران و عراق و در حضور عبدالعزیز بوتفلیقه، عضو شورای انقلاب و وزیر امور خارجه الجزایر، امضا شد. در این معاهده مرز دو کشور در اروندرود، بر پایه خط تالوگ تعیین شد. همچنین دو کشور موافقت کردند که از «رخنه اخلالگران» در مرزهای دو کشور جلوگیری کنند. پیمان الجزایر در زمان حکومت محمدرضا‌شاه پهلوی و صدام حسین بسته شد. نسخه اصلی این پیمان هم‌اکنون به‌عنوان یکی از اسناد سازمان ملل متحد در مقر آن نگهداری می‌شود. صدام حسین، رئیس‌جمهور عراق در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ معاهده الجزایر را به‌طور یک‌جانبه فسخ و سند معاهده را جلوی دوربین تلویزیون عراق پاره کرد و در ۳۱ شهریور 1359 دست به حمله گسترده علیه ایران زد. صدام حسین پس از اشغال کویت در سال ۱۹۹۰ میلادی که باعث شکل‌گیری اجماع بین‌المللی علیه عراق شد، با ارسال نامه‌ای به آقای هاشمی، قرارداد الجزایر را به‌عنوان سندی رسمی برای تعیین مرز آبی ایران و عراق در اروندرود پذیرفت. متن این نامه در بخش ضمائم همین کتاب چاپ شده است.