نامه نگاری با چاشنی اختلاف


کورش شرفشاهی

روزنامه نگار

هنگامی که قانون اساسی در ابتدای پیروزی انقلاب نوشته شد، تکلیف جمهوری اسلامی ایران و مردمی که در آن زندگی می کردند را از همان زمان به بعد مشخص کرد. نکته مهم در تصویب و نهایی شدن قانون اساسی، همه پرسی بود، چرا که تمام مفاد آن به تایید اکثریت جامعه آن زمان رسید تا برای آیندگان ملاک باشداما ثبات در اجرای قانون اساسی به چالش کشیده شده و در بسیاری از موارد شاهد موازی کاری، تفسیر به رای و برداشتهای سلیقه ای از قانون اساسی هستیم.

یکی از این موارد جلسه سران قواست. از آنجا که همواره بین قوای سه گانه کشور اختلاف نظر و البته اختلاف سلیقه وجود دارد و این اختلاف سلیقه به تنش، اتهام زنی و بکار بردن ادبیات نامناسب منجر می شد و البته هنوز هم می شود، با تاکید مقام معظم رهبری مقرر شد شورای عالی هماهنگی سران قوا برگزار شود تا آنچه قرار است در رسانه ها مطرح شود و اذهان عمومی را به چالش بکشاند، در جلسات سران قوا مطرح و حل و فصل شود. اما گویا قرار نیست این ماجراها نقطه پایانی داشته باشد، چرا که سران دو قوه در نامه ای به رهبر انقلاب به انتقاد از رییس جمهور در مورد فروش اوراق سلف نفتی در بورس پرداخته اند.

سوال این جاست که آیا طرح چنین موضوعاتی در شرایط کنونی که با انواع تهدیدها و تحریمها رو به رو هستیم، کار درستی است؟ امروزه دایم استکبار جهانی چنگ و دندان نشان می دهد و کرونا نیز همسو با دشمنان به مشکلات دامن می زند و شرایط سختی برای کشور رقم زده، متاسفانه رفتارهایی اتفاق می افتد که بیانگر اختلاف در بین سران قواست. بی شک شورای عالی هماهنگی سران قوا با تدبیر خاص رهبر انقلاب مطرح و اجرایی شد که توانست تا حدود زیادی به چالشهای بین قوا پایان دهد. زیرا مدتی بود روسای قوا کاری بکار همدیگر نداشتند. رییس جمهور در مراسم افتتاح پروژه ها به دستگاه قضا و مجلس گوشه و کنایه نمی زند، رییس دستگاه قضا در جلسه مسوولان عالی قضایی پاسخ رییس جمهور را نمی داد و رییس مجلس نیز سعی داشت کار بچالش کشیده نشود اما عرضه اوراق سلف نقتی به همه چیز پایان داد و بار دیگر کار به چالش کشید. این چالش که در قالب نامه نگاری با مقام معظم رهبری از سوی روسای دستگاه قضا و مقننه کلید زده شد، همه چیز را زیر سوال برد. بی شک روسای این دوقوه می دانند شرایط اقتصادی چگونه است و می دانند ریشه گرانی و تورم در تحریمهاست. در اینکه ارزهای ایران در دیگر کشورها بلوکه شده و این کشورها حتی جرات نمی کنند ماشین آلات به ما بفروشند، شکی نیست. اما نکته مهم اینجاست که باید به نوعی رفتار کنیم که از ظرفیت داخلی استفاده شود. یکی از این ظرفیتها بازار بورس است که می توان به جمع آوری نقدینگی و هدایت آن به سوی تولید گام برداشت.

به همین منظور دولت به اشکال گوناگون سعی می کند این بازار را گرم نگه دارد که آخرین تیرترکش دولت، عرضه اوراق سلف نفتی در بورس بود که با واکنش های بسیاری رو به رو شد و شدیدترین آنها، نامه نگاری روسای دوقوه دیگر با رهبری و زیر سوال بردن این تصمیم بود. در حالی که روسای دوقوه می توانستند انتقادهای خود را در جلسه بعدی سران قوا مطرح کنند و برای آن راهکار بیندیشند، می توانستند مردم را تشویق به حضور در بورس کنند یا اگر اشکالی در این عرضه وجود داشت، به رفع آن بپردازند نه آنکه به نوعی رفتار کنند که مردم نسبت به بورس ناامید بشوند و شاخص بورس در یک روز نزدیک به ۹۰ هزار واحد سقوط کند. سقوطی که اقتصاد کشور را نشان می گیرد و باید نگران باشیم که نقدینگی از بورس به بخشهای دیگر اقتصاد کوچ کند و بحران بیافریند. امیدواریم این نامه آغازی بر چالش گسترده نباشد و همچنان شورای عالی هماهنگی سران قوا محل حل وفصل مشکلات باشد.